قرآن و استشراق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از
خاورشناسی یا
شرق شناسی در
عربی با "
استشراق " و در انگلیسی با "Orientalism" یاد میشود. این واژه در ابتدا به دانشجوی اهل مشرق
زمین اطلاق میشد، سپس در
سال ۱۸۱۲م. در فرهنگ آکسفورد به معنای "شرق شناسی" به کار رفته است.
"Orientalism" که به معنای
مکتب خاورشناسی بوده، از سه واژه تشکیل یافته؛ "Orient" به معنای
خاور ، مشرق یا
آسیا بوده، پسوند "al" برای ربط است، یعنی مسائل مربوط به مشرق زمین و خاورشناسی و پسوند "ism" به معنای
مکتب است.
از "خاورشناسی" تعریفهای بسیار مختلفی ارائه شده که تعریف کلی و ساده ی آن یعنی، مطالعه ی غربیها درباره ی امور مختلف شرق (از لحاظ جغرافیایی،
نژاد ،
زبان ،
هنر ،
مذهب دین و...) ؛
اما این تعریف مورد پسند همه نبود، از این رو برخی دانشمندان، خاورشناسی را جهت گیری علمی برای مطالعه ی شرق و به
هدف برتری و
سیادت بر شرق دانستند.
مناسبترین و جامعترین تعریف درباره ی استشراق، این است که خاورشناسی را دو نوع دانسته و برای هر کدام تعریفی خاص ارائه دهیم:
مجموعه فعالیتهای پژوهشی غربیان درباره ی ابعاد مختلف کشورهای شرقی به جز بعد دینی آنها.
اسلام شناسی توسط غیر
مسلمانان که این تعریف مصطلح
حوزههای علمیه و جوامع فرهنگ دینی است.
درباره ی نقطهی
آغاز استشراق، اختلاف نظر بسیاری است و از
قرن ششم قبل از میلاد
تا قرن نوزدهم میلادی
نزدیک به دوازده نظر مختلف وجود دارد.
این اختلاف نظر شدید به این دلیل است که از خاورشناسی تعریف روشن و مشخصی در دست نیست و برخی آغاز یکی از پدیدههای فرهنگی را که قسمتی از شرق شناسی بوده، نقطه ی آغاز استشراق دانستهاند.
در بحث تاریخی شرق شناسی دورههایی وجود دارد که شرق شناسی طی آنها روند
رشد خود را پشت سر گذاشته است:
این دوره پس از
فتح اندلس ،
شام و
سوریه به دست مسلمانان و شکوفایی
حیات علمی در آن دیار و
فتح جزایر دریای مدیترانه و جنوب ایتالیا آغاز شد. در این دوره، اروپائیان به
ثروت عظیم علمی مسلمانان پی بردند و از این جهت به ترجمه و یادگیری علومی که نزد مسلمانان به خصوص در اسپانیا بود، پرداختند. این دوره از تاریخ شرق شناسی با جنگهای صلیبی پایان یافت.
این دوره از
زمان جنگهای صلیبی آغاز شد و تقریبا تا نیمهی
قرن هجدهم میلادی ادامه یافت. در این دوره مسلمانان و طرف مقابل آنها، علاقهی بیشتری به شناسایی هم داشتند. غربیان با
میراث اسلامی آشنا شدند و همراه مقابلهی نظامی، به مقابله تبلیغی نیز پرداختند که از خصوصیات این دوره، ترجمهی بسیاری از متون اسلامی است.
این دوره تقریبا از نیمهی قرن هجدهم میلادی آغاز شد و تا پایان
جنگ جهانی دوم ادامه داشت. در این دوره مستشرقان از آگاهیهای علمی استشراق برای
استعمار سرزمینهای اسلامی بهره بردند.
استشراق در زمینهی
قرآن با ترجمه ی قرآن در
سال ۱۱۴۳م. و به طور تخصصی توسط "گوستاو وایل" آلمانی که از سال ۱۸۴۴ تا ۱۸۷۲م. در این زمینه
اشتغال داشته، آغاز شد.
جریان خاورشناسی را از لحاظ انگیزه میتوان به سه گروه دسته بندی نمود که برخی از این دسته بندی به "مکاتب استشراق" نام میبرند:
کسانی هستند که واقعا دنبال حقیقت هستند و از این جهت به همهی
منابع اسلامی رجوع میکنند تا حقیقتی را بیابند و آن را بیان کنند. در میان آنان میتوان به افرادی همچون: "ادوارد سعید" و "هانری کربن" اشاره کرد.
