• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قبیله جرهم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جُرْهُم‌، قبیله کهن‌ عرب‌ برخاسته‌ از یمن‌ که‌ چندی‌ زمامدار مکه‌ بودند.



اگرچه‌ جرهم‌ را نام‌ عربی‌ کهن‌ دانسته‌اند، بعضی‌ همچون‌ ابن‌کلبی‌ آن‌ را معرّب‌ زرعم‌ (ذرهم‌) گفته‌اند.
[۲] موهوب‌بن‌ احمد جوالیقی‌، المعرّب‌ من‌ الکلام‌ الاعجمی‌ علی‌ حروف‌ المعجم‌، ج۱، ص‌۱۰۰، چاپ‌ احمد محمد شاکر، قاهره‌ ۱۹۴۲، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۹۶۶.



در منابع‌ اسلامی‌، از دو قبیله جداگانه‌ به‌ نام‌ جرهم‌ یاد شده‌ است‌، از تاریخ‌ جرهم‌ نخستین‌ (جرهم‌ الاولی‌) آگاهی‌ چندانی‌ نداریم‌ و به‌ نوشته مورخان‌ و نسب‌شناسان‌، آنان‌ قبیله‌ای‌ از عرب‌های‌ نژاده‌ (عاربه) بودند که‌ در روزگار عاد و ثمود می‌زیستند و سپس‌ منقرض‌ شدند؛ از این‌ رو، آنان‌ را عرب‌ بائده‌ (منقرض‌ شده‌) نیز خوانده‌اند.
[۳] عبدالملک‌ بن‌ قریب‌ اصمعی‌، تاریخ‌العرب‌ قبل‌الاسلام‌، ج۱، ص۱۱، چاپ‌ محمدحسن‌ آل‌یاسین‌، بغداد ۱۳۷۹/۱۹۵۹.
[۴] طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۱، ص۶۲۶.
[۵] ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص‌۱۰.
[۶] ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص‌۲۲.
از اعراب‌ نژاده‌ فقط‌ قبیله قَحْطان‌ ماند و بقایای‌ دیگر قبایل‌ جزو این‌ قبیله‌ و نیز قبیله عدنان‌ (عرب‌های‌ شمالی‌ یا مستعربه‌) شدند و انساب‌ و آثارشان‌ محو گردید.
[۸] مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۲، ص۱۶۷ـ ۱۶۸.
[۹] مسعودی‌، مروج‌ الذهب (بیروت‌)، ج۲، ص۲۳۶.



جرهم‌ دوم‌، که‌ نسب‌شناسان‌ آنان‌ را غیر از جرهم‌ نخستین‌ می‌دانند، پس‌ از نابودی‌ جرهم‌ نخستین‌ به‌ دست‌ قبیله قحطان‌ (نیای‌ بزرگ‌ یمنیان‌)، بر آمدند که‌ به‌ سبب‌ انتساب‌شان‌ به‌ قحطان‌، آنان‌ را جرهم‌ قحطانی‌ نیز می‌نامند.
[۱۰] ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص۵۳.
[۱۲] جوادعلی‌، المفصل‌فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌الاسلام‌، ج۱، ص۳۶۰، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.



در روایتی‌ منسوب‌ به‌ امام‌ علی‌ (علیه‌السلام‌)، جرهم‌ از عرب‌ و بلکه‌ مقدّم‌ بر عرب‌ و از بقایای‌ عاد قلمداد شده‌اند.


نام‌ پدر جرهم‌ را یقْطُن‌ یا یقطان‌ بن‌ عابَر نوشته‌ و قحطان‌ را معرّب‌ یقطن‌ دانسته‌اند.
[۱۵] ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص‌۱۰.
[۱۶] ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص‌۲۲.
، در برخی‌ روایات‌، نام‌ پدر جرهم‌، عابربن‌ سبأ بن‌ یقطن‌ ذکر شده‌ است‌.
[۱۸] مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۲، ص۱۹۴.

در روایت‌ دیگری‌ که‌ طبری‌
[۱۹] طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۱، ص۶۲۶.
نقل‌ کرده‌، نام‌ جرهم‌، هذرم‌ نوشته‌ شده‌ است‌ که‌ آن‌ را به‌ صورت‌ هَدورام‌، نام‌ پنجمین‌ پسر یقطان‌ (قحطان‌) منقول‌ در عهد عتیق‌
[۲۰] کتاب‌ مقدّس‌، عهد عتیق‌، سفر پیدایش‌، ۱۰: ۲۷.
[۲۱] کتاب‌ مقدّس‌ عهد عتیق‌، کتاب‌ اول‌ تواریخ‌ ایام‌، ۱: ۲۱.
، باید تصحیح‌ کرد.


در زمانی‌ نامعلوم‌، جرهم‌ از یمن‌ به‌ حجاز کوچیدند و سپس‌ در وادی‌های‌ نزدیک‌ مکه‌ مستقر شدند.
[۲۴] مسعودی‌، مروج‌ الذهب (بیروت‌)، ج۲، ص۱۶۳.
، علی‌ بن‌ ابراهیم‌ قمی‌ ذی‌المَجاز و عرفات‌ را به‌ منزله محل‌های‌ جرهم‌ نام‌ برده‌ است‌.

