قضیه موجبه معدوله
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قضیه موجبه معدوله، بهمعنای
قضیه موجبه دارای
لفظ معدول و غیرمحصَّل در ناحیه
موضوع یا
محمول یا هر دو است.
قضیه معدوله به اعتبار کیفیت نسبت، به موجبه و سالبه تقسیم میشود. "قضیه موجبه معدوله" قضیهای است که حرف سلب در آن جزء موضوع و یا محمول بوده و حرف سلب در آن، به معنای سلب
ربط نباشد، مانند: "نادان خوار است".
بنابراین، ملاک
سلب و
ایجاب در قضایا
ادات ربط است نه موضوع و محمول. و اگر
ادات نفی جزء موضوع و یا محمول و یا هر دو قرار گیرد، ولی
رابطه ایجابی باشد
قضیه موجبه است. مثلاً اگر بگوییم: "علی بینا نیست" این قضیه سالبه است و در آن بینایی را از علی سلب کردهایم. اما اگر بگوییم: "علی نابینا است" قضیه موجبه است و نابینایی را برای علی اثبات کردهایم.
قضیه موجبه معدوله به لحاظ کمیت، به موجبه جزئیه معدوله، مثل: "برخی مردمان نادانند"، و موجبه کلیه معدوله، مانند: "همه مردمان نادانند" تقسیم میشود.
همچنین قضیه معدوله به لحاظ وجود لفظ معدول در طرف موضوع یا محمول و یا هر دو طرف، بر سه قسم است:
۱. قضیه موجبه معدولةالموضوع: قضیهای که موضوع آن را لفظ معدول تشکیل میدهد مثل: "ناتوان، محتاج کمک است"؛
۲. قضیه موجبه معدولةالمحمول: قضیهای که محمول آن را لفظ معدول تشکیل میدهد مثل: "زید نابینا است"؛
۳. قضیه موجبه معدولة الطرفین: قضیهای که موضوع و محمول آن را الفاظ معدول تشکیل میدهند مثل: "نادان ناتوان است".
قضیه موجبه معدوله با قضیه سالبه بسیطه از دو جهت فرق دارند:
۱. از جهت صیغه: حرف سلب در معدوله جزء محمول است، مثل: "زیدٌ هو غیرُ بصیرٍ؛ زید نابینا است" و "زیدٌ لیس هو غیرُ بصیرٍ؛ زید نابینا نیست"، ولی در
سالبه بسیطه، حرف سلب جزء محمول نیست و رافع آن است مانند: "زیدٌ لیس هو بصیر؛ زید بینا نیست".
۲. از جهت
تلازم و دلالت: سالبه بسیطه اعم از موجبه معدوله است زیرا سلب از موضوع معدوم صحیح است مانند: عنقاء بینا نیست، ولی ایجاب، چه محصَّل و چه معدول، فقط بر موضوع موجود صحیح است و لذا قضیه: "عنقاء نابینا است"، صحیح نیست.
در
قضیه ثنایی،
عدول از
سلب تمیز داده نمیشود مگر از دو جهت:
۱. از جهت
نیت گوینده؛ مثلا هر گاه بگوید: "زید لا بصیر" و قصدش "زید بینا نیست" باشد، سالبه محصّله خواهد بود و اگر قصدش "زید نابینا است" باشد موجبه معدوله خواهد بود؛
۲. از جهت شناخت استعمال رایج لفظ سلب؛ مثلا: "زیدٌ غیر بصیر" موجبه معدوله است، چون که "غیر" در عدول استعمال میشود، نه در سلب.
و اما در
قضیه ثلاثی، عدول و سلب مشتبه نمیشوند زیرا
رابطه اگر بر حرف سلب داخل شود حرف سلب، جزئی از محمول بوده و قضیه، موجبه معدوله خواهد بود و اگر حرف سلب بر
رابطه داخل شود، محمول را از موضوع سلب میکند و قضیه،
سالبه محصّله خواهد بود.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق).
• ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
• ابوالبركات ابنملكا، هبهالله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة.
•
ابنسینا، حسین بن عبدالله، النجاة. • ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
• تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
•
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة. • شهابالدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.
• قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
•
سبحانی تبریزی، جعفر، تقریر بحث امام خمینی، تهذیب الاصول. •
ابنسینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات. •
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. •
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «قضیه موجبه معدوله»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۲۴.