قیام مردم سیستان پس از واقعه کربلا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قیام مردم سیستان، یکی از بازتابهای سیاسی و انقلابی واقعه
کربلا است. نخستین قیامی که پس از حادثه
عاشورا، برای خـونخـواهی امام
حسین (علیهالسّلام) به وقوع پیوست، قیام مردم سیستان بر ضد حاکمان اموی بود و این امر از افتخارات اهالی سیستان در دفاع از ولایت و حقانیت قیام امام
حسین (علیهالسّلام) است.
نخستین قیامی که پس از حادثه عاشورا، برای خـونخـواهی امام
حسین به وقوع پیوست، قیام مردم سیستان بر ضد حاکمان اموی بود. در قرون اولیه هجری، منطقه سیستان شامل بخش وسیعی از سرزمینهای شرق و جنوب شرق
ایران بوده است. سیستان در سالهای پایانی
سلسله ساسانی به صورت ایالت مستقل ایرانی توسط
ایران بن رستم اداره میشد و شاه سیستان حاضر به پرداخت خراج به
یزدگرد سوم، آخرین شاه ساسانی نبود.
بنا به نقل برخی منابع، آغاز فتح سیستان از زمان
عمر آغاز گردید و
عاصم بن عمرو تمیمی پس از جنگهای متمادی توانست برخی شهرهای سیستان را فتح کند؛ اما پس مدتی که از مراجعت وی گذشت، مردم این منطقه علیه فاتحان شورش کردند؛ ازاینرو از
سال ۳۰ق عبدالله بن عامر که از سوی عثمان، خلیفه سوم، به تثبیت و ادامه فتوحات شرق پرداخت،
مجاشع بن مسعود سلمی را بنا به نقل برخی منابع به تعقیب یزدگرد فرستاد. او نیز تا سیستان پیش رفت؛ اما با عدم دستیابی بر این منطقه بازگشت.
سپس
عثمان بن عفان شخصی به نام
ربیع بن زیاد حارثی را با سپاهی نزد عبدالله بن عامر فرستاد تا برای فتح سیستان به آن دیار برود. هنگامی که سپاه ربیع بـن زیـاد بـا سپاه سیستان روبه رو شد، بسیاری از دو طرف کشته شدند؛ ولی تلفات مسلمانان بیشتر بود. شاه سیستان «ایران پسر رستم پسر آزادخو پسر بختیار»
پس از مشورت با
موبد موبدان، شخصی را نزد ربیع بن زیاد فرستاد و اعلام کرد: «ما از نبرد عاجز نیستیم؛ زیرا شهر مـا، شـهر مردان و پهلوانان است؛ اما با خدای بلندمرتبه نمیتوان جنگید؛ چه ما در کتابها خواندهایـم که شما سپاهیان خدایید و به سوی ما خواهید آمد و
محمد (علیهالسّلام) فرستاده خداست. بنابراین
صلح کردن از جنگ و خونریزی بهتر است». به دنبال این پیشنهاد، ربیع بن زیاد دستور داد مسلمانان سلاح خود را بر زمین بگذارند، و سرانجام کار آنان به صلح انجامید.
ایران بن رستم، با اهدای هزار
برده که با هر کدام جامی طلایی بود، مقرر شد هر سال مبغلی
خراج برای خلیفه ارسال نماید. بدین ترتیب، سیستان به دست مسلمانان
فتح گردید. ربیع پس از حدود دو سال، مردی از بنو حارث بن کعب را جانشین خود نموده، از سیستان بازگشت؛ اما مردم بر جانشین او شوریدند و پس از اخراج وی، دروازه شهر را بستند.