۶.۱ - زمان کوچ

بنا بر پاره‌ای‌ روایات‌، کوچ‌ آنها به‌ حجاز پیش‌ از رفتن‌ ابراهیم‌ (علیه‌السلام‌) به‌ مکه‌ و اسکان‌ خانواده او در آنجا، رخ‌ داده‌ است‌.
[۲۷] ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص۴۱.


۶.۲ - علت کوچ

گفته‌ می‌شود هنگامی‌ که‌ یعرُب‌ بن‌ قحطان‌، برادر جرهم‌، در یمن‌ بر قوم‌ عاد غلبه‌ یافت‌ و سلطه عَمالقه‌ (عمالیق‌) را نیز از حجاز بر انداخت‌، به‌ برادرش‌، جرهم‌، ولایت‌ حجاز را داد.
[۲۸] ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص۵۳.
، به‌ گزارشی‌ دیگر، چون‌ در یمن‌ میان‌ اقوام‌ قحطانی‌ رقابتی‌ سخت‌ بر سر ریاست‌ و قدرت‌ در گرفت‌، جرهم‌ ناگزیر آن‌جا را ترک‌ کردند و در حجاز مستقر شدند و عمالیق‌ را از حکومت‌ بر انداختند.
[۲۹] ابن‌هشام‌، کتاب‌ التیجان‌ فی‌ ملوک‌ حمیر، ج۱، ص۴۱۱ـ۴۱۲، صنعاء(۱۹۷۹).
[۳۰] فؤاد حمزه‌، قلب‌ جزیرة ‌العرب، ج۱، ص۲۳۸، ریاض‌ ۱۳۸۸/۱۹۶۸.



پس‌ از آنکه‌ هاجر و اسماعیل‌ (علیهماالسلام‌) در مکه‌ سکنا گزیدند و چشمه زمزم‌ جوشید، جرهم‌ با اجازه هاجر در مجاورت‌ هاجر و اسماعیل‌، که‌ آن‌ روز سرزمینی‌ خالی‌ از سکنه‌ بود، جای‌ گرفتند، اسماعیل‌ بین‌ جرهم‌ نشو و نما یافت‌ و زبان‌ جرهم‌ را، که‌ عربی‌ بود، آموخت‌ و بدان‌ سخن‌ گفت‌ و در جوانی‌، دختر مُضاض‌ بن‌ عمرو جرهمی‌، بزرگ‌ جرهم‌، را به‌ زنی‌ گرفت‌، اسماعیل‌ از این‌ زن‌، که‌ نامش‌ را به‌ اختلاف‌ رِعْله‌ یا السیده‌ نوشته‌اند، صاحب‌ پسرانی‌ شد، بعداً ابراهیم‌، به‌ یاری‌ اسماعیل‌، خانه کعبه‌ را در مکه‌ بنیان‌ نهاد.
[۳۲] ابراهیم‌ بن‌ اسحاق‌ حربی‌، کتاب‌المناسک‌ و اماکن‌ طرق‌ الحج‌ و معالم‌ الجزیرة، ج۱، ص۴۸۵ـ۴۸۶، چاپ‌ حمدجاسر، ریاض‌ ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۳۶] ابن‌حائک‌، کتاب‌الاکلیل، ج۱، ص‌۱۹۰ـ۱۹۱، چاپ‌ محمدبن‌ علی‌ أکوع‌، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷، چاپ‌ نبیه‌ امین‌ فارس‌، پرینستون‌ ۱۹۴۰، چاپ‌ افست‌ (قاهره‌)۱۹۹۹ـ۲۰۰۰.
[۳۷] مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۱، ص۴۶.
[۳۸] مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۲، ص۱۶۳.



پس‌ از مرگ‌ اسماعیل‌، برخی‌ پسرانش‌ عهده‌دار امور کعبه‌ و مکه‌ شدند و سپس‌ جرهمی‌ها بر این‌ امور مسلط‌ گشتند و نخستین‌ کسی‌ از آنان‌ که‌ متولی‌ کعبه‌ شد، مُضاض‌ بن‌ عمرو و به‌ روایتی‌ حارث‌ بن‌ مضاض‌ بود.
[۴۱] مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۲، ص۱۶۷.
[۴۲] مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۲، صص‌ ۱۶۵.
، پس‌ از گذشت‌ حدود دو سده‌ از مرگ‌ اسماعیل‌، مساکن‌ جرهم‌ از بطن‌ الوادی‌ در نزدیکی‌ زمزم‌ تا قُعَیقِعان‌ در شمال‌ ــ که‌ آن‌ یا بخشی‌ از آن‌ را امروزه‌ جبل‌ هندی‌ می‌نامند و به‌ سوی‌ شمال‌شرقی‌، به‌ موازات‌ قَشاشیه‌ و مَسعی‌، گسترده‌ بود.
[۴۳] احمد سباعی‌، تاریخ‌ مکه: دراسات‌ فی‌ السیاسة‌ و العلم‌ و الاجتماع‌ و العمران‌، ج۱، ص‌۲۰، مکه‌ ۱۴۲۰/۱۹۹۹.



