قیام 17 شهریور
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ یا رویداد ۱۷ شهریور و تظاهرات ۱۷ شهریور که به جمعه سیاه معروف شد، به واقعهای اطلاق میشود که در طی آن، تظاهرات مسالمتآمیز مردم
تهران توسط نیروهای
نظامی ارتش
شاهنشاهی ایران به خاک و خون کشیده شد و عده زیادی از مردم کشته و یا زخمی شدند.
این واقعه نقطه عطفی در مبارزات مردم
ایران بر ضد
حکومت شاهشناهی بود که در پی آن مبارزات مردم تشدید یافت و در نهایت به پیروزی
انقلاب اسلامی ایران منجر شد.
برخی عوامل، زمینهساز قیام ۱۷ شهریور بودند که در ذیل اشاره میشود:
با دقت نظر در سیر تحولات شهریور ۵۷ میتوان دریافت که نطفه این واقعه اسفناک از روزهایی بسته شد که
شریف امامی نخست وزیر دولت به اصطلاح آشتی ملی، روی کار آمد و دستور هجوم و کشتار مردم را صادر نمود، که در اثر آن عده زیادی از مردم در شهرستانها به دست مزدوران رژیم به
شهادت رسیدند، در اعتراض به این اقدام، تعداد زیادی از مردم
تهران در میدان ژاله و خیابانهای اطراف آن جمع شده و دست به یک راهپیمایی آرام زدند که با برخورد شدید رژیم مواجه شده و بنابر اظهارات مقامات رسمی دولت وقت، طی سرکوب این تظاهرات ۳ نفر
شهید و ۱۰ نفر به شدت مجروح شدند. به دنبال این حادثه، چهارشنبه هشتم شهریور نیز مردم در خیابانهای تهران به ویژه خیابان ژاله سابق دست به اعتراض و تظاهرات زدند و با مقابله شدید ماموران رژیم روبرو شدند و چند تن از آنها شهید شدند.
در سیزدهم شهریور ۵۷ مردم تهران به امامت شهید
آیتالله مفتح نماز عید فطر را در قیطریه برگزار کرده و پس از آن طی یک راهپیمایی میلیونی گسترده با صدای رسای خود اعلام کردند که خواستار برقراری
حکومت اسلامی به رهبری
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) هستند. این راهپیمایی عظیم، جدیتر از همیشه زنگ خطر را برای شاه و رژیم پوسیده او به صدا درآورد و عرق سرد وحشت بر پیشانی رژیم فرو نشاند. روزهای ۱۴ و ۱۵ شهریور نیز، در تهران و شهرستانها تظاهرات پراکندهای صورت گرفت و دهها نفر دیگر شهید و مجروح شدند.
روحانیت مبارز ایران در اعتراض به کشتارهای فجیع رژیم شاه در تهران و شهرهای دیگر، روز
پنجشنبه ۱۶ شهریور را روز عزای عمومی و تعطیل اعلام نموده جهت بزرگداشت شهدای چند روز اخیر دعوت به راهپیمایی گستردهتری نمودند. علیرغم ممانعت دولت، رژیم ناگزیر در مقابل اراده پولادین مردم عقب نشست و ملت
ایران با جمعیتی بیش از راهپیمایی
عید فطر به خیابانها آمدند و از همان مسیر راهپیمایی عید فطر (قیطریه) به راه افتادند و از مسیر خیابان دکتر شریعتی به سوی جنوب تهران سرازیر شدند، در حالی که خودروها و نفربرهای ارتش در مقابل آنها صف کشیده بودند.
لحظهای که مردم و ارتش بهم رسیدند، سکوت معناداری در میان آنها حکمفرما شد؛ یکباره از میان جمعیت این شعار برخاست: «برادر ارتشی چرا برادرکشی؟» و به دنبال آن بر گردن سربازان و لولههای سلاحشان شاخههای گل جای گرفت. بدینترتیب تظاهرات ۱۶ شهریور پیروزی بزرگی در روند
انقلاب اسلامی ایران بود که ضمن آن ارتش در آغوش محبت ملت قرار گرفت.
پس از این دو راهپیمایی میلیونی بود که شاه پس از مشورت با فرماندهان
نظامی و با تبادل نظر با سفرای
آمریکا و
انگلیس، پنجشنبه شب (۱۶ شهریور) دستور حکومت
نظامی صادر کرد و هیات دولت نیز آن را تایید نمود.
