قمهزنی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قمهزنی مراسمی است که در بعضی شهرستانها و بلاد شیعی و توسط برخی از عزاداران
امام حسین (علیهالسّلام) اجرا میشود و در تاسی به مجروح و شهید شدن سیدالشهداء (علیهالسّلام) و
شهیدان کربلا و به عنوان اظهار آمادگی برای خون دادن و سر باختن در راه امام حسین (علیهالسّلام) انجام میگیرد شرکت کنندگان در این مراسم، صبح زودِ
روز عاشورا، با پوشیدن لباس سفید و بلندی همچون
کفن، بصورت دسته جمعی قمه بر سر میزنند و
خون، از سر بر صورت و لباس سفید جاری میشود. بعضی هم برای قمهزنی
نذر میکنند، برخی هم چنین نذری را دربارهی کودکان خردسال انجام میدهند و بر سرِ آنان تیغ میزنند، تا از محل آن خون جاری گردد.
در مورد منشا اصلی قمهزنی، اقوال مختلفی وجود دارد؛
اما آنچه که بیشتر از همه مستند و قابل اثبات است، این است که تیغزنی و قمهزنی رسومی عاریتیاند که از جانب ترکهای
آذربایجان به فارسها و اعراب منتقل شدهاند.
نویسنده عراقیالاصل کتاب «تراژدی کربلا» نیز بر این عقیده است که مراسمهایی از قبیل قمهزنی، قبل از قرن نوزدهم در
عراق مرسوم نبوده و به تدریج از اواخر این
قرن در آن کشور رواج یافته است. بنابراین مراسم قمهزنی و... از خارج عراق به آن کشور وارد شده و ریشه عربی ندارد.
شیخ کاظم دجیلی نیز در تایید این نظر میگوید: «عربهای عراق تا آغاز قرن بیستم در این گونه مراسمها شرکت نمیکردند؛ این اعمال در ابتدا در میان ترکهای عراق، فِرَق
صوفیه و کُردهای غرب
ایران مرسوم بود.»
گزارشی از مقامات بریتانیایی درباره مراسم عاشورای ۱۹۱۹ م. در
نجف حاکی است که گروهی صد نفره از شیعیان ترک در آن سال به قمهزنی پرداخته بودند.
خاطرهای از
سیدمحمد بحرالعلوم، این نظر را تایید میکند: «هنگامی که حدود ۵۰ یا ۶۰ سال پیش در نجف بودم، تنها چند هیئت ترک در آن شهر حضور داشت. آنان در ایام عزا به منزل سید بحرالعلوم بزرگ میرفتند و با کسب اجازه از ایشان به خواندن ابیاتی سوزناک درباره امام حسین (علیهالسّلام) میپرداختند. برخی از آنان نیز در ضمن ذکر مصیبت برای همدردی با امام حسین (علیهالسّلام) جراحتهای خفیفی به خود وارد میکردند. به تدریج این گونه اعمال رو به تحول و گسترش گذاشته تا آن که پس از ممنوعیت قمهزنی در دوره نخست وزیر یاسینهاشمی، در
سال ۱۹۳۵ م. به اوج خود رسید. در واقع این اِعمال زور، تاثیری معکوس داشت؛ (به حکم «الانسان حریص علی ما منع» هرگاه اعمال فشار با تبیین علمی و فرهنگ سازی همراه نباشد، اثر معکوس خواهد داشت.) به نحوی که یک هیئت قمهزنی، به سه هیئت تبدیل شد.»
حاج حمید راضی (متوفی سال ۱۹۵۳ م.) از معمرین اهل کربلا که نزدیک به ۱۱۰ سال عمر کرده بود، خاطرات خود درباره عزاداری امام حسین (علیهالسّلام) نقل میکند که مراسم قمهزنی و... در ایام جوانی او در شهر نجف و
کربلا مرسوم نبود.
همچنین در خاطرات شفاهی هیچ یک از کهنسالان نجف و کربلا از برگزاری مراسم قمهزنی و... قبل از نیمه قرن نوزدهم یاد نشده است. این گونه مراسمها برای اولین بار توسط برخی زائران تُرک از طایفه قزلباش رواج یافت. آنان به هنگام
زیارت امام حسین (علیهالسّلام) با شمشیرهایی مخصوص، به سرهای خود ضربه میزدند.