پس از بازگشت ربیع و اخراج جانشین او توسط سیستانیان، ابن عامر،
عبدالرحمن بن سمره، را همراه با
حسن بصری و چند
فقیه دیگر در
سال ۳۳ق به سیستان فرستاد. پس از محاصره قصر امیر محلی سیستان، با دریافت دو میلیون
درهم و دو هزار غلام با وی صلح کرده، حکومت این منطقه را در دست گرفت. عبدالرحمن متصرفات خود را تا زابل گسترش داد. وی پس از بالا گرفتن شورشها علیه عثمان، سیستان را به امیر (
عمیر) بن احمر یشکری سپرد و خود پس از کشته شدن عثمان نزد
معاویه رفت.
مردم سیستان پس از پذیرش
اسلام، در راه خـدا و
ولایت امیر مؤمنـان علـی (علیهالسّلام) بسیار کوشیدند و در تاریخ افتخـارات مهمـی بـه نـام خـود ثبـت کردنـد. مؤلـف
تاریخ سیستان مینویسد: در زمان خلافت عثمان، «
عبدالرحمن بن سمرة بن حبیب» والی سیستان بود. با شروع خلافت علی وی با اموالی که از
بیت المال سیستان در اختیارش بود، به معاویه پیوست و نزد او ماند. پس علی، «
عبدالرحمن بن جرو الطایی» را والی سیستان کرد. با شروع
جنگ صفین، عبدالرحمن طایی برای یاری علی نزد وی بازگشت. معاویه نیز از فرصت بهره برد و باز عبدالرحمن بن سمره را به سیستان اعزام کرد؛ اما مردم از پذیرش و همراهی او امتناع کردند و بزرگان و علمای شهر گفتند ما پیشوایی میخواهیم که پیرو سنت محمد مصطفی (علیهالسّلام) علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) باشد. به دنبال آن امیر مؤمنان علی (علیهالسّلام) به نوبت، والیـانی بـه سیستان فرستاد تا بر آنجا حکم برانند.
پس از شهادت عبدالرحمن بن جرو،
عون بن جعدة، فرستاده بعدی امام (علیهالسلام) نیز در راه
عراق کشته شد.
عبدالله بن عباس، که از سوی امام (علیهالسلام) والی
بصره بود فرمان یافت فردی را به سیستان بفرستد. او نیز
ربعی بن کاس را به همراهی
حصین بن ابیالحر و
ثابت بن ذی حره، همراه با چهار هزار تن به این منطقه فرستاد و حکومت این منطقه را در دست گرفت.
این موضع گیری مردم در مقابل اقدام معاویه، نشان میدهد که مردم سیستان از آغاز از موالیان علی و اهل بیت پیامبر (علیهالسّلام) بودهاند.
یکی از وقائع مهم و تاسفبار در دوران خلافت معاویه که به دستور خود او انجام شد، مسئله
سب و
لعن بر امیرمومنان
علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) بود.
دستور معاویه مبنی بر لعن حضرت امیرالمومنین (علیهالسّلام) در بسیاری از مناطق اسلامی اجرا شد. چنانکه
زمخشری میگوید: «قطعا
بنی امیه حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) را حدود هفتاد سال بر منبرهایشان لعن میکردند. البته خدا (بر خلاف میل بنی امیه) چیزی جز رفعت و عزت بر آن حضرت نیافزود.»
در این بین، منطقه سیستان در ایران از معدود مناطق و شاید تنها منطقهای بود که مردم آن در مقابل لعن امام علی (علیهالسّلام) دلاورانه استقامت کرده و هرگز زیر بار سبّ و لعن بر وصی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نرفتند.
حموی در وصف مردم سیستان مینویسد: «و بالاتر از همه اینها اینکه در زمانی که علی بن ابیطالب (رضیاللهعنه)، بر روی منابر شرق و غرب (مناطق اسلامی) مورد لعن واقع میشد، بر منابر منطقه سیستان بجز یکبار هرگز مورد لعن واقع نشد. اهالی سیستان از این فرمان بنیامیه سرپیچی کردند و اجازه ندادند که بر منبرهایشان احدی لعن شود... و کدام شرفی بزرگتر از این که اهالی سیستان از لعن برادر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)) بر منبرهایشان جلوگیری کردند در حالیکه حضرت علی (علیهالسّلام) بر منابر شهرهای (مهمی چون)
مکه و
مدینه مورد لعن قرار میگرفت.»
