قیام به قسط (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قیام به قسط چیست: (وَ أُوْلُواْ الْعِلْمِ قآئِمًَا بِالْقِسْطِ) جمله
«قائِماً بِالْقِسْطِ» در
آیه مورد بحث (به متن
آیه توجه شود) به اصطلاح ادبی، حال فاعل در
«شهد» است که
«اللّه» باشد، یعنی
خداوند گواهی به یکتایی خود میدهد در حالی که قیام به
عدالت در جهان هستی دارد و این جمله در واقع دلیلی است بر شهادت او، زیرا عدالت، انتخاب طریق میانه و مستقیم و دوری از هرگونه
افراط و
تفریط و انحراف است.
به موردی از کاربرد
قآئِمًَا بِالْقِسْط در
قرآن، اشاره میشود:
(شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُوْلُواْ الْعِلْمِ قآئِمًَا بِالْقِسْطِ لا إِلَهَ إِلاّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ) (خداوند، با ايجاد نظام هماهنگ جهان هستى، گواهى مىدهد كه معبودى جز او نيست؛ و
فرشتگان و صاحبان دانش، (نيز بر اين مطلب) گواهى مىدهند؛ در حالى كه خداوند قيام به عدالت دارد؛ معبودى جز او نيست، اوست توانا و
حکیم.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
جمله:
(قائِماً بِالْقِسْطِ) حال از فاعل
(شهد اللَّه) يعنى حال از اللَّه است، و عامل در اين حال هم جمله شهد است. و به عبارتى روشنتر اينكه قيام خدا به قسط آن چيزى نيست كه خدا و ملائكه و اولوا العلم بر آن
شهادت دادهاند، بلكه چگونگى و حالت شهادت دادن خدا را مىرساند و معنايش اين است كه خدا در حالى كه قائم به
قسط است شهادت مىدهد بر اينكه معبودى به جز او نيست، و ملائكه و اولوا العلم هم همين شهادت را مىدهند، دليل ما بر اين معنا ظاهر
آيه است كه بين جمله:
(لا إِلهَ إِلَّا هُوَ) و جمله:
(قائِماً بِالْقِسْطِ) جدايى انداخته، و بين دو جمله، كلمات
(وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ) را آورده، و اگر مساله قيام به قسط هم از اجزاى شهادت بود جا داشت كه بفرمايد،
(شهد اللَّه انه لا اله الا هو، قائما بالقسط و الملائكة ...) جمله «قائِماً بِالْقِسْطِ» در
آیه مورد بحث (به متن
آیه توجه شود) به اصطلاح ادبی، حال فاعل در «شهد» است که «اللّه» باشد، یعنی خداوند گواهی به یکتایی خود میدهد در حالی که قیام به عدالت در جهان هستی دارد و این جمله در واقع دلیلی است بر شهادت او، زیرا عدالت، انتخاب طریق میانه و مستقیم و دوری از هرگونه افراط و تفریط و انحراف است و میدانیم که طریق میانه و مستقیم، همواره یکی است و بیش از یکی نیست، چنان که در
آیه ۱۵۳ سوره انعام میخوانیم:
(وَ اَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ...) «و این راه مستقیم من است، پس آن را پیروی کنید و به راههای دیگر نروید که شما را از راه او پراکنده میسازد...»
در این
آیه راه خدا یکی معرفی شده و راههای منحرف و بیگانه از خدا، متعدد و پراکنده است، چرا که صراط مستقیم به صورت مفرد و طرق انحرافی به صورت جمع آورده شده است. نتیجه این که «عدالت» همیشه، همراه با نظام واحد است و نظام واحد، نشانه مبدا و
معاد میباشد. بنابراین عدالت به معنی واقعی در عالم آفرینش دلیل بر یگانگی آفریدگار خواهد بود.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «قیام به قسط چیست»، ج۳، ص۶۶۱-۶۶۲.