در اینجا به توصیف صحنههایی از دستهی قمهزنی در شهر
کاظمین به نقل از کتاب تراژدی کربلا میپردازیم:
روز عاشورا در بیشتر شهرها و روستاهای عراق، روز حزن و اندوه و سوگ است. دیدگان اشکبار و رنگ سیاه پرچمها و چهرههای خاک آلود، در همه جا به چشم میخورد؛ تنها کفنهای قمهزنان به رنگ سفید و با لکههایی از خون دیده میشود. مردانی که شعار «فداییان حسین» را بر کفنها نگاشته، قمه، شمشیر و یا خنجری بر دستان گرفته و بر سرهای تراشیده خود زخمهایی گاه بسیار عمیق و شدید وارد میآورند. دستهی بیضوی شکل آنها با عبور از خیابان اصلی کاظمین به
حرم وارد میشود... عزاداران با رسیدن به حرم کاظمین، با حماسهی بسیار فریاد «حیدر... حیدر» سر میدهند و با هر ضربهی
طبل و نوای
شیپور، ضربهای بر فرق سر میزنند. گاه این ضربهها چنان شدید است که فرق سر را شکافته و خون بسیاری از آن جاری میسازد. در برخی موارد نیز افراد از هوش رفته و بر
زمین میافتند و یا از شدت ضربهها جان میدهند...
گروه سرشکافته و خون آلود قمهزنان، چنان منظرهی دهشتناکی پدید میآورند که وحشت واندوه، سراسر وجود تماشاچیان را فرا میگیرد...
خون، با نخستین ضربه فوران میزند؛ اما گاه برخی آنچنان به شور و هیجان میآیند که ضربههای محکمی بر سر فرود آورده و خون بیشتری از سر خود جاری میسازند. برخی نیز با سطح
قمه بر سر ضربه میزنند تا خطر کمتری برایشان داشته باشد. قمهزنان بلافاصله پس از پایان مراسم به حمامهای عمومی رفته و پس از مداوای زخمهایشان به شیوهای سنتی، خود را شسته و بهبود مییابند. آمادهسازی قمهها و کفنها و گروههای موزیک و دیگر لوازم مورد نیاز، بر عهدهی هیئتهای عزاداری است. جمع آوری کمکهای مردمی و دادن مبلغی به شاعر، نوحهخوان، سخنران و دیگر مخارج نیز بر عهدهی هیئتها است.»
قمهزنی نیز مثل
شبیه خوانی، از دیرباز مورداختلاف نظر علما و پیروان و مقلدین آنان بوده و به استفتاء و افتاء مبنی بر جواز یا عدم جواز آن میپرداختهاند.
از نظر تاریخی مسلم است که قمهزنی در ایران تا پیش از
صفویه هیچگونه سابقهای نداشته است و محور تردیدها در آن است که آیا در زمان صفویه به وجود آمده است و یا این که بعد از صفویه در زمان
قاجاریه وارد شده و رواج یافته است؟
اقدامات مهم صفویان در زمینه عزاداری، یکی، رسمی و حکومتی کردن مجالس سوگواری و دیگری، ابزارمند کردن و نیز پدید آوردن آیینها و رسوم جدید عزاداری بود.
«پیتر دلاواله» سیاح ایتالیایی از عزاداری شیعیان در
اصفهان عصر صفوی سال ۱۰۳۷ قمری چنین گزارش میدهد: «تشریفات و مراسم عزاداری عاشورا به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر میرسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه _یعنی رنگی که در مواقع دیگر هیچ وقت مورد استعمال قرار نمیگیرد_ بر تن میکنند. هیچ کس سر و ریش خود را نمیتراشد و به حمام نمیرود. به علاوه نه تنها از ارتکاب هر
گناه پرهیز میکنند، بلکه خود را از هرگونه تفریح و خوشی محروم میسازد.