ماجرای استقامت و وفاداری مردم سیستان در محبت به امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) در منابع تاریخی مختلفی نقل شده است.
بنابراین یکی از افتخارات مردم سیستان این است که وقتی در سال ۴۱ قمری معاویـه همه خطیبان و امامان جمعه را در سراسر دنیای اسلام، مکلف کرد که در خطبههایشان امیرمؤمنان علیه را لعن کنند، مردم سیستان زیـر بـارایـن ننگ نرفتند و حتی این امتناع را در قرارداد صـلـح بـا حاکمـانامـوی گنجاندند. با اینکه در همـان زمـان خاندان
زیاد بن ابیه از طرف معاویه بر سیستان حکـم میراندند، مردم سیستان از ارتکاب آن عمل ننگین سر باز زدنـد و حـکـام وقت، ناچار آنها را آزاد گذاشتند.
زکریا بـن مـحمـد قزوینی (م ٦٨٢ق) مینویسد: «اهـل سجستان (سیستان) و مردمان آن نیک اعتقاد میباشند.... بهترین وصف ایشان آن است که در زمان غلبه بنی امیه، کـه حـکـم بـه لعن امیر مؤمنان علی (علیهالسّلام) نمودند، اهل سجستان امتناع بلیغ در قبول ایـن حـکـم نمودند و هرگز مرتکب این عمل شنیع نشدند».
بدون شک این برخورد دلاورانه مردم سیستانِ ایران با حاکمان اموی دلیل تشیع و
محبت آنان به امام علی (علیهالسّلام) و فرزندان پاک آن حضرت است.
درباره قیام آنان بـرای خـون خـواهـیامـام
حـسین باید اذعان کرد که ما نمیدانیم خبر واقعه جانسوز کربلا و
اسارت اهل بیت پیامبر، چه وقت به سیستان و دیگر شهرهای ایران رسید؛ اما به گواهی تاریخ، نخستین قیام مردمی بر ضـد بنی امیه، کمتر از چنـد مـاه پس از واقعه کربلا، به دست مردم سیستان برپا شد. مؤلف کتاب تاریخ سیستان مینویسد که پس از واقعه کربلا و شهادت امام
حسین و
اسارت اهل بیت رسـول خـدا و امیر مؤمنان علی (علیهالسّلام) از
کوفه به
شام، و انعکاس آن در سراسر دنیای اسلام، مـردم سیستان بـا شـنیدنایـن خبـر بـه خـونخـواهی اباعبـدالله الحسین بر ضد
یزید بن معاویه و حکمران او در سیستان،
عباد بن زیاد (برادر
عبید الله بن زیاد عامل جنایت کربلا) قیام کردند. با اینکه در آن موقع، حکمران سیستان، هـم سـپاه و هم نیروی انتظامی (شرطه) و هم محکمه قضا در اختیار داشته، و کاملاً بر اوضاع مسلط بوده است، ولی همین که عدهای از مردم آغازگر قیام شدند، عباد بـن زیـاد درنگ را جایز ندانست و با برداشتن بیست میلیون درهم موجودی بیت المال، از سیستان فـرار کرد؛ به طوری که سیستان ماهها بدون والی ماند. پیداست که اگر عباد نمیگریخت و در سیستان مانده بود، جان خود را از دست میداد. بعد از چند ماه، عبیدالله بن زیاد به جـای والی سابق، دو برادر دیگرش،
یزید بن زیاد و
ابوعبیدة بن زیاد را باهم به سیستان فرستاد. طبعاً آنها نیز با مدارا با مردم سیستان رفتار کردند تا توانستند اوضاع را آرام کنند و به حکومت خود ادامه دهند.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۲۴۵-۲۴۸.