قیاس اقترانی مرکب از دو منفصله
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قیاس اقترانی مرکب از دو منفصله، بهمعنای
قیاس اقترانی مشتمل بر دو
قضیه شرطیه منفصله است.
قیاس اقترانی مرکب از دو منفصله، قیاسی است که مقدمات آن از قضایای منفصله است ولی چون از قضایای منفصله محض قیاس تالیف نمیشود لذا قضایای منفصله آن به متصله تبدیل میشود.
شرایط اختصاصی انتاج قیاس اقترانی مرکب از دو منفصله عبارت است از:
۱. موجبه بودن هر دو مقدمه؛ زیرا اگر یک یا هر دو مقدمه، سالبه باشد قیاس عقیم خواهد بود. مثلاً قیاس: "لیس البتة امّا ان یکون هذا الشئ انساناً او حیواناً، و لیس البتة امّا ان یکون حیواناً او ناطقاً" صادق است، اما اگر کبرا تبدیل شود به: "لیس البتة امّا ان یکون حیواناً او فرساً" کاذب خواهد بود.
۲. مانعةالجمع نبودن هر دو مقدمه. متقدمین قیاس اقترانی مرکب از دو مانعةالجمع را عقیم دانسته است، زیرا مثلاً قیاس: "امّا ان یکون هذا الشئ انساناً او حجراً، و امّا ان یکون حجراً او ناطقاً" صادق است، اما اگر کبرا تبدیل شود به: "امّا ان یکون حجراً او فرساً" کاذب خواهد بود. اما متاخرین، یک
متصله موجبه از آن استنتاج کردهاند که مرکب از نقیض هر یک از دو طرف، و از طریق
شکل سوم است.
در قیاس اقترانی مرکب از دو منفصله تمایز طبعی بین
مقدم و
تالی و بین دو طرف نتیجه نیست و صرفاً تمایز وضعی و اعتباری است، زیرا بین اجزای
قضیه منفصله و اَشکال مرکب از منفصلات تمایز حقیقی نیست.
این قیاس، بر سه گونه است: اول این که مقدمات قیاس در جزء تام با هم اشتراک داشته باشند و دوم آن که در جزء غیر تام مشترک باشند و سوم آن که وجه مشترک، جزء تام در یک مقدمه و جزء غیر تام در مقدمه دیگر باشد.
اشتراک در جزء تام از هر دو مقدمه؛ این ترکیب دارای ۶ قسم است:
۱. مرکب از دو منفصله حقیقیه؛
ابن سینا معتقد به عدم انتاج این قسم است؛ زیرا در
قیاس حملی،
اصغر و
اکبر محال است که متعاند باشند؛ بلکه یا باید متحد باشند و یا متلازم (اگر اوسط نقیض اصغر و اکبر است اصغر و اکبر متحد هستند، و اگر لازمِ مساوی یک یا هر دو است آن دو باید متلازم باشند، و در هر حال، نعاند اصغر و اکبر محال است) در حالی که مفاد قضیه منفصله، تعاند بین طرفین است.
اما متاخرین معتقد به انتاج آن هستند؛ به صورت قضیه متصلهای متشکل از عین اصغر و اکبر (بدون تفاوت در این که اصغر یا اکبر مقدم شرطیه واقع گردد) و یا به صورت منفصله لازمِ متصله مذکور؛ یعنی منفصله حقیقیهای متشکل از عین یکی از آن دو (اصغر و اکبر) و نقیض دیگری. زیرا اجتماع یا ارتفاع یک شئ و نقیضِ لازمِ مساویِ آن محال است، و این همان مفاد
قضیه منفصله حقیقیه است. مثال: "
العدد امّا زوجٌ او فردٌ، و امّا ان یکون فرداً او منقسماً بمتساویَین. ینتج:
العدد امّا ان یکون زوجاً او غیر منقسم بمتساویَین. و ینتج ایضاً:
العدد امّا ان لا یکون زوجاً او یکون منقسماً بمتساویَین" زیرا مقدمه اول مستلزم قضیه: "کلّما کان
العدد زوجاً لم یکن فرداً" است، و مقدمه دوم مستلزم قضیه: "کلّما لم یکن
العدد فرداً کان منقسماً بمتساویَین" است.