جمعی در میدانها و کوچههای مختلف و جلوی خانههای مردم، برهنه و عریان در حالی که فقط با پارچه سیاه یا کیسه تیره رنگی ستر عورت کرده و سر تا پای خود را با مادهای سیاه و براق... رنگ زدهاند، حرکت میکنند... به همراه این افراد، عدهای برهنه نیز راه میروند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز در آوردهاند؛ تا نشانی از خونهایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که در آن روز (عاشورا) نسبت به حسین انجام گرفته است، باشد. همه با هم، آهنگهای غمانگیز در وصف حسین و مصائب وارد بر او میخوانند و دو قطعه چوب یا استخوانی را که در دست دارند، به هم میکوبند و از آن صدای حزنانگیزی به وجود میآورند و به علاوه حرکتی به سر و تن خود میدهند که علامتی از اندوه بیپایان آنها است و بیشتر به رقص شباهت دارد..
علاوه بر ابزارآلات جدید، از این دوره بود که آداب و رسوم نوینی هم در سلک آیینهای عزاداری درآمد؛ آدابی چون «
تیغزنی»، «
قفلزنی»، «
سنگزنی» و «قمهزنی» را از این جمله شمردهاند.
استاد یوسفی غروی نیز در این باره میگوید: «از نظر تاریخی، ظاهراً آن وقت که صفویه سر کار آمدند، قمهزنی پدید آمد و مسلماً هیچ سابقهای هم بر صفویه ندارد؛ اما هنوز به
یقین نرسیدهایم که آیا قبل از عثمانیها هم این کار انجام میشده است یا نه؟
نویسنده عراقی الاصل کتاب «تراژدی کربلا» نیز بر این عقیده است که مراسمهایی از قبیل قمهزنی، قبل از قرن نوزدهم در عراق مرسوم نبوده و به تدریج از اواخر این قرن در آن کشور رواج یافته است. بنابراین مراسم قمهزنی و... از خارج عراق به آن کشور وارد شده و ریشه عربی ندارد.
روال حکومتها این است که اعمال و رفتارها را از همدیگر یاد میگیرند؛ عثمانیها گروه فدائیان داشتند؛ صفویه هم یک گروه فدائیان درست کرده بودند و مانند
آل بویه که در قرن سوم و چهارم در
بغداد، عمدتاً دستههای اولیه عزدارایشان، دستههای نظامیشان بود، به
ارتش دستور داده بودند که به طور منظم و دستهبندی شده، دسته عزاداری راه بیاندازند. صفویه هم وقتی سر کار آمدند این برنامه را تکرار کردند. یکی از افواج فدائیان، قزلباش صفوی بودند که همیشه به نشانه آماده به خدمت، سرشان تراشیده بود. در کتاب «تاریخ شاه عباس کبیر» از نصرالله فلسفی - که در پنج جلد نوشته شده و یکی از وسیعترین و دقیقترین تواریخ است - به تفصیل، «فوج فدائیان» معرفی شدهاند. در وصف آنان آمده که حتی در تمریناتشان گوشت حیوانات مختلف و حتی مار را میخوردند که هنوز هم در بعضی از ارتشهای جهان معمول است؛ مثلاً در ارتش صدام نیز یک فوج فدائی این طوری وجود داشت. خلاصه این که
فدائیان صفویه در روز عاشورا شمشیر به دست، بیرون آمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی و مواسات با
اصحاب امام حسین (علیهالسّلام) داشته باشند. آنان میگفتند در چنین روزی که اصحاب امام حسین (علیهالسّلام) و خود امام، و
بنیهاشم تیر میخورند، پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد میکنیم؛ یعنی نشان دهیم که ما در راه امام حسین فدوی هستیم و حاضریم سرمان بریده شود؛ و این شروع قمهزنی شد.»
البته در آن زمان نیز اکثر جامعه به علمایی که با این بدعتها به مخالفت برمیخاستهاند، توجه خاصی نمیکردند، تا آنجا که عالمی مثل «
مقدس اردبیلی» به خاطر مخالفت با این نوع حرکات در عزای
امام حسین (علیهالسلام)، از سوی اکثریت جامعه طرد میشود:
این که فدائیان صفویه در روز عاشورا
شمشیر به دست، بیرون آمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی و مواسات با اصحاب امام حسین (علیهالسّلام) داشته باشند. آنان میگفتند در چنین روزی که اصحاب امام حسین (علیهالسّلام) و خود امام، و بنیهاشم تیر میخورند، پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد میکنیم؛ یعنی نشان دهیم که ما در راه امام حسین فدوی هستیم و حاضریم سرمان بریده شود؛ و این شروع قمهزنی شد.»
