• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

كِسْف (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





كِسْف (به کسر کاف و سکون سین) از واژگان نهج البلاغه به معنای گرفتگى مثل گرفتگى نور و پنهان شدن آن است. این کلمه یک بار در نهج‌ البلاغه آمده است.



كِسْف به معنای گرفتگى مثل گرفتگى نور و پنهان شدن آن است. «كسوف شمس» به معنای خورشيد گرفتن از آن است.


حضرت علی (علیه‌السلام) در رابطه با ايّام جاهلیّت فرموده: «و الدُّنْيَا كَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ» (دنیا بى نور و پر از مکر و فريب گشته بود.)


این کلمه یک بار در نهج‌ البلاغه آمده است.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۲، ص۹۰۲.    
۲. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین ت-الحسینی، ج۵، ص۱۱۰.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، دار القلم، ص۷۱۱.    
۴. السید الشریف الرضی، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۱۷۵، خطبه ۸۸.    
۵. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعه الاستقامه، ص۱۵۵، خطبه ۸۷.    
۶. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۲۲، خطبه ۸۹.    
۷. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۸۷.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۱۷۳، خطبه ۸۹.    
۹. السید الشریف الرضی، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۱۷۵، خطبه ۸۸.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «کسف»، ج۲، ص۹۰۲.    






جعبه ابزار