حاکمیت‌ قبیله جرهم‌ بعدها به‌ ضعف‌ گرایید، هنگامی‌ که‌ بُخْتُنَصَّر بر عرب‌ها هجوم‌ آورد، فرماندهی‌ اعراب‌ با عَدنان‌، از نوادگان‌ اسماعیل‌، بود، پسر عدنان‌، مَعَدّ، چون‌ به‌ مکه‌ رفت‌ بیشتر جرهمیان‌ را از بین‌ برد ، اما، به‌ گفته یعقوبی‌،
[۴۵] یعقوبی‌، تاریخ‌، ج۱، ص۲۲۲.
اضمحلال‌ سلطه جرهم‌ بر مکه‌ از زمان‌ اُدَد، پدر عدنان‌، آغاز شده‌ بود.
[۴۶] فؤاد حمزه‌، قلب‌ جزیرة ‌العرب، ج۱، ص۲۳۹، ریاض‌ ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
و پس‌ از آن‌، جرهم‌ در مکه‌ ستمگری‌ را آغاز کردند.


علاوه‌ بر نسل‌ اسماعیل‌، جرهم‌ که‌ دایی‌های‌ اولاد اسماعیل‌ محسوب‌ می‌شدند، از دیگر ساکنان‌ مکه‌ بودند، جرهمی‌ها در مکه‌ دو دسته‌ بودند: یک‌ دسته‌ به‌ ریاست‌ مُضاض‌ بن‌ عمرو جرهمی‌ که‌ در قعیقعان‌ در بالای‌ مکه‌ ساکن‌ بودند و دسته دوم‌ پسرعموهایشان‌ به‌ نام‌ قَطورا، به‌ ریاست‌ سَمَیدَع‌/ سُمَیدَع‌ که‌ در اَجْیاد در پایین‌ مکه‌ سکنا داشتند.


جرهم‌ که‌ تولیت‌ کعبه‌ را برعهده‌ داشتند، بر قطورا ستم‌ کردند، سمیدع‌ در نبردی‌ کشته‌ شد و سرانجام‌ این‌ دو دسته‌ مصالحه‌ کردند، سپس‌ جرهم‌ بر واردینِ به‌ مکه‌ ستم‌ روا داشتند و اموال‌ و هدایای‌ کعبه‌ را تصرف‌ و حرمت‌ کعبه‌ را هتک‌، و فساد کردند؛ ازاین‌رو، تیره‌هایی‌ از قبیله عرب‌ خُزاعه‌، یعنی‌ از دیگر اولاد قحطان‌ در یمن‌، که‌ در پی‌ پیشگویی‌ کاهنی‌ درباره انهدام‌ سد مأرِب‌ و وقوع‌ سیلی‌ بنیان‌کن‌ (سیل‌ عَرِم‌)، به‌ مکه‌ آمده‌ بودند، با یاری‌ گرفتن‌ از بنی‌کِنانه‌ (از اسلاف‌ قریش‌)، سه‌ روز با جرهمیان‌ جنگیدند و بر آنان‌ پیروز شدند و از میانشان‌ برداشتند.
[۴۸] محمد بن‌ عبداللّه‌ ازرقی‌، اخبار مکة‌ و ماجاء فیها من‌الاثار، ج۱، ص۸۲ـ۹۴، چاپ‌ رشدی‌ صالح‌ ملحس‌، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۹ ش‌.
[۵۰] مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۲، ص۱۶۵.

روایاتی‌ هم‌ هست‌ که‌ می‌گوید جرهمیان‌ دچار بیماری‌هایی‌ شدند یا خداوند حشراتی‌ بر آنان‌ فرستاد که‌ هشتاد تن‌ از ایشان‌ در یک‌ شب‌ مردند و بازماندگانشان‌، در پی‌ شکست‌ خوردن‌ از خزاعه‌، از مکه‌ رفتند.
[۵۱] ابن‌حبیب‌، کتاب‌المنمّق‌ فی‌ اخبار قریش‌، ج۱، ص۳۴۵، چاپ‌ خورشید احمد فارق‌، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
[۵۲] ابن‌حبیب‌، کتاب‌المنمّق‌ فی‌ اخبار قریش‌، ج۱، ص۳۴۷، چاپ‌ خورشید احمد فارق‌، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
[۵۳] طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۲، ص۲۸۴.

افرادی‌ از جرهم‌ که‌ جان‌ سالم‌ به‌ در بردند، به‌ همراه‌ رئیس‌ خود به‌ سرزمین‌ جُهَینه‌ یا نواحی‌ عَسیر رفتند، در آن‌جا سیلی‌ آمد و آنان‌ را نابود کرد.
[۵۴] طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۲، ص۲۸۵.
[۵۵] محمد بن‌ عبداللّه‌ ازرقی‌، اخبار مکة‌ و ماجاء فیها من‌الاثار، ج۱، ص۹۴، چاپ‌ رشدی‌ صالح‌ ملحس‌، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۹ ش‌.
[۵۶] مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۲، ص۱۶۶.
[۵۹] جوادعلی‌، المفصل‌فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌الاسلام‌، ج۴، ص۱۴، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.

