قیام صاحب الزنج
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قیام
صاحب الزنج،
قیام به رهبری
علی بن محمد معروف به
صاحب الزنج، که در
بصره آغاز و پس از ۱۴ سال با قتل وی
سرکوب شد.
قیام زنگیان در
قرن سوم هجری از قیامهای گسترده و بلند مدت دوران عباسیان است که رهبری آن را مردی بنام "
علی بن محمد" معروف به "
صاحب الزنج" به عهده داشت. کلمه "زنج" معرب "زنگ" است و
صاحب الزنج از حیث
قیادت و رهبری زنگیان به این نام خوانده میشد.
زنگیان غلامان سیاهی بودند که از زنگبار میآمدند و در مقایسه با غلامان سفید به سختی زندگی میکردند. کارهای سخت به آنان واگذار میشد و در تربیت و رفاهشان کوششی به عمل نمیآمد.
این بردگان به جهت آنکه از سرزمین زنگبار آورده میشدند زنجی نامیده میشدند در حومه
بصره همواره جمع کثیری از این بردگان به چشم میخورد که آنان را سوداگران
عرب و غیرعرب برای فروش میآوردند. وجود این غلامان در آن دوران نشانگر
قدرت رجال دولتی و تجار بود به همین جهت کار
تجارت برده در آن روزگار چنان مورد توجه بود که در
بغداد و دیگر شهرهای مهم، محله و بازاری خاص برای داد و ستد بردگان وجود داشت و در بین کارکنان دستگاه عباسی نیز عاملی به نام «قیم الرقیق» بر اعمال و احوال بردهفروشان نظارت میکرد.
اسم اصلی
رهبر قیام زنگیان،
علی بن
محمد بن
احمد بن
عیسی بن
علی بن
حسن بن علی (علیهالسّلام) از خاندان
اهل بیت (علیهمالسّلام) میباشد.
در مورد اصل و نسب
صاحب الزنج وحدتنظر وجود ندارد.
طبری دربارۀ نسب وی مینویسد:
«در نیمه
شوال در ناحیه
فرات بصره فردی به پا خواست که میگفت: علی است
پسر محمد از اعقاب
علی بن ابیطالب.» همچنین او را علی بن محمد بن عبدالرحیم و نسبش را از
طایفه عبد القیس میداند. وی ایرانی و از اهالی یکی از روستاهای شهر
ری به نام ورزنین میباشد، که با
زبان عربی نیز آشنا بود و با این زبان
شعر نیز میسرود.
مسعودی نیز دربارۀ نسب او مینویسد: «وی مدعی بود که علی بن محمد بن احمد بن عیسی بن زید بن حسن بن علی بن ابیطالب است. بیشتر کسان میگویند او نسب خاندان ابیطالب را به
دروغ به خود بسته بود. وی از مردم ورزنین از روستاهای
ری است و اعمالش بیانگر آن است که طالبی (علوی) بودنش مشکوک است و
عقیده خوارج ازارقه را داشته است.»
در اصل و منشا نژاد
صاحب الزنج وحدتنظر وجود ندارد. برخی او را از اعراب طایفه "
عبدالقیس" و برخی دیگر او را ایرانی میدانند. در برخی از منابع چون طبری و
ابن اثیر با القابی چون «خبیث» و «پلید» یاد میشود.
بعضی از منابع او را شیعی و علویتبار قلمداد میکنند.
و برخی از منابع معتقدند وی با آنکه دعوی نسب از
علی و
فاطمه داشت عقاید شیعی نداشت و به
مذهب خارجیان متمایل بود.
در هر صورت قیام او در محدودۀ قیامهای شیعی جای نمیگیرد چرا که انگیزۀ اصلی قیام اقتصادی بود نه ایدئولوژیکی و عقیدتی.
وی در صدد برآمد با قرمطیان و "
یعقوب لیث صفار" بر علیه
خلافت عباسی متحد شود که در این زمینه موقعیتی بدست نیاورد.
پیش از این
تاریخ نیز بردگان سیاه در سال ۷۵ ه. ق نزدیک فرات
قیام کرده بودند که توسط "
حجاج بن یوسف ثقفی"
سرکوب شدند و همچنین در سال ۱۴۰ ه. ق در
مدینه،
قیام کردند و حتی والی مدینه را از شهر بیرون کردند ولی سرانجام سرکوب شدند.
در حالی که از این بردگان خواسته میشد امور طاقتفرسایی چون زهکشی شورهزارها، نیزارها و امور مزارع
پنبه و نیشکر را انجام دهند، از جهت رشد فرهنگی و فکری چنان در سطوح پایین بودند که برخی از مورخان معتقدند که آنان از
گوشت مردار و
انسان نیز به عنوان غذا استفاده میکردهاند.