«
میرزا عبدالله افندی _از علمای شیعه معاصر
شاه سلطان حسین_ در بخشی از کتاب «تحفه فیروزیه» خود به این مخالفتها اشاره میکند... مطابق روایت جاسم حسن شبر در «ارشاد الخطیب»، داستان از این قرار است که مقدس اردبیلی چندی از حرکات ناشایستی که بعضی مردم در امر عزاداری امام حسین (علیهالسّلام) مرتکب میشدهاند، رنجیدهخاطر شده و با این استدلال که این اعمال جزو رسوم اقامه عزا نیست و در سیره
اهلبیت (علیهمالسّلام) نیز وجود ندارند، آنان را از این کار نهی میکند. لکن مردم به منع او وقعی ننهاده، بر شدت و گستره عمل خود افزودند. تا آنجا که وی آزرده شده، حتی در مقام اعتراض، ترک آن دیار (
اردبیل) کرده و به یکی از قریههای اطراف میرود تا صدای عزاداری مردم به آن شیوه را نشنود.»
از شاخصههای عزاداری در
دوره قاجار، عمومیت یافتن رسم تیغزنی و قمهزنی است؛ رسمی که البته پیش از آن هم مسبوق به سابقهای چند ساله بود، اما مشخصاً در این دوره گسترش و رواجی بیسابقه یافت.
بنجامین، سفیر کبیر
آمریکا در ایرانِ عهد
ناصرالدین شاه، در توصیف مراسم قمهزنی در سفرنامهاش چنین مینویسد: «سال ۱۸۸۴ میلادی من در
تهران اقامت داشتم. دستههایی در خیابانها حرکت میکردند و احساسات تند و شدید بیسابقهای از خود نشان میدادند... در این میان ناگهان جمعی سفیدپوش که کاردهایی در دست داشتند، پدیدار شدند که با هیجان زیاد کاردها را بالا برده و به سر خود میزدند و خون از سر آنها و از کاردهایی که در دست داشتند، فواره میزد و سر تا پایشان را سرخ کرده بود. واقعاً که منظره دلخراش و بسیار تاثرآوری بود که هرگز نمیتوانم آن را از یاد ببرم. کسانی که در این دستهها
قمه میزنند، گاهی اوقات آنقدر به هیجان آمده و یا خونی که از آنها میرود (آن قدر زیاد است) که بی حال شده و روی زمین میافتند و حتی ممکن است اگر فوراً مداوا نشوند، جان خود را از دست بدهند.»
البته در آن زمان نیز اکثر جامعه به علمایی که با این بدعتها به مخالفت برمیخاستهاند، توجه خاصی نمیکردند، تا آنجا که عالمی مثل «مقدس اردبیلی» به خاطر مخالفت با این نوع حرکات در عزای امام حسین (علیهالسلام)، از سوی اکثریت جامعه طرد میشود.
باید گفت در این دوره، خطبایی مثل
آخوند ملاآقا بن عابد شیروانی (معروف به فاضل دربندی) با کتابش به نام «
اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات) همین قدر که در رونقبخشی به مجالس عزا در آن دوره نقش داشتند، در ورود مطالب سست و جعلی و خرافات و در نتیجه عوامگرایی این مجالس هم موثر بودهاند.
عبدالله مستوفی، تاریخنگار دوره قاجار دربارهی فاضل دربندی مینویسد:
تیغ زدن روز عاشورا از کارهایی است که این آخوند در عزاداری وارد یا لامحاله آن را عمومی کرده و فعل حرام را موجب
ثواب پنداشته است.
مهدی بامداد نیز دربارهی او مینویسد:
او (فاضل دربندی) است که تیغ زدن را بر سر، که خلاف اصول اسلامی است و
اسلام مافوق این حرفها است، در ایّام عاشورا جایز دانست و خود نیز عمل میکرده است. و از این تاریخ است که مردم عوام به تبعیت وی در ایّام عاشورا به این عمل دست زدهاند.