در پی‌ آن‌، خزاعه‌ نزدیک‌ سیصد سال‌ زمامدار مکه‌ بودند تا آنکه‌ قُصَی بن‌ کِلاب‌، بزرگ‌ قریش‌، زمام‌ امور مکه‌ را از دست‌ آخرین‌ بازمانده خزاعی‌ در آورد.
[۶۱] محمد بن‌ عبداللّه‌ ازرقی‌، اخبار مکة‌ و ماجاء فیها من‌الاثار، ج۱، ص۱۰۳، چاپ‌ رشدی‌ صالح‌ ملحس‌، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۹ ش‌.
، برآمدن‌ جرهم‌ و غلبه ایشان‌ بر عمالیق‌ و سپس‌ بر افتادن‌ آنان‌ از زمامداری‌ حرم‌ و نابودیشان‌، از حوادث‌ شاخص‌ در تقویم‌ خاندان‌ معدّ بن‌ عدنان‌ گشت‌.
[۶۲] مسعودی‌، تنبیه‌، ج۱، ص۲۰۲.



چنین‌ می‌نماید که‌ جرهم‌ بر آیین‌ حنیف‌ و یکتاپرستی‌ بودند؛ اگرچه‌ بعدها از گوهر این‌ آیین‌ دور شدند، هنگامی‌ که‌ عَمرو بن‌ لُحَی خزاعی‌، بت‌پرستی‌ را در مکه‌ رایج‌ کرد، مردی‌ جرهمی‌ تغییر دین‌ ابراهیم‌ و ترویج‌ بت‌پرستی‌ را به‌ دست‌ وی‌، ستمکاری‌ شمرد.
[۶۳] مسعودی‌، مروج‌ (بیروت‌)، ج۲، ص۱۷۳.
[۶۴] حمزه‌، فؤاد حمزه‌، قلب‌ جزیرة ‌العرب، ص۲۳۹، ریاض‌ ۱۳۸۸/۱۹۶۸



بنا به‌ روایتی‌ از امام‌ علی‌ (علیه‌السلام‌)، خانه کعبه‌ پس‌ از درگذشت‌ حضرت‌ ابراهیم‌ و اسماعیل‌ ویران‌ گشت‌، اما عمالقه‌ آن‌ را باز ساختند، پس‌ از آن‌، بار دیگر کعبه‌ ویران‌ شد و این‌ بار تیره‌ای‌ از جرهم‌ آن‌ را ساختند.
[۶۵] محمد بن‌ عبداللّه‌ ازرقی‌، اخبار مکة‌ و ماجاء فیها من‌الاثار، ج۱، ص۶۲، چاپ‌ رشدی‌ صالح‌ ملحس‌، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۹ ش‌.
[۶۶] ابن‌رسته، الاعلاق‌النفیسة‌، ج۱، ص۲۹.