گسترش تنگناهای معیشتی و ازدیاد آگاهیها در اثر همجواری با اندیشههای مساواتطلبانه خوارج روزبهروز بر نارضایتی بردگان افزود تا آنکه در دورۀ خلافت
مهتدی، مردی مشهور به
صاحب الزنج با هماهنگی گروههای مختلف بردگان و با نوید رهایی آنان از محنت و رنج آنان را به قیام بر ضد دستگاه خلافت فرا خواند.
بدون تردید این قیام با
اعتقاد به تعالیم
شیعه و برای
نجات مظلومین و ستمدیدگان بود. در این زمان شیعه کانون مبارزه بود و اکثر مبارزین منتسب بدان بودند و
خلفای عباسی نیز دشمنی عجیبی نسبت به شیعیان نشان میدادند و اکثر آنها را به
شهادت میرساندند.
علی بن محمد با تکیه بر تعالیم شیعه کوشید تا تودۀ مردم ستمکشیده و رنجیده را به طرف خود بکشاند. او برای جلب مردم مظلوم از تعالیم و اصول تشیع سود جست، بنا به
اعتقاد شیعه؛
امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) روزی بر خواهد گشت و جهان را از ناپاکی، پاک خواهد کرد و
عدل و داد و برابری در سطح جهان برقرار نموده، ریشۀ ظلم و ستم را بر خواهد کند. علی بن محمد هم برای مبارزه با
ظلم و
ستم خلافت عباسی از اصل اصیل
مهدویت استفاده کرد.
او نخست
سفر خود را از
بحرین در
سال ۲۴۹ ه. ق آغاز کرد و در بین قبیله عبدالقیس که در آن زمان در بحرین زندگی میکردند نسب علوی بودن خود را آشکار کرد و اهالی آنجا به او پیوستند و از او
اطاعت کردند تا جایی که به او
باج و
خراج میپرداختند و این باعث شد که مقامات رسمی
حکومت او را تهدیدی برای حکومت خود دانسته، به
جنگ با وی برخاستند. لذا این امر باعث شد که او از بحرین به
احساء در
عربستان برود و با نام مستعار بنوالشماس مدتی را در آنجا بماند و با به دست آوردن پیروانی از آنجا به بحرین برگردد و از آنجا به
بصره رفت و چون اوضاع آن شهر خوب نبود در بین غلامان زنگی شروع به تبلیغ کرد و اکثر آنها را هوادار خود نمود.
شورش زنگیان در شرایطی به وقوع پیوست که غلامان ترک در دستگاه عباسی در اوج قدرت بودند و خلفای عباسی را از تخت به زیر میکشیدند و
خلیفه دلخواه خود را به
خلافت میرساندند و کمترین توجهی به شرایط معیشتی این قشر که از کمترینهای زندگی محروم بودند نمیشد.
در این شرایط آشنایی با اندیشههای
خوارج که نویدبخش حق حیات و برخورداری از عدالت اجتماعی و اقتصادی بود زمینه را برای اعلام نارضایتی و
شورش مهیا میکرد.
این قیام در اطراف بصره و کنار
شط العرب و
فرات روی داد. علی بن محمد زمانی که وارد حومۀ بصره شد تعدادی از یاران وفادار او همراهش بودند از جمله یاران وی میتوان
یحیی بن محمد،
محمد بن سلم،
سلیمان بن جامع و... را نام برد. او همراه یاران خود در قصر القرشی در حومۀ بصره
اقامت گزید و قبل از همه به تحقیق دربارۀ اوضاع و شرایط زندگی زنگیان پرداخت.
وی توانست به همراه زنگیان، پس از
جنگ و غارتهای بیشمار،
صاحب اسلحه و مال و منال زیاد شود و از همان آغاز کار خود، شورایی شش نفره مرکب از زبدهترین افراد تشکیل داد که تا آخر همراه وی بودند و کارهای نظامی را رو براه میکردند و خود علی بن محمد در راس این شورا قرار داشت.
زنگیان در مدت نزدیک به پانزده سال جنگ و گریز بسیاری از نواحی خلافت عباسی را تحت تصرف خود درآورده، بسیاری از مناطق دیگر را تحت تاثیر قیام خود قرار دادند. آنها برای رهبری حکومت خود حتی دست به تاسیس شهری به نام
مختاره زدند که بعدها پایگاه مهمی برای قیام آنها گردید. علی بن محمد قبل از هر کار، توجه خود را معطوف به بصره داشت و این بخاطر موقعیت حساس بازرگانی، سیاسی و نظامی آن منطقه بود، بصره در واقع کلید فتح نواحی جنوبی بین النهرین محسوب میشد. از این رو زنگیان اول رو به بصره آوردند تا این شهر را پایگاهی برای متصرفات بعدی خود قرار دهند.
