• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

لَقِیْتُمْ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





لَقِيْتُمْ:(إِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا)
«لَقِيْتُمْ» از مادّه‌ «لِقاء» به معناى اجتماع و رو به رو شدن است، ولى در بسيارى از موارد به معناى رو به رو شدن در ميدان جنگ آمده است.
«لَقِيْتُمْ» در اين گونه موارد (سوره محمّد)، به معناى «جنگ» است، قرائن متعددى در خود اين آیه، مانند مسأله «اسارت اسيران» و واژه «حرب» (جنگ) و «شهادت در راه خدا» كه در ذيل آيه آمده است، گواه بر اين معنا است.



ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با لَقِيْتُمْ:

۱.۱ - آیه ۱۵ سوره انفال

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ زَحْفًا فَلاَ تُوَلُّوهُمُ الأَدْبَارَ) (اى كسانى كه ایمان آورده‌ايد! هنگامى كه با کافران در ميدان نبرد رو به رو شويد، به آنها پشت نكنيد و فرار ننماييد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: لقاء مصدر لقى، يلقى ثلاثى مجرد و لاقى، يلاقى ثلاثى مزيد است، راغب در مفردات خود مى‌گويد: لقاء به معناى روبرو شدن و برخوردن دو چيز با يكديگر است، و گاهى هم با اين كلمه تعبير مى‌شود از برخورد يكى با ديگرى و گفته مى‌شود فلانى را ملاقات كرد و يا ملاقات مى‌كند، البته اين كلمه در ادراک به حس و به چشم و بصيرت استعمال مى‌شود، ادراک به حس مانند: (تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ‌) آرزوى مرگ مى‌كنيد قبلا از آن‌كه آن را ملاقات نماييد ، و ادراک به چشم مانند: (لَقَدْ لَقِينا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً) راستى از اين سفرمان چه ناراحتى ديديم. ملاقات خدا عبارت است از قيامت و بازگشت به سوى او، مانند:(وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاقُوهُ) بدانيد كه شما او را خواهيد ديد و نيز مانند: (الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ) و آنان كه مى‌پندارند كه خدا را خواهند ديد ، و لقاء به معناى ملاقات هم آمده مانند: (وَ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا) و آنان كه ديدار ما را آرزو ندارند گفتند و نيز مانند: (إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‌ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ) تو كوشنده‌اى به سوى پروردگارت كوشيدنى تا او را ملاقات كنى.
و در مجمع البیان مى‌گويد: لقاء به معناى اجتماع بر وجه مقاربت و نزديكى است، چون اجتماع گاهى به غير اين وجه هم مى‌شود، و آن اجتماع را لقاء نمى‌گويند مانند اجتماع چند عرض در يک محل‌. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )

۱.۲ - آیه ۴ سوره محمد

(فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ) (و هنگامى‌كه با کافران جنايت‌پيشه در ميدان جنگ روبرو شديد گردن‌هايشان را بزنيد، تا آن‌ها را از پا در آوريد؛ در اين هنگام اسيران را محكم ببنديد؛ سپس يا منّت گذاريد و آزادشان كنيد يا در برابر آزادى از آنان فديه (غرامت‌) بگيريد؛ و آزادشان كنيد؛ و اين وضع را ادامه دهيد تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد؛ آرى وظيفه اين است؛ و اگر خدا مى‌خواست خودش آنها را مجازات مى‌كرد، امّا مى‌خواهد بعضى از شما را با بعضى ديگر بيازمايد؛ و كسانى كه در راه خدا كشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بين نمى‌برد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: مراد از لقاء در جمله‌ (فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ) برخورد با كفار است در جنگ. و كلمه ضرب الرقاب مفعول مطلق است كه در جاى فعل خود نشسته و عاملش در تقدير است، و تقدير جمله فاضربوا ضرب الرقاب است، يعنى گردن‌هايشان را بزنيد زدنى كشنده، چون آسانترين و سريع‌ترين راه كشتن دشمن، زدن گردن آن‌ها است. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )


۱. انفال/سوره۸، آیه۱۵.    
۲. محمد/سوره۴۷، آیه۴.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۴۵.    
۴. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۳۸۰.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۴۳.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۴۱۶.    
۷. انفال/سوره۸، آیه۱۵.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۷۸.    
۹. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۴۵.    
۱۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۳.    
۱۱. کهف/سوره۱۸، آیه۶۲.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۲۲۳.    
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۴۶.    
۱۴. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۱.    
۱۵. انشقاق/سوره۸۴، آیه۶.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۴۵.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۷.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۸۲.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۸۱۳.    
۲۰. محمد/سوره۴۷، آیه۴.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۰۷.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۳۴۰.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۲۵.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۴۲.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۴۷.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه‌، بر گرفته از مقاله «لَقِیْتُمْ»، ص۴۸۵.    






جعبه ابزار