به‌ روایتی‌، حِلف‌الفُضول‌، که‌ در زمان‌ رسول‌ اکرم‌ (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم‌) پیمانی‌ ستوده‌ برای‌ حمایت‌ و دفاع‌ از مظلومان‌ بود، از روزگار جرهم‌ وجود داشته‌ است‌. ، گفته‌اند که‌ نجات‌یافتگان‌ جرهم‌ هنگام‌ ترک‌ کردن‌ شهر مکه‌، دو غزال‌ طلا و اشیائی‌ دیگر را در چاه‌ زمزم‌ پنهان‌ کردند که‌ بعدها عبدالمطلب‌، جدّ پیامبر اکرم‌، در بازگشایی‌ چاه‌ زمزم‌، آنها را بیرون‌ آورد اما، مسعودی‌
[۷۱] مسعودی‌، مروج‌ الذهب، ج۱، ص۲۸۳ـ۲۸۴، (بیروت‌).
بر آن‌ است‌ که‌ جرهم‌ توانگر نبودند تا این‌ دفاین‌ را متعلق‌ به‌ آنان‌ بدانیم‌، بلکه‌ این‌ دو غزال‌ جزو نفایسی‌ بود که‌ ساسان‌، نیای‌ ساسانیان‌، به‌ کعبه‌ اهدا کرده‌ بود.
تا اوایل‌ اسلام‌، هنوز نام‌ جرهم‌ از یادها نرفته‌ بود، عُبَیدبن‌ شَریه‌ جرهمی قصه‌پرداز، به‌ این‌ قبیله‌ منسوب‌ است‌. ، وی‌ زمان‌ معاویه‌ را درک‌ و اخبار پیشینیان‌ را برای‌ وی‌ نقل‌ کرد که‌ به‌ نام‌ اخبار عبید بن‌ شریة‌ الجرهمی‌ فی‌ اخبارالیمن‌ و اشعارها و انساب‌ها، همراه‌ کتاب‌ التیجان‌ ابن‌هشام‌، به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
مطالعه دقیق‌ منابع‌ تاریخی‌ و ادبی‌، به‌ویژه‌ اشعار اولیه‌، نشان‌ می‌دهد که‌ جرهم‌ در گذشته‌ای‌ نسبتاً نزدیکِ ظهور اسلام‌، در مکه‌ بوده‌اند، این‌ مطلب‌ را یادکرد استفان‌ بیزانسی‌ از جرهم‌ و همچنین‌ وجود فردی‌ به‌ نام‌ عبدالمسیح‌ در میان‌ بزرگان‌ و فرمانروایان‌ جرهم‌، نیز تأیید می‌کند، از شعر حسّان‌بن‌ ثابت‌ (متوفی‌ ۵۴)
[۷۳] حسّان‌بن‌ ثابت‌، دیوان‌، ج۱، ص۱۹۹، بیت‌ ۵، چاپ‌ ولید عرفات‌، لندن‌ ۱۹۷۱.
هم‌ برمی‌آید که‌ عده‌ای‌ از آنان‌ باقی‌ بوده‌اند.
ازرقی‌ (متوفی‌ ۲۵۰)
[۷۴] محمدبن‌ عبداللّه‌ ازرقی‌، اخبار مکة‌ و ماجاء فیها من‌الاثار، ج۱، ص۹۴، چاپ‌ رشدی‌ صالح‌ ملحس‌، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۹ ش‌.
از وجود بقایای‌ جرهم‌ در روزگار خود سخن‌ گفته‌ است‌، طبری‌
[۷۵] طبری‌، تاریخ‌، ج۱، ص۶۱۲، (بیروت‌).
،هم‌ بنی‌لِحْیان‌ را از دودمان‌ جرهم‌ شمرده‌
[۷۶] ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص۲۸۴.
و ابن‌حائک‌
[۷۷] ابن‌حائک‌، صفة‌ جزیرة ‌العرب‌، ج۱، ص۳۰۴، چاپ‌ محمدبن‌ علی‌ أکوع‌، بغداد ۱۹۸۹.
عبیدیان‌ یمن‌ را از بقایای‌ جرهم‌ دانسته‌ است‌، ابن‌حائک‌
[۷۸] ابن‌حائک‌، کتاب‌الاکلیل، ج۸، ص۱۶۱، چاپ‌ محمدبن‌ علی‌ أکوع‌، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷، چاپ‌ نبیه‌ امین‌ فارس‌، پرینستون‌ ۱۹۴۰، چاپ‌ افست‌ (قاهره‌) ۱۹۹۹ـ۲۰۰۰.
همچنین‌ از جایی‌ به‌ نام‌ دَوحة ‌الزیتون‌ نزدیک‌ مکه‌ یاد کرده‌ که‌ از مقابر ملوک‌ جرهم‌ بوده‌ و اشیائی‌ گرانبها، از جمله‌ مقداری‌ طلا و نوشته‌، در آن‌ها وجود داشته‌ است‌.


برخی‌ اخباریان‌ و مورخان‌ کتاب‌هایی‌ درباره سرگذشت‌ جرهم‌ تألیف‌ کرده‌اند؛ اخبار جرهم‌ از هشام‌ بن‌ محمد کَلبی‌ (متوفی‌۲۰۴، عالم‌ نسب‌شناس‌ شیعی‌) و کتاب‌ جرهم‌ یا اخبار جرهم‌ از ابراهیم‌ بن‌ سلیمان‌ بن‌ عبیداللّه‌ نَهمی‌ خَزّاز کوفی‌ (محدّث‌ شیعی‌، متوفی‌ ۳۱۰) از آن‌ جمله‌ است‌.