قیام او از
سال ۲۵۵ ه. ق در
بصره آغاز شد و به مدت ۱۵ سال دستگاه خلافت عباسی را به خود مشغول کرد طی این سالها خلیفه به علت شورشهای یعقوب لیث صفار و مسائل شرق و شمال و شرق
ایران قادر به سرکوبی
صاحب الزنج نشد ولی بعد از
فراغت از کار یعقوب لیث مصمم شد تا کار زنگیان را یکسره کند در سال ۲۷۰ ه. ق در دوران خلیفه "
معتمد"
برادر خلیفه "ابواحمد
موفق طلحه" مسئول
جنگ با زنگیان شد و شخصاً رهبری عملیات نظامی را به عهده گرفت. وی
سپاهیان صاحب الزنج را محاصرۀ اقتصادی کرد تا ناتوان شوند، غلات و ارزاق آنان را به
آتش کشید در نتیجه هنگامی که، با گرسنگی سختی روبرو شدند و نیرویشان تحلیل رفت بسیاری از آنان تسلیم شدند.
و
صاحب الزنج را رها کردند.
زنگیان در سال ۲۵۶ ه. ق به طرف شهر
ابله رفته و پس از درگیریهای زیاد وارد شهر شدند و آنجا را
تصرف کردند، این تصرف باعث شد که مردم
آبادان بدون
مقاومت تسلیم زنگیان شوند.
در همین سال به سوی
اهواز نیز لشکر کشیدند و توانستند با جنگ و گریزهای زیاد اهواز را نیز متصرف کنند. در این زمان خلیفه عباسی،
موسی بن بغا را مامور جنگ با زنگیان کرد و او هم
عبدالرحمن بن مفلح و
اسحاق بن کنداج را را برای دفع زنگیان فرستاد ولیکن نتوانستند کاری از پیش ببرند و جنگ در نهایت به نفع زنگیان به پایان رسید.
بعد از لشکرکشی
یعقوب بن لیث صفاری در سال ۲۶۲ ه. ق به
واسط باعث شد که منطقه هور و دشت میشان از
سپاهیان خلیفه خالی شود علی بن محمد از این فرصت استفاده کرد و این منطقه را به تصرف خود در آورد. به دنبال آن در سال ۲۶۴ ه. ق شهر واسط را نیز تصرف کردند و در سال ۲۶۶ ه. ق شهر
رامهرمز را فتح کردند و مال و اموال بسیاری از این راه به دست آوردند.
قیام زنگیان در زمان
خلافت معتمد روی داد، معتمد خلیفۀ عباسی چون مردی
عیاش و سست عنصر بود، همه کاره خلافت
موفق،
برادر خلیفه بود. یکی از عوامل مهم پیروزی زنگیان همین دوگانگی در امر خلافت و ضعیف النفسی شخص معتمد، خلیفه عباسی بود. او در امور نظامی خلافت دخالتی نداشت و این امر را به برادرش موفق واگذار کرده بود از این رو کسی که مامور سرکوبی قیام زنگیان گردید موفق برادر خلیفه عباسی بود.
موفق توانست قبل از همه دو شهر منیعه و منصوره را از زنگیان پس بگیرد و این مسئله باعث تضعیف روحیه زنگیان شد. موفق برای پیروزی در
جنگ برعلیه زنگیان دست به
محاصره اقتصادی زنگیان زد و این باعث شد که زنگیان با این کار، روحیه خود را از دست بدهند و انسجام آنها از هم گسیخته شود. وی ناگزیر با عدۀ معدودی از شهر گریخت، اما موفق در
صفر ۲۷۰ ه. ق
رهبر قیام علی بن محمد را گرفت و
سر از تنش جدا کرد و نزد خلیفه فرستاد. بسیاری از زنگیان خود را
تسلیم حکومت و بعضی نیز به
صحرا،
فرار کردند. در نتیجه این قیام طولانی پس از ۱۴ سال در ۲ صفر سال ۲۷۰ هجری پس از چهارده سال و شش ماه با کشته شدن
صاحب الزنج از هم پاشید.
پیروزی بر
صاحب الزنج از سوی دستگاه خلافت عباسی پیروزی بزرگی شناخته شد و موفق برادر خلیفه ملقب به «ناصرالدین ا...» شد. زنگیان پس از شکست بیرحمانه سرکوب شدند و بسیاری از آنان کشته شدند یا دوباره بصورت برده خانگی درآمدند. هر چند این قیام به نتیجۀ مطلوب نرسید اما دیگر مثل گذشته از زنگیان و بردگان بهرهکشی نشد و بهرهبرداری از آنان به جای جنبۀ عمومی جنبۀ خصوصی و خانوادگی داشت.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «قیام صاحب الزنج»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۳۰. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «قیام زنگیان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۱۷.