قَتْل قِبْطی (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَتْل قِبْطی از داستانهای
قرآن کریم در مورد
حضرت موسی (علیهالسّلام) در دفاع از اسرائیل یک نفر مصری را کشت باید. اگر قضیّه را از نظر اسلام پیجویی کنیم باید گفت: قتل قبطی اشکالی نداشت زیرا مصریان نسبت به بنیاسرائیل
کافر حربی بودند، پسران آنها را سر بریده و دخترانشان زنده نگه داشته و برده خویش به حساب میآوردند.
قَتْل قِبْطی موسی (علیهالسّلام) در در دفاع از اسرائیل یک نفر مصری را کشت باید. اگر قضیّه را از نظر اسلام پیجویی کنیم باید گفت: قتل قبطی اشکالی نداشت زیرا مصریان نسبت به بنیاسرائیل کافر حربی بودند، پسران آنها را سر بریده و دخترانشان زنده نگه داشته و برده خویش به حساب میآوردند.
موسی (علیهالسّلام) به
فرعون گفت:
(عَبَّدْتَ بَنِی اِسْرائِیلَ) (آيا اين كه
بنیاسرائیل را برده خود ساختهاى.)
یعنی بنیاسرائیل را برده گرفتهای و نیز به فرعون میگفت:
(فَاَرْسِلْ مَعَنا بَنِی اِسْرائِیلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ) «بنیاسرائیل را با ما بفرست و عذابشان نکن»
قبطیان راجع به موسی و
هارون میگفتند:
(اَنُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنا وَقَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ) «آیا به دو بشر مثل خودمان
ایمان بیاوریم حال آنکه قوم اینها بردگان ما هستند.»
علی هذا شکی در کافر حربی بودن آنها نمیماند. وانگهی آیه:
(فَوَجَدَ فِیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ) (او به هنگامى كه اهل شهر در
غفلت بودند وارد شهر شد؛ ناگهان دو مرد را ديد كه به
جنگ و نزاع مشغولند.)
ظهورش آن است که هر دو میخواستند همدیگر را بکشند، به نظرم قبطی میخواسته اسرائیلی را بکشد او هم میخواسته از خود دفاع کند هر چند به قتل مصری تمام شود، در این صورت قتل مصری برای دفاع از اسرائیلی اشکال نداشته در صورتی که دفاع بدون قتل مقدور نبود. این دو وجه در صورتی است که قتل را عمدی بگیریم.
ولی قتل مصری غیر عمدی بود و موسی نمیدانست که مشت کار قبطی را تمام خواهد کرد:
(فَوَکَزَهُ مُوسی فَقَضی عَلَیْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ) (موسى مشت محكمى بر سينه او زد و كار او را ساخت و بر زمين افتاد و مُرد؛ موسى گفت: «اين نزاع شما از عمل
شیطان بود.»)
در آن است که موسی از این اتّفاق دلخوش نبوده است لفظ «هذا» ظاهرا اشاره به منازعه آن دو نفر است یعنی این کاری که میکردند کار شیطانی است مرا نیز به زحمت انداخت
و این که موسی پس از آن واقعه گفت:
(رَبِّ اِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ) (
پروردگار ا! من به خويشتن ستم كردم؛ مرا بيامرز.
خداوند او را آمرزيد.)
مرادش آن نیست که خدایا من
گناه کردم و مستحقّ عذاب شدم بلکه ظاهرا نظرش به وضع روز بود که خدایا من خودم را به زحمت انداختم فرعون این کار را نادیده نخواهد گرفت برای من چارهای پیش آور.
بنابراین «فَغَفَرَ لَهُ» همان بود که به توفیق خدا از مصر فرار کرد و نجات یافت، در جای دیگر میخوانیم که
خدا این کار را به موسی منّت نهاده و میفرماید:
(وَقَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّیْناکَ مِنَ الْغَمِ) (و تو كسى از فرعونيان را كُشتى؛ امّا ما تو را از اندوه تعقيب فرعونيان نجات داديم.)
اگر قتل مصری گناه بود میبایست بفرماید: نفسی را کشتی و مستحق عقوبت شدی و باز میبینیم که موسی در موقع مناجات میگوید: آنها مرا درباره قتل مصری گناهکار میدانند نه این که بگوید: من گناهکار شدهام.
(رَبِّ اِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَاَخافُ اَنْ یَقْتُلُونِ) (پروردگارا! من يک تن از آنان را كُشتهام؛ مىترسم مرا به
قتل برسانند.)
در جای دیگر گفته:
(وَلَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَاَخافُ اَنْ یَقْتُلُونِ) (و آنان به اعتقاد خودشان بر گردن من گناهى دارند؛ مىترسم مرا بكشند.)
در هیچ یک از این آیات مسئولیتی از جانب خدا بر موسی ذکر نشده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «قتل قطبی»، ج۶، ص۳۱۶.