(۱) کتاب‌ مقدّس‌ عهد عتیق‌.
(۲) ابن‌حائک‌، صفة‌ جزیرة ‌العرب‌، چاپ‌ محمدبن‌ علی‌ أکوع‌، بغداد ۱۹۸۹.
(۳) ابن‌حائک‌، کتاب‌الاکلیل، ج۱، چاپ‌ محمد بن‌ علی‌ أکوع‌، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷، چاپ‌ نبیه‌ امین‌ فارس‌، پرینستون‌ ۱۹۴۰، چاپ‌ افست‌ (قاهره‌)۱۹۹۹ـ۲۰۰۰.
(۴) ابن‌حبیب‌، کتاب‌المنمّق‌ فی‌ اخبار قریش‌، چاپ‌ خورشید احمد فارق‌، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
(۵) ابن‌خلدون‌، العبر.
(۶) ابن‌درید، کتاب‌ جمهرة ‌اللغة، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۴۴ـ۱۳۵۱، چاپ‌ افست‌(بیروت‌).
(۷) ابن‌رسته، الاءعلاق‌النفیسة‌.
(۸) ابن‌سعد، طبقات (لیدن‌).
(۹) ابن‌قتیبه‌، المعارف‌، چاپ‌ ثروت‌ عکاشه‌، قاهره‌ ۱۹۶۰.
(۱۰) ابن‌هشام‌، السیرة ‌النبویة، چاپ‌ مصطفی‌ سقا، ابراهیم‌ ابیاری‌، وعبدالحفیظ‌ شلبی‌، قاهره‌ ۱۳۵۵/۱۹۳۶.
(۱۱) ابن‌هشام‌، کتاب‌ التیجان‌ فی‌ ملوک‌ حمیر، صنعاء(۱۹۷۹).
(۱۲) محمد بن‌ عبداللّه‌ ازرقی‌، اخبار مکة‌ و ماجاء فیها من‌الاثار، چاپ‌ رشدی‌ صالح‌ ملحس‌، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۹ ش‌.
(۱۳) عبدالملک‌ بن‌ قریب‌ اصمعی‌، تاریخ‌العرب‌ قبل‌الاسلام‌، چاپ‌ محمدحسن‌ آل‌یاسین‌، بغداد ۱۳۷۹/۱۹۵۹.
(۱۴) عبداللّه‌ بن‌ عبدالعزیز بکری‌، معجم‌ ما استعجم‌ من‌ اسماء البلاد و المواضع‌، چاپ‌ مصطفی‌ سقا، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۵) احمد بن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف‌، چاپ‌ محمدباقر محمودی‌، بیروت‌ ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
(۱۶) جوادعلی‌، المفصل‌فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌الاسلام‌، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۱۷) موهوب‌ بن‌ احمد جوالیقی‌، المعرّب‌ من‌ الکلام‌ الاعجمی‌ علی‌ حروف‌ المعجم‌، چاپ‌ احمد محمد شاکر، قاهره‌ ۱۹۴۲، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۹۶۶.
(۱۸) ابراهیم‌ بن‌ اسحاق‌ حربی‌، کتاب‌المناسک‌ و اماکن‌ طرق‌ الحج‌ و معالم‌ الجزیرة، چاپ‌ حمدجاسر، ریاض‌ ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۹) حسّان‌ بن‌ ثابت‌، دیوان‌، چاپ‌ ولید عرفات‌، لندن‌ ۱۹۷۱.
(۲۰) فؤاد حمزه‌، قلب‌ جزیرة ‌العرب، ریاض‌ ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
(۲۱) احمد سباعی‌، تاریخ‌ مکه: دراسات‌ فی‌ السیاسة‌ و العلم‌ و الاجتماع‌ و العمران‌، مکه‌ ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۲۲) سمعانی‌، الانساب.
(۲۳) طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌).
(۲۴) محمد بن‌ حسن‌ طوسی‌، فهرست‌ کتب‌الشیعة و اصولهم‌ و اسماء المصنفین‌ و اصحاب‌ الاصول‌، چاپ‌ عبدالعزیز طباطبائی‌، قم‌ ۱۴۲۰.
(۲۵) قلقشندی‌، صبح‌الاعشی فی صناعه الانشائ.
(۲۶) علی‌ بن‌ ابراهیم‌ قمی‌، تفسیرالقمی‌، چاپ‌ طیب‌ موسوی‌ جزائری‌، قم‌ ۱۴۰۴.
(۲۷) مسعودی‌، تنبیه‌.
(۲۸) مسعودی‌، مروج‌ (بیروت‌).
(۲۹) احمد بن‌ علی‌ نجاشی‌، فهرست‌ اسماء مصنّفی‌ الشیعة‌ المشتهر ب رجال‌ النجاشی‌، چاپ‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، قم‌ ۱۴۰۷.
(۳۰) یعقوبی‌، تاریخ‌.