در این دوره نیز علمای بزرگی مثل علامه
سید محسن امین عاملی، قمهزنی و نظایر آن را غیر شرعی و شیطانپسند خوانده و به مخالفت با آن پرداختند که باز هم _با توجه به این که قمهزنی به سرعت جایگاه مطلوبی نزد عوام الناس یافته و جزئی لاینفک از مظاهر دینداری، با لعاب تعصب مردم شده بود_ نه تنها مخالفت این دسته از علما موثر واقع نشد، بلکه به تشکیل جبههای در بین مردم و برخی علمای موافق قمهزنی منجر شد؛
تا جایی که برای مثال به علامه سید محسن امین عاملی
تهمت زدند که میخواهد اخبار را نسخ کند و از اجرای اعمال
دین جلوگیری کند!
اشارهای به نقش استکبار در ترویج و بهرهبرداری از قمهزنی:
تا حدود قرن هیجدهم سه امپراطوری بزرگ شرقی؛
هند، ایران و
عثمانی مسلمان بودند که بر تمام جهان متمدن شرقی در آن روز، حکومتهای مرفه و مقتدری پدید آورده بودند.
اسپانیا و
فرانسه و
هلند و
انگلیس به رهبری زرسالاران یهودی و مسیحیان صلیبی، به فکر افتادند که مقاومت مسلمین را بشکنند. انگلیسیها، برای رسیدن به این هدف به چارهجویی پرداختند؛ از جمله در هند و ایران که هسته اصلی مقاومت را شیعیان تشکیل میدادند. اینان از شیعیان هندوستان شروع کردند که از مرکز تشیع و مرجعیت نجف به دور بودند. انگلیسیها از جهل و سادگی
شیعه و عشق زیاد آنان به امام حسین (علیهالسّلام) سوء استفاده کردند و قمه و شمشیرزنی بر پیشانی را جعل کرده و به آنان آموختند... متاسفانه برخی شیعیان هند، این
بدعت را بدون مجوز علما و نواب
امام زمان (علیهالسّلام) پذیرفتند!
کوبیدن شمشیر بر سرو پیشانی در سوگ سیدالشهدا (علیهالسّلام) در روز عاشورا، توسط استعمار انگلیس، از هند به ایران و عراق رخنه نمود.
تا گذشتهای نه چندان دور، سفارتهای بریتانیا در
تهران و بغداد، هیئتهای عزاداری را که به آن صورت انزجارآور و زشت در کوچه و خیابانها ظاهر میشدند، تامین میکردند. غرض از سیاست استعماری انگلیس از کمک به رشد این مراسم زشت، به دست آوردنِ دلیلی معقول برای استعمارش بود که همواره با معارضهی مردم بریتانیا و برخی نشریات آن کشور روبرو میشد.
استعمار انگلیس میخواست ثابت کند که مردمان مستعمره هند و کشورهای اسلامی دیگر که به آن صورت وحشیانه در خیابانها ظاهر میشوند، احتیاج به ولی و قیمی دارند که آنان را از
جهل و توحش موجود برهاند. در نتیجه، عکس و تصاویر دستههای عزاداری که در
روز عاشورا به زنجیر به پشت خود نواخته و با شمشیر و قمه بر سر خود میکوفتند و خونهای جاری شده در نتیجهی این جریانات، در روزنامههای بریتانیا و
اروپا به چاپ میرسید؛ و سیاستمداران استعمارگر در نتیجه این تصویرها، استعمارِ این کشورها را به عنوان ضرورتی انسانی اعلام میکردند که میتواند مردم آن کشورها را از جهل و توحش رهانیده و به جادهی تمدن و تقدم رهنمون سازد.
نقل شده است، هنگامی که «
یاسینهاشمی» نخست وزیر عراق در عهدِ استعمار انگلیس برای گفتگو جهت پایاندادن
استعمار، به لندن رفته بود، انگلیسیها به او گفتند: ما به خاطر کمک به مردم عراق به آنجا آمدهایم تا آنان را از توحش و حماقت خارج ساخته و مزه سعادت را به آنان بچشانیم!
