قحم (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَحْم (به فتح قاف) از
واژگان نهج البلاغه به معنای وارد شدن و وارد کردن است ولی نه به طور معمولی، بلکه با
رنج و سختی و گاهی بدون
فکر و
تدبّر. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
اِقتِحام (به کسر الف و تاء) به معنای گاهی به معنای
تحقیر و احتقار و
قُحَم (به ضم قاف و فتح حاء) به معنای امر شاقّ و
مهلکه.
حضرت علی (علیهالسلام) نامه به
معاویه و ... از این واژه استفاده نموده است.
قَحْمبه معنای وارد شدن و وارد کردن است ولی نه به طور معمولی، بلکه با رنج و سختی و گاهی بدون فکر و تدبّر.
«قحم فی الامر قحوما: رمی بنفسه فیه بلا روّیة»قُحَم (بر وزن هنر) جمع قحمه به معنای امر شاقّ و
مهلکه است.
راغب گوید:
اِقتِحام قرار گرفتن در وسط سختی مخوف است.
طبرسی آورده است: اقتحام وارد شدن به سختی است.
امام (صلواتاللهعلیه) نامه به معاویه مینویسد:
«وَإِنَّ نَفْسَكَ قَدْ أَوْحَلَتْكَ شَرّاً، وَأَقْحَمَتْكَ غَيّاً» «
نفس امّاره تو را به شرّ داخل کرده و به
ضلالت وارد نموده است.»
(شرحهای نامه:
)
در
حکمت ۳۳۹ فرموده است:
«وَمَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ» «هر کس بدون
فکر به دریاها وارد شود غرق گردد.»
(شرحهای حکمت:
)
اقتحام گاهی به معنای تحقیر و احتقار است، نظیر:
«وَإِنْ صَغَّرَتْهُ النُّفُوسُ، وَاقْتَحَمَتْهُ الْعُيُونُ»«هر چند نفوس او را کوچک شمارد و چشمها حقیر بیند.»
(شرحهای خطبه:
)
در
خطبه شقشقیّه عمر بن خطاب را به مرکب سرکش
تشبیه فرموده است:
«فَصَاحِبُهَا كَرَاكِبِ الصَّعْبَةِ، إِنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ، وَإِنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ» «
رفیق و همنشین او مانند شتر سواری بود که اگر زمامش را میکشید بینیاش را میشکافت و اگر زمام را رها «شل» میکرد
شتر خود را به
هلاکت میانداخت.»
(شرحهای خطبه:
) در لغت آمده است:
تقحّم الفرس براکبه: القاهُ على وجههِدر
غریب ۳ فرموده است:
«إنَّ لِلْخُصُومَةِ قُحَماً» یعنی
خصومت مشقّتها و
مهلکهها دارد.
(شرحهای غریب:
) قحم (بر وزن هنر) جمع قحمه به معنای امر شاقّ و
مهلکه است.
مواردی از این ماده در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «قحم»، ج۲، ص۸۴۳.