۲. مرکب از مانعةالجمع و حقیقیه؛
۳. مرکب از مانعةالخلوّ و حقیقیه؛
۴. مرکب از مانعةالجمع و مانعَالخلوّ؛
نتیجه هر یک از این سه قسم، دو منفصله است:
منفصله مانعةالجمع مؤَلَّف از عین جزء مانعةالجمع و نقیض جزء دیگر، و
منفصله مانعةالخلوّ مؤَلَّف از نقیض جزء مانعةالجمع و عین جزء دیگر. و اگر هر دو مقدمه کلیه باشد نتیجه نیز کلی است و اگر یکی از آنها جزئی باشد نتیجه نیز جزئی است. مثال: اگر قضیه: "دائماً امّا (ا) (ب) او (ج) (د)" به صورت مانعةالجمع صادق بود و قضیه: "دائماً امّا (ج) (د) او (ه) (ز)" به صورت مانعةالخلوّ صادق بود، قیاس مرکب از آن دو، منتجِ قصیه: "دائماً امّا (ا) (ب) او لیس (ه) (ز)" به صورت مانعةالخلوّ، و قضیه: "دائماً امّا لیس (ا) (ب) او (ه) (ز)" به صورت مانعةالجمع میباشد؛ زیرا مانعةالجمع (دائماً امّا (ا) (ب) او (ج) (د) ) مستلزم قضیه: "کلما کان (ا) (ب) لم یکن (ج) (د)"، و مانعةالخلوّ (دائماً امّا (ج) (د) او (ه) (ز)) مستلزم قضیه: "کلما لم یکن (ج) (د) ف: (ه) (ز)" است و این دو، منتجِ قضیه: "کلما کان (ا) (ب) ف: (ه) (ز)" هستند که مستلزم دو منفصله مذکور است.
۵. مرکب از دو مانعةالخلوّ؛ هر دو مقدمه باید کلی باشد. و نتیجه آن، دو منفصله جزئیه است: منفصله مانعةالخلوّ مؤلَّف از نقیض یکی از دو جزء و عین جزء دیگر، و منفصله مانعةالجمع مؤلَّف از نقیض یکی از دو جزء و عین جزء دیگر. مثال: اگر دو قضیه: "دائماً امّا (ا) (ب) او (ج) (د)" و "دائماً امّا (ج) (د) او (ه) (ز)" به صورت مانعةالخلوّ صادق بود، قیاس مرکب از آن دو، منتجِ قصیه: "قد یکون امّا لیس (ا) (ب) او (ه) (ز)" و قضیه: "قد یکون امّا (ا) (ب) او لیس (ه) (ز)" به صورت مانعةالجمع یا مانعةالخلوّ میباشد؛ زیرا دو مقدمه
قیاس، مستلزم دو قضیه: "کلما لم یکن (ج) (د) ف: (ا) (ب) " و "کلما لم یکن (ج) (د) ف: (ه) (ز)" است و این دو، در قالب
شکل سوم، منتجِ قضیه: "قد یکون اذا کان (ا) (ب) ف: (ه) (ز)" هستند که مستلزم دو منفصله مذکور است.
۶. مرکب از دو مانعة الجمع: منطقیان متقدم، این قسم را عقیم دانستهاند اما متاخرین، قضیه متصلهای مؤلَّف از نقیض هر یک از دو طرف، از قسم مذکور استنتاج کردهاند. زیرا وقتی دو قضیه: "دائماً امّا (ا) (ب) او (ج) (د)" و "دائماً امّا (ج) (د) او (ه) (ز)" به صورت مانعة الجمع صادق بود، قضیه: "قد یکون اذا لم یکن (ا) (ب) لم یکن (ه) (ز)" نیز صادق است زیرا دو قضیه اصل، مستلزم دو قضیه: "کلما کان (ج) (د) لم یکن (ا) (ب)، و کلما کان (ج) (د) لم یکن (ه) (ز)" است، و این دو، به طریق شکل سوم، منتجِ مطلوب (قد یکون اذا لم یکن (ا) (ب) لم یکن (ه) (ز)) است. و این متصله، مستلزم صدق دو منفصله است: منفصله مانعةالخلوّ مرکب از عین یک طرف و نقیض طرف دیگر، و منفصله مانعة الجمع مرکب از نقیض یک طرف و عین طرف دیگر.
اشتراک در جزء غیر تام از هر دو مقدمه: این قسم دارای ۵ صورت است:
۱. یک جزء از یک مقدمه با فقط یک جزء از مقدمه دیگر اشتراک داشته باشد. مانند: "دائماً امّا کلّ (ا) (ب) او کل (ج) (د)، و دائماً امّا ان یکون کل (ه) (ز) او کل (د) (ط)". نتیجه قیاس، منفصله چهار جزئی است که یک جزء آن حاصل تالیف قیاسی است و سه جزء دیگر، اجزای فاقد وجه اشتراک هستند: "امّا ان یکون (ا) (ب) و کل (د) (ط)، و امّا (ا) (ب) و (ه) (ز)، و امّا کل (ج) (ط)، و امّا کل (ج) (د) و (ه) (ز)". و متاخرین نتیجه را چنین اعلام کردهاند: "دائماً امّا کلّ (ا) (ب)، او کلّ (ج) (ط)، او کلّ (ه) (ز)".