این سخن، خشم یاسینهاشمی را بر میانگیزد و باعث میگردد با عصبانیت از جلسه خارج شود؛ اما انگلیسیها از او عذر خواهی کرده و او را به دیدن فیلمی مستند از عراق دعوت میکنند. این فیلم که از هیئتهای حسینی به راه افتاده در خیابانهای
نجف،
کربلا و
کاظمین تهیه شده بود، حاوی مشاهده مهیب و نفرتآور از شمشیر کوبی و قمهزنیِ مردمِ عزادار بود. گویی انگلیسیها میخواستند بگویند: «آیا مردمانی روشنفکر که از تمدن بویی بردهاند، با خود چنین میکنند؟ ! »
اخیراً کتابی به نام نقشهای برای جدایی مکاتب الهی در آمریکا انتشار یافته که در آن گفتگوی مفصلی با دکتر مایکل برانت یکی از معاونان سابق سیا (سازمان اطلاعاتی مرکزی آمریکا) انجام شده است.
او در این زمینه میگوید:
بعد از مدتها تحقیق، به این نتیجه رسیدیم که قدرت رهبر مذهبی ایران و استفاده از فرهنگ شهادت، در
انقلاب ایران تاثیرگذار بوده است. ما همچنین به این نتیجه دست یافتیم که شیعیان، بیشتر از دیگر مذاهب اسلامی فعال و پویا هستند. در این گردهمایی تصویب شد که بر روی مذهب شیعه تحقیقات بیشتری صورت گیرد. و طبق این تحقیقات، برنامه ریزیهایی داشته باشیم. به همین منظور، چهل میلیون دلار بودجه برای آن اختصاص دادیم و این پروژه در سه مرحله به ترتیب زیر انجام شد. پس از نظرسنجیها و جمعآوری اطلاعات از سراسر
جهان، به نتایج مهمی دست یافتیم؛ متوجه شدیم که قدرتِ
مذهب شیعه در دست مراجع و روحانیت میباشد... این تحقیقات ما را به این نتیجه رساند که به طور مستقیم نمیتوان با مذهب شیعه رو در رو شد و امکان پیروزی بر آن بسیار سخت است و باید پشت پرده کار کنیم. ما به جای ضرب المثل انگلیسی «اختلاف بیانداز، حکومت کن! » از سیاست «اختلاف بیانداز، نابود کن! » استفاده کردیم و در همین راستا برنامهریزیهای گستردهای را برای سیاستهای بلند مدت خود طرح کردیم. حمایت از افرادی که با مذهب شیعه اختلاف نظر دارند و ترویج کافربودن شیعیان به گونهای که در زمان مناسب علیه آنها توسط دیگر مذاهب اعلام جهاد شود. همچنین باید تبلیغات گستردهای را علیه مراجع و رهبران دینی شیعه صورت دهیم تا آنها مقبولیت خود را در میان مردم از دست بدهند.
یکی دیگر از مواردی که باید روی آن کار میکردیم، موضوع فرهنگ عاشورا و شهادتطلبی بود که هر ساله شیعیان با برگزاری مراسمی این فرهنگ را زنده نگه میدارند. ما تصمیم گرفتیم با حمایتهای مالی از برخی سخنرانان و مداحان و برگزار کنندگان اصلی اینگونه مراسم که افراد سودجو و شهرتطلب هستند، عقاید و بنیانهای شیعه و فرهنگ شهادتطلبی را سست و متزلزل کنیم و مسائل انحرافی در آن به وجود آوریم؛ به گونهای که شیعه یک گروه جاهل و خرافاتی در نظرآید. در مرحلهی بعد، باید مطالب فراوانی علیه مراجع شیعه جمعآوری شده و به وسیلهی مداحان و نویسندگانِ سودجو انتشار دهیم و تا سال ۱۳۸۹ مرجعیت را _که سد راه اصلی اهداف ما میباشند_ تضعیف کرده و آنان را به دست خود شیعیان و دیگر
مذاهب اسلامی نابود کنیم و در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و
مذهب بزنیم.
کتاب «دست پنهان»، تهیه و تدوین: مؤسسه فرهنگی فخر الائمه (علیهمالسّلام) (سلاماللهعلیها).
سایت تبیان، برگرفته از مقاله «تاریخچه قمه زنی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۵/۲۵. سایت تبیان، برگرفته از مقاله«پیدایش قمه زنی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۵/۲۵.