۱. ابن‌درید، کتاب‌ جمهرة ‌اللغة، ج۳، ص۳۲۴، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۴۴۱۳۵۱، چاپ‌ افست‌ (بیروت‌).    
۲. موهوب‌بن‌ احمد جوالیقی‌، المعرّب‌ من‌ الکلام‌ الاعجمی‌ علی‌ حروف‌ المعجم‌، ج۱، ص‌۱۰۰، چاپ‌ احمد محمد شاکر، قاهره‌ ۱۹۴۲، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۹۶۶.
۳. عبدالملک‌ بن‌ قریب‌ اصمعی‌، تاریخ‌العرب‌ قبل‌الاسلام‌، ج۱، ص۱۱، چاپ‌ محمدحسن‌ آل‌یاسین‌، بغداد ۱۳۷۹/۱۹۵۹.
۴. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۱، ص۶۲۶.
۵. ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص‌۱۰.
۶. ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص‌۲۲.
۷. قلقشندی‌، صبح‌الاعشی فی صناعة الانشاء، ج۱، ص۳۱۴.    
۸. مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۲، ص۱۶۷ـ ۱۶۸.
۹. مسعودی‌، مروج‌ الذهب (بیروت‌)، ج۲، ص۲۳۶.
۱۰. ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص۵۳.
۱۱. جوادعلی‌، المفصل‌فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌الاسلام‌، ج۲، ص۱۱، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.    
۱۲. جوادعلی‌، المفصل‌فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌الاسلام‌، ج۱، ص۳۶۰، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
۱۳. سمعانی‌، الانساب، ج۱، ص۲۹.    
۱۴. ابن‌هشام‌، السیرة ‌النبویة، ج۱، ص۳ ۶، چاپ‌ مصطفی‌ سقا، ابراهیم‌ ابیاری‌، وعبدالحفیظ‌ شلبی‌، قاهره‌ ۱۳۵۵/۱۹۳۶.    
۱۵. ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص‌۱۰.
۱۶. ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص‌۲۲.
۱۷. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۱، ص‌۱۴۳.    
۱۸. مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۲، ص۱۹۴.
۱۹. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۱، ص۶۲۶.
۲۰. کتاب‌ مقدّس‌، عهد عتیق‌، سفر پیدایش‌، ۱۰: ۲۷.
۲۱. کتاب‌ مقدّس‌ عهد عتیق‌، کتاب‌ اول‌ تواریخ‌ ایام‌، ۱: ۲۱.
۲۲. جوادعلی‌، المفصل‌فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌الاسلام‌، ج۲، ص۱۲، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.    
۲۳. ابن‌قتیبه‌، المعارف‌، ج۱، ص۲۷، چاپ‌ ثروت‌ عکاشه‌، قاهره‌ ۱۹۶۰.    
۲۴. مسعودی‌، مروج‌ الذهب (بیروت‌)، ج۲، ص۱۶۳.
۲۵. علی‌ بن‌ ابراهیم‌ قمی‌، تفسیرالقمی‌، ج۱، ص۶۱، چاپ‌ طیب‌ موسوی‌ جزائری‌، قم‌ ۱۴۰۴.    
۲۶. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۱، ص۲۵۸.    
۲۷. ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص۴۱.
۲۸. ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص۵۳.
۲۹. ابن‌هشام‌، کتاب‌ التیجان‌ فی‌ ملوک‌ حمیر، ج۱، ص۴۱۱ـ۴۱۲، صنعاء(۱۹۷۹).
۳۰. فؤاد حمزه‌، قلب‌ جزیرة ‌العرب، ج۱، ص۲۳۸، ریاض‌ ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
۳۱. ابن‌قتیبه‌، المعارف‌، ج۱، ص۳۴، چاپ‌ ثروت‌ عکاشه‌، قاهره‌ ۱۹۶۰.    
۳۲. ابراهیم‌ بن‌ اسحاق‌ حربی‌، کتاب‌المناسک‌ و اماکن‌ طرق‌ الحج‌ و معالم‌ الجزیرة، ج۱، ص۴۸۵ـ۴۸۶، چاپ‌ حمدجاسر، ریاض‌ ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۳. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۱، ص۲۵۸.    
۳۴. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۱، ص۳۱۴.    
۳۵. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۲، ص۲۸۳۲۸۴.    
۳۶. ابن‌حائک‌، کتاب‌الاکلیل، ج۱، ص‌۱۹۰ـ۱۹۱، چاپ‌ محمدبن‌ علی‌ أکوع‌، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷، چاپ‌ نبیه‌ امین‌ فارس‌، پرینستون‌ ۱۹۴۰، چاپ‌ افست‌ (قاهره‌)۱۹۹۹ـ۲۰۰۰.
۳۷. مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۱، ص۴۶.
۳۸. مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۲، ص۱۶۳.
۳۹. ابن‌هشام‌، السیرة ‌النبویة، ج۱، ص۱۱۱، چاپ‌ مصطفی‌ سقا، ابراهیم‌ ابیاری‌، وعبدالحفیظ‌ شلبی‌، قاهره‌ ۱۳۵۵/۱۹۳۶.    
۴۰. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۲، ص۲۸۴.    
۴۱. مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۲، ص۱۶۷.
۴۲. مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۲، صص‌ ۱۶۵.
۴۳. احمد سباعی‌، تاریخ‌ مکه: دراسات‌ فی‌ السیاسة‌ و العلم‌ و الاجتماع‌ و العمران‌، ج۱، ص‌۲۰، مکه‌ ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۴۴. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۱، ص۵۵۹۵۶۰.    
۴۵. یعقوبی‌، تاریخ‌، ج۱، ص۲۲۲.
