قناعت (سیره نبوی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قناعت و خرسندی یکی از ویژگیهای پسندیده انسانهای باایمان است. افراد خودساخته در پرتو چنین روحیهای، هیچگاه به مال و منال دیگران چشم
طمع نمیدوزند و برای کسب مال و مقام، شخصیت والای خویش را پایمال نمیکنند. آموزههای دینی، مسلمانان را در به دست آوردن این صفت، تشویق میکند. قناعت در
آیین اسلام یکی از
مکارم اخلاق و ویژگیهای
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. از پیامبر اکرم نقل شده که قناعت هدیهای الهی و بهتر از
صبر است. قناعت هیچگاه به معنای ناداری و فقیرانه زندگی کردن نیست. از اینرو، اسلام، تلاش برای زندگی بهتر را نه تنها ناپسند نمیداند، بلکه این کار امری مقدس است و به منزله مجاهدت در
راه خدا به شمار میآید.
ماده "قنع" اگر در باب "فعَل یفعَل"باب فرعی
ثلاثی مجرد، (به طور کلی در
ثلاثی مجرد اگر حرکت عین الفعل ماضی و مضارع با یکدیگر همسان بودند آن باب، جزو بابهای فرعی و در صورت عدم همسانی حرکت عین الفعل در ماضی و مضارع، آن باب جزو بابهای اصلی
ثلاثی مجرد به شمار میآید.) مانند "منَع یمنَع" به کار رود به معنی سؤال (درخواست) خواهد بود و اگر در باب "فعِل یفعَل"؛ مانند "علِم یعلَم" به کار رود که مصدر آن قناعة و قنعان است به معنی
رضا و خوشنودی میباشد.
در اصطلاح "قانع" به کسی گویند که به کم راضی و خشنود است و هیچ اثری از نارضایتی حتی در چهره او دیده نمیشود.
ماده "قنع" در
قرآن دو بار به کار رفته است که تنها یکی از آنها به معنی مورد بحث است، آنجا که
خداوند در قرآن میفرماید: «فَکُلُوا مِنْها وَ اَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ؛
و مستمندان قانع و فقیران را نیز از آن اطعام کنید! » در ترجمه آیات از ترجمه
آیتالله مکارم استفاده شده است. که در آیه شریفه مراد از قانع کسی است که به آنچه به او میدهند یا دارد، قناعت میکند (و راضی است).
در روایتی از
پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که آن حضرت مواردی را از
جبرئیل پرسیدند که یکی از آنها پیرامون چیستی قناعت بود که جبرئیل در پاسخ، این چنین به پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرضه داشت که: "... و قناعت آن است که (انسان) به آنچه از (روزی) دنیا به او میرسد اکتفاء کند و با چیز کم بسازد و بر عطای اندک (از طرف خدا) سپاس گزارد. "
همچنین در روایات متعددی وارد شده که آن حضرت از قناعت با عناوینی چون:
برکت،
گنجی پایانناپذیر،
دریایی از مال که کرانه ندارد،
سواری دهندهای که رضایت خدای متعال را به همراه دارد و سوار خویش را به سرای خدا میرساند،
و جز آن، یاد فرمودهاند.
همچنین آن حضرت در جای دیگری قناعت را اکتفا کردن به مقدار نیاز نیز دانستهاند، در این باره نقل شده است که پیامبرخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
ابوذر فرمود: "به توانگریای که خدا به تو میدهد، توانگر شو"!
گفتم: ای پیامبرخدا! آن چیست؟ فرمود: " صبحانه یک روز و غذای شام یک شب (منظور دو وعده غذا در هر روز است).
پس هر که به آنچه خدا روزیاش نموده، قناعت ورزد، توانگرترینِ مردم است."