صبح روز هفده شهریور در حالی که اکثر مردم از اعلام حکومت
نظامی بیخبر بودند، همانند روزهای گذشته در میدان شهدا (ژاله سابق) اجتماع کردند تا راهپیمایی دیگری را ترتیب دهند اما با نظامیانی مواجه شدند که میدان و خیابانهای اطراف را در محاصره خود داشتند، زنان در نزدیکی میدان و مردان کمی با فاصله از میدان نشسته بودند و شعارهای انقلابی سرمیدادند، تا راهپمایی خود را آغاز نمایند، ناگهان ماموران بیرحمانه به سویشان آتش گشودند، مردم که انتظار چنین قساوتی نداشتند، شجاعانه در مقابل رگبار گلولهها نشستند و در حالی که شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی برلب داشتند به خون خود غلتیدند.
بقیه مردم که از معرکه دور بودند، مجروحین را با خود حمل کرده و بر سر راه خود بانکها، سینماها، فروشگاههای کوروش، اتوبوسها، و ماشینهای دولتی و
نظامی را به آتش کشیدند. درگیری تا بعد از ظهر آن روز ادامه داشت بر اثر آن بیش از چهارهزار نفر شهید و صدها نفر دیگر مجروح شدند.
همزمان با تهران در شهرهای
آبادان،
اهواز،
شیراز،
مشهد،
قزوین،
جهرم،
کازرون،
تبریز،
کرج،
کرمانشاه، و
قم حکومت
نظامی اعلام شد و مقررات عبور و مرور و منع تجمعات مردمی به اجرا درآمد. در همان روز چندین نفر از شخصیتهای مبارز روحانی و غیر روحانی دستگیر شدند.
حضرت امام (رحمت الله علیه) پس از فاجعه هفده شهریور، پیامی به همین مناسبت به هموطنان مظلوم
ایران فرستادند و در این پیام با محکوم نمودن اعمال وحشیانه رژیم، فرمودند:
«شما ای ملت
ایران که تصمیم گرفتهاید خود را از شر رژیم شاه خلاص گردانید، در رفراندومی که در عید فطر و چهارم
شوال در برابر ناظران سراسر
جهان انجام دادید، به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایی برای خود در
ایران ندارد...»
رویداد ۱۷ شهریور چندین پیامد به دنبال داشت.
به دنبال کشتار ۱۷ شهریور، رژیم در رویارویی با ملت، سخت به تردید و تزلزل افتاد؛ چرا که شیوههای مرسوم اعم از سرکوب و سازش در عمل شکست خورده بود. اجرای حکومت
نظامی که بر اساس نظریه مشاوران امنیتی و
ساواک، بهترین سیاست ممکن جهت برقراری
امنیت و
آرامش تلقی میشد، نتیجه عکس بخشید.
چند روز پس از واقعه ۱۷ شهریور هنگامی که شریف امامی برای اخذ رای اعتماد به مجلس میرفت، دستکم ۹ تن از نمایندگان فریادزنان صلاحیت شریف امامی را زیر سؤال بردند، که البته در نهایت رای اعتماد را از مجلس اخذ کرد.
۱۷ شهریور شکاف میان حکومت و ملت را عمیقتر کرد و امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. بدینترتیب واقعه ۱۷ شهریور به اعتبار میانهروها و هواداران اندیشه اعاده مشروطیت سلطنتی به نحو اجتنابناپذیری آسیب وارد نمود، زیرا، دولت آشتی ملی بیش از دو هفته نتوانست به وعدههای خود وفادار بماند و در ۱۷ شهریور نقاب دروغین از چهره خود برافکند. توجیهناپذیری این رویداد، راه مسالمت میان شاه و مخالفان را برای همیشه بست. بنابراین، هنگامی که امکان راه حل سیاسی با رژیم از بین رفت، انقلاب در مسیر تازهای افتاد و شتاب بیشتری گرفت. از این دیدگاه رویداد ۱۷ شهریور باعث انسجام فکری و اتحاد عملی مخالفان شد و همگان به این نتیجه رسیدند که تنها یک راه برای نجات
جامعه ایران باقی مانده است و آن خروج شاه و سقوط رژیم او و استقرار یک
نظام مطلوب است.
