قِصاص (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قِصاص (به کسر قاف و سکون صاد) از
واژگان قرآن کریم به معنای مقابله به مثل در جنایت عمدی است.
قِصاص یعنی مقابله به مثل در جنایت عمدی است.
قصاص را از آن
قصاص گویند که در تعقیب
جنایت و در پی آن است.
به مواردی از
قِصاص که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا اُولِی الْاَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ) «برای شما در
قصاص زندگی هست ای عاقلان تا از
قتل نفس بپرهیزید.»
اگر
انسان بداند که در صورت کشتن کسی او را خواهند کشت کسی را نمیکشد و این سبب
حیات و زنده ماندن مردم میشود. لذا فرموده
(فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ) در «
حیّ» راجع به این جمله که جمله «القتل انفی للقتل» را از رونق انداخت سخن گفتهایم کلمه
(یا اُولِی الْاَلْبابِ) خطاب است به هر صاحب عقل از هر
مذهب و
ملّت که باشد و
صاحبان عقل و
اندیشه خواهند دانست که حکم
قصاص به صلاح
جامعه و سبب حفظ حیات جامعه است.
(یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْاُنْثی بِالْاُنْثی فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ اَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَداءٌ اِلَیْهِ بِاِحْسانٍ ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ...) (اى كسانى كه
ایمان آوردهايد! حكم
قصاص در مورد كشتگان، بر شما مقرر شده است: آزاد در برابر آزاد، و
برده در برابر برده، و
زن در برابر زن. پس اگر كسى ازسوى برادر دينى خود، چيزى به او بخشيده شود، و حكم
قصاص تبديل به
خونبها گردد، ولىّ مقتول بايد از راه پسنديده پيروى كند؛ و شرايط پرداخت كننده را در نظر بگيرد و او نيز به نيكى
دیه را به ولىّ مقتول بپردازد و مسامحه نكند؛ اين، تخفيف و رحمتى است از ناحيه
پروردگار شما....)
۱: از این
آیه روشن میشود که حسّ
انتقام و
عاطفه هر دو در
اسلام مراعات شده اگر طرف در
قتل عمدی بخواهد انتقام بکشد مجاز است و اگر بخواهد
عفوّ کند باز مجاز است، «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ اَخِیهِ» آمدن لفظ «اخ» برای تحریک عاطفه و
رحمت است پس
قصاص یک انتقام خشن و بیبدل نیست بلکه بدل و عوض هم دارد و آن عفو و گرفتن خونبهاست.
۲: مراد از
(کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ) تشریع
قصاص در اسلام است و مراد از «القتلی» کشته شدگان عمدی است و در
قتل خطایی و
شبیه به عمد قصاص نیست.
عدّهای از قانونگذاران و نویسندگان
قصاص را مخالف مصلحت و عاطفه دانسته و آن را حکمی ناروا قلمداد کردهاند و به جای آن زندان گذاشتهاند، ولی گویند از روزی که
زندان جای
قصاص را گرفته، شماره
قتل در عالم رو به کثرت نهاده و در «
کتاب سیری در اسلام» در بحث زندان و مضرّات آن از لحاظ معطّل ماندن نیروی فعّاله و تامین زندانیان و دستگاه قضایی و اجرایی و حفظ آن و اینکه زندان دردی را دوا نکرده و بلکه بر آن افزوده است به تفصیل بحث شده، ملت چه تقصیری دارد که تامین این همه قاتلان و محافظین آنها را به عهده بگیرد.
کوتاه سخن آنکه
قرآن در یک کلمه مطلب را تمام کرده و چنانکه گذشت فرموده
(وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا اُولِی الْاَلْبابِ) و تصدیق آنرا به صاحبان عقل واگذاشته آنها که
قصاص را مخالف مصلحت جامعه میدانند اولو الالباب نیستند با وجود این در جامعههای مزبور استثناها قائل شده و در موارد مخصوص آن را اجرا مینمایند و از رادیوها و روزنامهها میشنویم که از قول خویش
توبه کرده و
قصاص را پیش میکشند.
۳: اینکه فرموده:
(الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْاُنْثی بِالْاُنْثی) یعنی «آزاد در مقابل آزاد، عبد در مقابل عبد، زن در مقابل زن است.» اگر عبد، زن در مقابل زن است اگر بگوییم مفهوم دارد منظور این میشود:
آزاد را در مقابل آزاد میکشند ولی اگر آزاد عبد را بکشد او را در مقابل عبد نمیکشند، و اگر اثبات حصر و تساوی و نفی امتیاز باشد معنی این میشود: در مقابل یک نفر فقط یک نفر بکشید چنانکه رسم
جاهلیت قبل از اسلام و جاهلیّت کنونی است که اولیاء مقتول در صورت قوی بودن به جای مقتول چندین نفر حتی ده نفر را میکشتند و میکشند.
آیه
(وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ) (و آن كس كه مظلوم كشته شده، براى وليّش سلطه و
حقّ قصاص قرار داديم؛ امّا در قتل زياده روى نكند.)
مؤیّد احتمال دوم است که میگوید ولیّ مقتول
اسراف در قتل نکند یعنی در مقابل یک نفر فقط یک نفر بکشد و...
(وَ کَتَبْنا عَلَیْهِمْ فِیها اَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَ الْاَنْفَ بِالْاَنْفِ وَ الْاُذُنَ بِالْاُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کَفَّارَةٌ لَهُ...) (و بر آنها (
بنیاسرائیل) در آن
تورات، مقرّر داشتيم كه
جان در مقابل جان و
چشم در مقابل چشم و
بینی در برابر بينى و
گوش در مقابل گوش و
دندان در برابر دندان،
قصاص مىشود؛ و
جراحات نيز،
قصاص دارد؛ و اگر كسى از
قصاص، در گذرد،
کفّاره گناهان او محسوب مىشود.)
آیه درباره
یهود است از لحاظ وضع
قصاص و عفو آن که مضمون
(فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ) است مثل آیه گذشته میباشد و
(النَّفْسَ بِالنَّفْسِ) مطلق است یعنی
نفس در مقابل نفس است و در مقابل مقتول قاتل را میکشند خواه مقتول
مرد باشد یا زن و خواه عبد باشد یا آزاد همچنین قاتل هر کدام باشد.
و نیز چشم در مقابل چشم است تا آخر، همه مطلقاند و اگر فردی از روی عمد چشم فرد دیگر را کور کند چشم او را کور میکنند و فرقی بین جانی و جنایت شده نیست.
(وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ) نیز همینطور است و برای مطلق زخمها ضارب و مضروب هر کس باشد
قصاص معیّن میکند.
ظاهرا: این آیه تفسیر آیه
(کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ) است و نفس در مقابل نفس و
عضو در مقابل عضو است بیآنکه امتیازی و فرقی از حیث آزاد، بنده، زن و مرد بودن در نظر باشد این است آنچه از بررسی قرآن مجید به دست میآید.
(الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ) «
ماه حرام در مقابل ماه حرام است و اگر کسی احترام آن را مراعات نکند طرف نیز مجبور به مراعات نیست و همه محترمها دارای
قصاص و مقابله به مثلاند و اگر کسی به شما
تجاوز کرد همانطور به او تجاوز کنید.»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «قصاص»، ج۶، ص۱۲.