اینان کشیشهای کلیساها هستند که برای
دفاع از
مسیحیت و پوشش
نقایص آن به این نتیجه رسیدند که جلوی نور
اسلام را باید گرفت؛ لذا از راه
پژوهش در
دین اسلام به ویژه قرآن روی آوردند و
قرآن را فقط جهت "
نقد "، ترجمه نمودند که "
پطرس محترم" از جملهی اینهاست.
اینها مامور دولتهای استعماری مانند:
انگلیس ،
فرانسه و
آمریکا بودند که درباره ی مشرق زمین و اهالی آن اطلاعاتی را به دست میآوردند تا نقاط قوت و ضعف را شناسائی کرده و به دست
سفارت خانههای حکومتهای غربی بدهند تا از این راه زمینهی سلطهی غرب را بر شرق هموار سازند که "رژی بلاشر" و "گیب" از این طیف بودند.
"
آیت الله مکارم شیرازی " انگیزه ی مستشرقان را همراه با متغیرهای دیگر مورد بررسی قرار داده و مستشرقان را به پنج قسم تقسیم نموده و دو قسم به اقسام بالا اضافه کرده است:
مستشرقانی هستند که نه مامورند و نه
متعصب لجوج ، اما ناآگاه که مایهی علمی نداشته و به خاطر جهلی که دارند، بسیار
تخریب میکنند.
مستشرقانی که مامور، متعصب و لجوج و ناآگاه نیستند، اما یک سویهاند؛ یعنی منابع شان همه منابع
اهل سنت است و اصلا از منابع
شیعه خبری ندارند. طبیعی است اینها شاید به نفع اهل سنت کار کنند، ولی به زیان
شیعیان تمام میشود.
اکنون برخی از مستشرقین را که در زمینه
قرآن کار کردهاند، معرفی میکنیم:
خاورشناس آلمانی که در سال ۱۸۵۶م. کتابی با عنوان "تاریخ قرآن" ارائه کرد. این کتاب به عنوان رسالهی دکترای وی بود و پس از آن تلاش خود را در زمینهی
تاریخ قرآن ادامه داد.
خاورشناس مجارستانی که در زمره ی خاورشناسان یهودی به شمار میرود و نقش به سزایی در ترویج شبهات مربوط به
اسلام ،
رسول خدا ، قرآن و
حدیث در
جهان داشته است. وی در سال ۱۸۵۰م. متولد شده و در سال ۱۹۲۱م. (در سن ۷۱ سالگی) از دنیا رفته است. او در پژوهشهای قرآنی خود وامدار نظریات "تئودور نولدکه" در کتاب
تاریخ قرآن است.
از این خاورشناس
آثار مختلفی به جا مانده و در میان آثار وی، با موضوع علوم قرآنی به کتاب گرایشهای تفسیری در میان
مسلمانان ، میتوان اشاره کرد.
مستشرق فرانسوی که در سال ۱۹۴۷م. "آستانه ی قرآن" را نوشت و در سال ۱۹۵۳م. "
محمد در مکه " را نوشت و در سال ۱۹۵۴م. ترجمهای از
قرآن را تدوین کرد که مقدمهای مفصل داشت و شامل تفسیری خلاصه بود. این ترجمه در آغاز به ترتیبی اجتهادی از خود بلاشر چاپ شد و در چاپهای بعدی به ترتیب نزول چاپ گشت.
مستشرق انگلیسی است که در سال ۱۹۶۹م. کتابی درباره
وحی اسلامی نوشت.
در
سال ۱۹۳۹م. ترجمهای از
قرآن توسط وی چاپ شد و در سال ۱۹۹۱م. کتابی با عنوان "تفسیری بر قرآن" نوشت.
مستشرقان در زمینه ی قرآن در عرصههای مختلفی کار کردهاند که اکنون به اهم آن میپردازیم:
ترجمهی
قرآن کریم به زبانهای اروپایی و دیگر زبانهای دنیاست. نخستین ترجمه ی قرآن توسط "
پطرس مبجل
محترم “ در سال ۱۱۴۳م. انجام گرفت. این ترجمه چهارصد سال نشر نیافت و در مخزن کتابخانه
کلیسا قرار داشت تا نخست مبلغان و روحانیان مسیحی آن را از نزدیک بخوانند و به
تبلیغ علیه "قرآن" در سطح
دنیا بپردازند.
چاپ قرآن کریم است که حدود
سال ۱۵۳۰ میلادی در ایتالیا، نخستین بار توسط کلیسا چاپ شد و بسیاری از چاپهای بعدی قرآن و ترجمههای آن نیز به وسیلهی کلیسا بوده که همراه نقدهای حاشیهای یا به عنوان مقدمهای یا مؤخرهای بر قرآن، چاپ گردید.