حوادث ۱۷ شهریور و ادامه حکومت
نظامی، انسجام و اراده ارتش را متزلزل ساخت. استقرار طولانی مدت ارتش در میدانها و چهارراهها و مراکز مهم شهر، موجب فرسایش آنان میشد. ارتش میبایست تحت فرمان فرمانداریهای
نظامی و شورای امنیت استان عمل کند که خواه ناخواه با هیات دولت و سایر مراکز قدرت در نحوه و اجرای فرمانهای حکومت
نظامی اختلافنظر مییافت. این واقعیت با توجه به ساختار ارتش
شاهنشاهی که شکاف عمیقی میان کادر فرماندهی با بدنه نیروهای مسلح از نظر گرایشهای سیاسی و تمایلات ملی و مذهبی وجود داشت، موضع ارتش را به عنوان سرکوبگر مخالفان، سخت تضعیف میکرد.
دو روز پس از ۱۷ شهریور
اردشیر زاهدی، سفیر
ایران، در واشنگتن با وارن کریستوفر، معاون وزارت خارجه آمریکا، دیدار نمود. کریستوفر ضمن تاکید بر حمایت دولت آمریکا از
ایران، خواستار رعایت اعتدال در اجرای حکومت
نظامی شد، اما زاهدی ادعا کرد که کمونیستهای سازمان یافته تظاهرات را ترتیب میدهند و دولت آمریکا همراه با نیروهای اپوزیسیون، توطئه براندازی شاه را تدارک دیده است. کریستوفر این اتهام را زشت و ناروا خواند و گفت تضعیف اعتماد به نفس شاه در این زمان مهمترین عامل بروز و گسترش شورشهاست.
شریف امامی در آغاز تصدی نخست وزیری و درباره برنامهها و سیاستهای دولت آشتی ملی در مورد بازگشت آیتالله خمینی اعلام کرده بود که بازگشت ایشان به کشور بلامانع است.
در پی آن در تاریخ ۷ شهریور ۱۳۵۷ (و پس از تقریبا ۱۵ سال) روزنامه اطلاعات عکس امام را در صفحه اول خود چاپ کرد و از اعزام هیاتی به منظور مذاکره و بازگشت ایشان به
نجف خبر داد، اما رهبر انقلاب در همان روز، نخست وزیری شریف امامی را «نیرنگ شیطانی شاه» خواند و پیشنهاد آشتی با روحانیان را «وعده پوچ و فریبکارانه» دانست و مردم را به مقاومت و مبارزه تشویق کرد.
با وقوع حادثه ۱۷ شهریور، امام، شاه را مسئول مستقیم کشتار مردم دانست و خواستار انهدام رژیم
شاهنشاهی شد.
مهمترین ویژگی دور تازه اعتصابات که در اندک زمانی پس از کشتار ۱۷ شهریور آغاز شد، ماهیت کاملا سیاسی آن بود که با هدف از پادرآوردن رژیم و فلج ساختن آن صورت میپذیرفت. در روزهای دوم و سوم مهر همان سال، اعتصاب وسیع کارکنان پالایشگاه
آبادان به نشانه همبستگی با سی هزار تن از کارگران اعتصابی نفت در
تهران،
اهواز، گچساران و آغاجاری به راه افتاد. به تدریج شرکت مخابرات، راه آهن، ذوب آهن، بنادر و کشتیرانی، بازاریان، معلمان، دانشگاهیان و سایر مؤسسات اعتصابات را وسعت بیشتری بخشیده و اعتصابکنندگان خواستار کنارهگیری شاه و ایجاد جمهوری اسلامی شدند. این اعتصابات به ویژه در شرکت نفت سبب رکود عمدهترین منبع درآمد ارزی کشور و حتی دشواری دستیابی به نفت جهت مصارف انرژی، حمل و نقل و سوخت حرارتی برای منازل شد. در نتیجه دولت در پی اختلال در سیستم اقتصادی در انجام تعهدات داخلی و بین المللی با تنگناهای فلجکنندهای روبرو شد. دولت آمریکا نیز در پی توقف پرداختهای
ایران، برنامه فروش جنگافزار
نظامی را تا روشنشدن اوضاع سیاسی تهران به حالت تعلیق درآورد.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله، «جمعه خونین»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۶/۱۴.