در روایات ما از آن حضرت نقل شده است که فرمودهاند: قبل از ظهور نبیاکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
یهودیان به اعراب میگفتند: ای اعراب، الان عصری است که در آن پیامبری از
مکه ظهور میکند و به این شهر (
یثرب) هجرت میکند و او خاتم الانبیاء و بهترین آنها است. در چشمانش لکه سرخ رنگ و در بین کتفهایش مهر پیامبری هست و او لباس خشن میپوشد و به مقداری نان خشک و خرما قناعت میکند.
زبیر بن باطا پیرمرد با تجربه و کهنسالی که نابینا شده بود و از یهود
بنیقریظه به شمار میرفت، نیز در این باره به اطرافیان خود گفت: "در توراتی که خدا برای ما نازل کرده است، خواندم که خداوند پیامبری را در آخرالزمان مبعوث میکند که خروج او از مکه و مهاجرتش به
مدینه، میباشد. او بر الاغ برهنه سوار میشود و عبا میپوشد و به کمی نان و خرما قناعت میکند و... "
از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که روزی جبرئیل نزد ایشان آمد و عرضه داشت: "ای رسولخدا! خداوند مرا به همراه هدیهای به سوی تو فرستاده است که این هدیه به احدی پیش از تو داده نشده است! رسولخدا فرمود: آن چیست؟ جبرئیل عرض کرد:
صبر و بهتر از آن! پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: بهتر از آن (صبر) چیست؟ جیرئیل پاسخ داد: آن قناعت است... ".
امیرالمومنین (علیهالسّلام) درباره سیره رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرمود: او که درود خدا بر وی و خاندانش باد ـ روی زمین غذا میخورد و همچون بندگان مینشست و به دست خود پایافزار خویش را پینه میزد و جامه خود را وصله میکرد و بر خر بیپالان سوار میشد و دیگری را بر ترک خود سوار میکرد؛ پردهای بر در خانه او آویخته شده بود که نقش و نگار داشت، یکی از زنان خویش را گفت:
«این پرده را از نظرم پنهان کن که هرگاه بدان مینگرم، دنیا و زیورهای آن را به یاد میآورم». آن حضرت با تمام قلب خویش از دنیا روی گرداند و یاد آن را در وجود خود میراند؛ و دوست داشت که زینت دنیا از او نهان ماند تا زیوری از آن برندارد. دنیا را پایدار نمیدانست و در آن امید ماندن نداشت. پس آن را از وجود خود بیرون کرد و دل از آن برداشت و دیده از آن برگرفت. آری چنین است کسی که چیزی را دشمن دارد، خوش ندارد بدان بنگرد یا نام آن نزد وی بر زبان رود.
امام صادق (علیهالسّلام) نیز در این زمینه فرمودند: خداوند رسول خویش را به
اخلاق نیک و پسندیده مخصوص گردانید، شما هم خود را بیازمایید، اگر آن اخلاق نیک در شما بود خدای را سپاس گفته و از او بخواهید تا آن را در شما بیفزاید. سپس امام (علیهالسّلام) آنها (اخلاق نیک و پسندیده پیامبر) را بدین ترتیب ده خصلت شمرد:
یقین،
قناعت، صبر،
شکر،
بردباری،
خوشخلقی،
سخاوت،
غیرت،
شجاعت و
جوانمردی.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده است که فرمودهاند: سزاوار است که
مؤمن هشت خصلت داشته باشد:
وقار در ناملایمات و شکیبایی در بلا و شکر در هنگام گشایش و قناعت به آن چه خداوند متعال به او داده است، ستم نکردن به دشمنان و مزاحم دوستان نشدن و در رنج بودن تن و در آسایش بودن مردم از او.
در روایت دیگری آن حضرت خطاب به امیرالمومنین (علیهالسّلام) فرمودند: یا علی! سزاوار است که در مؤمن هشت خصلت موجود باشد: هنگام فتنه و بروز اختلافات اجتماعی موقّر باشد، در برابر حوادث و بلیات شکیبائی بورزد، در نشیب و سستی زندگی سپاسگزار باشد، به آنچه خدا روزیش فرموده قناعت نماید و...