۴۶. فؤاد حمزه‌، قلب‌ جزیرة ‌العرب، ج۱، ص۲۳۹، ریاض‌ ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
۴۷. ابن‌هشام‌، السیرة ‌النبویة، ج۱، ص۱۱۱ ۱۱۴، چاپ‌ مصطفی‌ سقا، ابراهیم‌ ابیاری‌، وعبدالحفیظ‌ شلبی‌، قاهره‌ ۱۳۵۵/۱۹۳۶.    
۴۸. محمد بن‌ عبداللّه‌ ازرقی‌، اخبار مکة‌ و ماجاء فیها من‌الاثار، ج۱، ص۸۲ـ۹۴، چاپ‌ رشدی‌ صالح‌ ملحس‌، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۹ ش‌.
۴۹. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۲، ص۲۸۴.    
۵۰. مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۲، ص۱۶۵.
۵۱. ابن‌حبیب‌، کتاب‌المنمّق‌ فی‌ اخبار قریش‌، ج۱، ص۳۴۵، چاپ‌ خورشید احمد فارق‌، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
۵۲. ابن‌حبیب‌، کتاب‌المنمّق‌ فی‌ اخبار قریش‌، ج۱، ص۳۴۷، چاپ‌ خورشید احمد فارق‌، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
۵۳. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۲، ص۲۸۴.
۵۴. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۲، ص۲۸۵.
۵۵. محمد بن‌ عبداللّه‌ ازرقی‌، اخبار مکة‌ و ماجاء فیها من‌الاثار، ج۱، ص۹۴، چاپ‌ رشدی‌ صالح‌ ملحس‌، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۹ ش‌.
۵۶. مسعودی‌، مروج‌ الذهب(بیروت‌)، ج۲، ص۱۶۶.
۵۷. عبداللّه‌ بن‌ عبدالعزیز بکری‌، معجم‌ ما استعجم‌ من‌ اسماء البلاد و المواضع‌، ج۱، ص۱۶۶، چاپ‌ مصطفی‌ سقا، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۵۸. جوادعلی‌، المفصل‌فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌الاسلام‌، ج۱، ص۱۱، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.    
۵۹. جوادعلی‌، المفصل‌فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌الاسلام‌، ج۴، ص۱۴، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
۶۰. ابن‌هشام‌، السیرة ‌النبویة، ج۱، ص۱۱۳، چاپ‌ مصطفی‌ سقا، ابراهیم‌ ابیاری‌، وعبدالحفیظ‌ شلبی‌، قاهره‌ ۱۳۵۵/۱۹۳۶.    
۶۱. محمد بن‌ عبداللّه‌ ازرقی‌، اخبار مکة‌ و ماجاء فیها من‌الاثار، ج۱، ص۱۰۳، چاپ‌ رشدی‌ صالح‌ ملحس‌، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۹ ش‌.
۶۲. مسعودی‌، تنبیه‌، ج۱، ص۲۰۲.
۶۳. مسعودی‌، مروج‌ (بیروت‌)، ج۲، ص۱۷۳.
۶۴. حمزه‌، فؤاد حمزه‌، قلب‌ جزیرة ‌العرب، ص۲۳۹، ریاض‌ ۱۳۸۸/۱۹۶۸
۶۵. محمد بن‌ عبداللّه‌ ازرقی‌، اخبار مکة‌ و ماجاء فیها من‌الاثار، ج۱، ص۶۲، چاپ‌ رشدی‌ صالح‌ ملحس‌، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۹ ش‌.
۶۶. ابن‌رسته، الاعلاق‌النفیسة‌، ج۱، ص۲۹.
۶۷. احمد بن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف‌، ج۲، ص۱۳، چاپ‌ محمدباقر محمودی‌، بیروت‌ ۱۳۹۴/۱۹۷۴.    
۶۸. ابن‌هشام‌، السیرة ‌النبویة، ج۱، ص۱۱۴، چاپ‌ مصطفی‌ سقا، ابراهیم‌ ابیاری‌، و عبدالحفیظ‌ شلبی‌، قاهره‌ ۱۳۵۵/۱۹۳۶.    
۶۹. ابن‌سعد، طبقات (لیدن‌)، ج۱، قسم‌ ۱، ص‌۵۰.    
۷۰. طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)، ج۲، ص۲۵۱.    
۷۱. مسعودی‌، مروج‌ الذهب، ج۱، ص۲۸۳ـ۲۸۴، (بیروت‌).
۷۲. جوادعلی‌، المفصل‌فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌الاسلام‌، ج۲، ص۱۲، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.    
۷۳. حسّان‌بن‌ ثابت‌، دیوان‌، ج۱، ص۱۹۹، بیت‌ ۵، چاپ‌ ولید عرفات‌، لندن‌ ۱۹۷۱.
۷۴. محمدبن‌ عبداللّه‌ ازرقی‌، اخبار مکة‌ و ماجاء فیها من‌الاثار، ج۱، ص۹۴، چاپ‌ رشدی‌ صالح‌ ملحس‌، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۹ ش‌.
۷۵. طبری‌، تاریخ‌، ج۱، ص۶۱۲، (بیروت‌).
۷۶. ابن‌خلدون‌، العبر، ج۲، ص۲۸۴.
۷۷. ابن‌حائک‌، صفة‌ جزیرة ‌العرب‌، ج۱، ص۳۰۴، چاپ‌ محمدبن‌ علی‌ أکوع‌، بغداد ۱۹۸۹.
۷۸. ابن‌حائک‌، کتاب‌الاکلیل، ج۸، ص۱۶۱، چاپ‌ محمدبن‌ علی‌ أکوع‌، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷، چاپ‌ نبیه‌ امین‌ فارس‌، پرینستون‌ ۱۹۴۰، چاپ‌ افست‌ (قاهره‌) ۱۹۹۹ـ۲۰۰۰.
۷۹. احمد بن‌ علی‌ نجاشی‌، فهرست‌ اسماء مصنّفی‌ الشیعة‌ المشتهر ب رجال‌ النجاشی‌، ج۱، ص۱۸، چاپ‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، قم‌ ۱۴۰۷.    
۸۰. احمد بن‌ علی‌ نجاشی‌، فهرست‌ اسماء مصنّفی‌ الشیعة‌ المشتهر ب رجال‌ النجاشی‌، ج۱، ص۴۳۴، چاپ‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، قم‌ ۱۴۰۷.    
۸۱. محمد بن‌ حسن‌ طوسی‌، فهرست‌ کتب‌الشیعة و اصولهم‌ و اسماء المصنفین‌ و اصحاب‌ الاصول‌، ج۱، ص‌۱۵، چاپ‌ عبدالعزیز طباطبائی‌، قم‌ ۱۴۲۰.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جرهم‌»، شماره۶۴۲۶.    






جعبه ابزار