قطب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قُطْب (به ضم قاف) از
واژگان نهج البلاغه به معنای استوانه آسیاب که سنگ بر اطراف آن میگردد و نیز به معنای بزرگ قوم و نحو آن است.
شش مورد از این ماده در
نهج البلاغه آمده است.
قُطْب به معنای استوانه آسیاب که سنگ بر اطراف آن میگردد و نیز به معنای بزرگ قوم و نحو آن آمده است.
به برخی از مواردی که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
امام علی (علیهالسلام) در رابطه با غصب خلافت فرموده است:
«أَمَا وَالله لَقَدْ تَقَمَّصَها فُلانٌ، وَإِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّيَ مِنهَا مَحَلُّ القُطْبِ مِنَ الرَّحَا» یعنی پسر
ابیقحافه پیراهن خلافت را پوشید، با آن که میدانست موقعیت من نسبت به خلافت مانند موقعیّت استوانه (قطب) به آسیاب است.
(شرحهای
خطبه:
)
و در یک جا فرموده است:
«وَإِنَّمَا أَنَا قُطْبُ الرَّحَا، تَدُورُ عَلَيَّ وَأَنَا بِمَكَاني.» «من قطب آسيابم كه سنگ آسياب بر دور من مىگردد و من در مكانم هستم، اگر از مكانم كنار روم مدار آسياب
حکومت متزلزل مىشود.»
(شرحهای
خطبه:
)
این را آنجا فرمود که گفتند: شما هم با ما به
جهاد خارج شوید.
در رابطه با
فتنه بصره به اهل کوفه مینویسد:
«وَقَامَتِ الْفِتْنَةُ عَلَى الْقُطْبِ، فَأَسْرِعُوا إِلَى أَمِيرِكُمْ » مقصود آن است که:
فتنه بر علیه حکومت بر پا شد، به طرف امیرتان شتاب کنید.
(شرحهای نامه:
)
منظور از «قطب»
خلیفه و مرکزیّت حکومت یعنی خودش است.
و آنگاه که
عمر بن الخطاب در رفتن به جنگ ایرانیان با او مشورت کرد، به او فرمود:
«فَكُنْ قُطْباً، وَاسْتَدِرِ الرَّحَا » (تو همچون محور آسيا باش!)
(شرحهای
خطبه:
این ماده شش بار در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «قطب»، ج۲، ص۸۸۶۸.