همچنین آن حضرت فرمودند: "... مالی سودمندتر از قناعت نخواهد بود و آدمی باید با مال اندکی که زندگی را کفایت میکند بسازد و از
تکاثر دست باز دارد... ".
پیامبرخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: خداوند،
عقل را از نوری ذخیره و پنهان در علم ازلیِ خود آفرید و هیچ پیامبر فرستاده شده و فرشته مقرّبی را بر آن آگاه نساخت؛ مگر آنکه دانش را جان آن، فهم را روحش،
زهد را سرش،
حیا را چشمانش،
حکمت را زبانش،
مهر را همّتش، و
رحمت را دلش قرار داد و آن گاه ده چیز را در او جا داد و او را به سبب آنها توانایی بخشید: یقین،
ایمان، راستی، آرامش، اخلاص، مدارا، دهش (بخشش)، قناعت، تسلیم بودن و سپاسگزاری.
اثرات قناعت و عدم آن عبارت است از:
آن حضرت در این باره فرمودند: کسی که به اندک قناعت کند، از بسیار (و زیاد) بینیاز گردد و کسی که به بسیار بینیاز نشود، به چیز اندک و پست نیازمند شود.
همچنین فرمودند: «العز فی القناعة و الذل فی القنوع؛ یعنی
عزت در خرسندی و قناعت است و خواری در سؤال برای مال.»
در جای دیگری ایشان قناعت را از عوامل توسعه اقتصادی
و از سپاه خرد و عقل بر شمردهاند.
در عین حال آن حضرت حالت و روحیه آزمندی در برخی از انسانها را تشریح کرده و در این زمینه میفرمایند: دو آزمند، (هیچگاه) سیر نمیشوند: جویای دنیا و جویای دانش؛ پس کسی که از دنیا به آنچه خداوند برایش حلال کرده، قناعت کند، سالم میمانَد.
در روایت دیگری، نبیگرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از اثرات (دنیایی) قناعت این چنین یاد کردهاند که: "هر کس به زندگی اندک قناعت کند خداوند به عمل اندک او راضی خواهد شد و هر کس دنبال مال حلال برود زندگی بر او آسان میگردد و به خوشی میگذراند. "
و بالاخره آن حضرت قناعت را مایه آسودگی انسان نیز دانستهاند.
ابوذر میگوید: عرضه داشتم یا رسولاللَّه، آیا آن کسانی که از خدا ترساناند و در مقابل وی
خضوع و فروتنی میورزند و
ذکر خدا را بسیار میگویند، هم آنان بسوی
بهشت سبقت میگیرند؟ پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: نه! بلکه آنان فقراء مسلمیناند. مراد از فقراء مسلمین آن مؤمنی است که به حلال اندک قناعت میکنـد که پای بر گردن مردم میگذارند تا به بهشت میرسند، نگهبانان جنّت میگویند آیا به حساب شما رسیدگی شده است؟ میگویند ما به چه چیز محاسبه شویم؟ مالی نداشتیم تا بوسیله آن ستم یا عدالت کنیم و از دنیا چیزی به دست ما نرسیده است تا امساک نموده نگه داریم یا میان مردم پخش کنیم، ما فقط پروردگارمان را پرستش مینمودیم تا آن زمان که ما را به سرای جاودان خواند و ما هم او را اجابت کردیم و بدین جهان آمدیم!
از دیگر روایاتی که در این باره وارد شده است این روایت است که آن حضرت خطاب به راوی فرمودند: "به آنچه به تو داده شده است، قناعت کن تا کار حسابرسی، بر تو آسان گردد. "
پیامبرخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند، خداوند میفرماید: " جوانِ معتقد به
قضا و قدر من، خشنود از کتاب من، قناعت کننده به روزی من، و رها کننده خواستههای نفس به خاطر من، مانند یکی از
فرشتگان من است".
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «نگاهی به قناعت در سیره و گفتار نبوی(ص)»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۳/۲۸.