۲. یک جزء از یک مقدمه با هر دو جزء مقدمه دیگر اشتراک داشته باشد. مانند: "دائماً امّا کلّ (ا) (ب) او کل (ج) (د)، و دائماً امّا ان یکون کل (د) (ط) او کل (د) (ه)". نتیجه قیاس، یک منفصله مانعةالخلوّ است: "دائماً امّا کل (ا) (ب) و کل (د) (ط)، و امّا کل (ا) (ب) و کل (د) (ه)، و امّا کل (ج) (ط)، و امّا کل (ج) (ه)". زیرا واقع، نمیتواند هم از دو تالیفِ منتجِ یکی از دو جزء دیگر، و هم از یکی از دو جزء اول خالی باشد. اما متاخرین نتیجه را چنین اعلام کردهاند: "دائماً امّا (ا) (ب)، او کلّ (ج) (ط)، او کلّ (ج) (ه)".
۳. یک جزء از یک مقدمه با فقط یک جزء از مقدمه دیگر اشتراک داشته باشد و جزء دیگر، با هر دو جزء مقدمه دیگر مشترک باشد. مانند: "دائماً امّا کلّ (ا) (ب) او کل (ج) (د)، و دائماً امّا ان یکون کل (د) (ی) او کل (د) (ا)". نتیجه قیاس، یک منفصله مانعةالخلوّ است: "دائماً امّا کل (ا) (ب) و کل (د) (ط)، او بعض (ب) (د)، او کل (ج) (ط)، او کل (ج) (ا)". زیرا واقع، نمیتواند از مجموع دو جزء غیر متشارک، و از یکی از سه تالیف منتج خالی باشد. و نزد متاخرین نتیجه عبارت است از دو منفصله: "دائماً امّا کلّ (ا) (ب)، او کلّ (ج) (ط)، او کلّ (ج) (ا)"، و "دائماً امّا کلّ (ج) (ا)، او بعض (ب) (د)، او کلّ (د) (ط)".
۴. هر یک از دو جزء یک مقدمه با هر یک از دو جزء مقدمه دیگر اشتراک داشته باشد. مانند: "دائماً امّا کلّ (ا) (ب) او کل (ج) (ب)، و دائماً امّا کل (ب) (ط) او کل (ب) (ه)". نتیجه عبارت است از: "امّا کلّ (ا) (ط)، او کلّ (ا) (ه)، او کلّ (ج) (ط)، او کلّ (ج) (ه)".
۵. یک جزء از یک مقدمه با یک جزء از مقدمه دیگر، و جزء دیگر مقدمه اول، با جزء دیگر مقدمه دوم مشترک باشد. مانند: "دائماً امّا ان یکون کلّ (ا) (ب) او کل (ج) (د)، و دائماً امّا کل (ب) (ه) او کل (د) (ط)". نتیجه قیاس، عبارت است از: "امّا کل (ا) (ه) او کل (ا) (ب) و کل (د) (ط)، او کل (ج) (ط)، او کل (ج) (د) و کل (ب) (ه) ". و نزد متاخرین نتیجه عبارت است از دو منفصله: "امّا کلّ (ا) (ه)، او کلّ (د) (ط) " (به اعتبار مشارکت " (ا) (ب) " با کلّ " (ب) (ه)")، و "امّا کلّ (ج) (ط)، او کل (ا) (ب) و کلّ (ب) (ه)" (به اعتبار مشارکت" (ج) (د) "با کلّ" (د) (ط)").
اشتراک در جزء تام در یک مقدمه و جزء غیر تام در مقدمه دیگر؛ در این ترکیب، یکی از دو مقدمه نسبت به مقدمه دیگر، باید دارای اجزای کمتر باشد، مثلاً
قضیه بسیطه، مرکب از دو حملیه باشد و
قضیه مرکبه، مؤلَّف از حملیه و منفصله باشد. و نتیجه قیاس، منفصلهای است مؤلَّف از یک حملیه و یک منفصله که نتیجه دو منفصله (منفصله اول و جزء دیگر) است. مانند: "دائماً امّا ان یکون (ا) (ب) او (ج) (د)، و دائماً امّا (ه) (ز) و امّا ان یکون امّا (ج) (د) او (ج) (ط)". نتیجه قیاس، عبارت است از: "دائماً امّا (ه) (ز) و امّا ان یکون (ا) (ب) او لیس (ج) (د)". این نتیجه در حقیقت یک منفصله بسیطِ مرکب از سه جزء است: یک جزء غیر مشارک، و دو جزء دیگر که نتیجه دو منفصله است.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق).
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان.
• ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معيار العلم في فن المنطق.
•
ابنسینا، حسین بن عبدالله، النجاة. •
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة. • تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
•
علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. •
ابنسینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات. •
مظفر، محمدرضا، المنطق. • قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
•
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «قیاس اقترانی مرکب از دو منفصله»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۲۴.