بحث
معجم نگاری است. گرچه نیاز
حوزههای علمیه و
قرآن پژوهان به
معجم قرآن جهت به دست آوردن واژهها و
آیات ، از نیازهای جدی است؛ لکن این کار (معجم الفاظ قرآن) نخستین بار توسط آقای "فلوگل “ مستشرق آلمانی انجام گرفت و آقای "ژول لاگون “ مستشرق فرانسوی در حدود ۱۵۰
سال قبل وارد این عرصه شد و معجم موضوعی قرآن را نوشت.
البته برخی معتقدند که اولین
فهرست قرآنی با عنوان "نجوم الفرقان" توسط مصطفی ابن محمد در سال ۱۸۱۱م. در
هند نگارش شده است.
بحث دایرة المعارف نویسی است. امروزه میتوان گفت که مشهورترین دائرةالمعارف قرآنی در سطح
جهان ، دائرةالمعارف قرآنی لیدن است که توسط مستشرقان غربی و شرقی نگارش یافت و با ویراستاری خانم "جین دمن مک اولیف" در شهر لیدن هلند در سال ۲۰۰۱م. اولین جلد آن چاپ شد. این کتاب مشتمل بر هزار مدخل در موضوعات و اعلام قرآن میباشد.
برخی نقاط ضعف دائرةالمعارف لیدن:
۱. تکرار تهمتهای مستشرقان نسبت به
قرآن ؛
۲. تناقض گویی درونی در دائرةالمعارف؛
۳. نقل
اسرائیلیات بدون
نقد ؛
۴. نسبت دادن برخی مطالب غیرمناسب به
پیامبران الهی ؛
۵. عدم استفاده از نویسندگان متخصص قرآن.
مستشرقان در حیطههای علمی فراوانی به مباحث قرآنی پرداختهاند، اما بیشتر
شبهات ، نقد، بررسی و آراء آنها در مباحث
علوم قرآن است؛ مانند:
اعجاز ادبی ، علمی و تشریعی قرآن؛ که بیشتر شبهاتشان در زمینه ی
اعجاز قرآن ، مربوط به اعجاز ادبی و مصدر قرآن است که وحیانی بودن آن را نمیپذیرند، تاریخ گذاری و نزول قرآن، نسخ در قرآن، جمع و تدوین قرآن، تاثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه، تاثیرپذیری قرآن از عهدین، و... که به تناسب مباحث مذکور در زمینهی علوم قرآن، وارد مباحث تفسیری نیز شده و در این راستا شبهات و نظریاتی را مطرح کردهاند.
اما بیان این مباحث و نقد آنها از ناحیهی علمای
شیعه در مجال این نوشتار نمیگنجد و تنها به معرفی چند کتاب مفید که در این زمینه نوشته شده، بسنده میکنیم:
۱. "شبهات و ردود" از
آیتالله محمدهادی معرفت ؛
۲. "آراء المستشرقین حول القرآن الکریم و تفسیره" از
عمر بن ابراهیم رضوان ؛
۳. "شبهات حول القرآن الکریم و تقنیدها" از
قاضی عنایت ؛
۴. "نقدالخطاب الاستشراقی، الظاهره الاستشراقیه و اثرها فی الدراسات الاسلامیه" از
ساسی سالم الحاج .
مستشرقانی که در زمینهی قرآن دست به کار شدهاند، با نقدهای بسیاری روبرو هستند؛ در اینجا به اهم آنها اشاره میکنیم:
۱. اولین مشکل مستشرقان این است که غالبا نمیتوانند بدون پیش فرض وارد بحث شوند. مستشرقان چون خودشان را مسیحی میدانند؛ اساسا
اسلام را به عنوان
دین آسمانی قبول ندارند؛ پس به طور طبیعی با این پیش فرض وارد مباحث قرآنی میشوند که کتابی غیرالهی را بررسی میکنند، نه کتابی که صددرصد کلام خداست.
۲. برخی از مستشرقان متعصب هستند و برای
دفاع از
مسیحیت دست به شناسایی اسلام و قرآن زدهاند یا مامور استعمارند و برای استعمارگران راه درست میکنند که در نتیجه نمیتوانند صرفا دیدی علمی داشته باشند.
۳. جمعی از مستشرقان غالبا در نشر کتابها و معارف اسلامی به جست و جو و گزینش کتابها و موضوعاتی پرداختهاند که دارای یک نحوه ضعف بوده که در نتیجه، ضعفی را برای معارف اسلام درست کرده و ترویج دادهاند.
سایت پژوهه برگرفته از مقاله «قرآن و استشراق».