قاعده الواجِباتُ الشَّرعیةِ ألطافٌ فِی الواجِباتِ العَقلیَّة
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قاعدۀ الواجِباتُ الشَّرعیةِ الطافٌ فِی الواجِباتِ العَقلیَّة از قواعد کاربردی در
فقه به معنای اینکه
واجبات شرعی الطاف در
واجبات عقلی است.
به قاعدۀ یاد شده که در
علم کلام از آن یاد کردهاند، در فقه نیز در مواردی استناد شده است، هرچند در کلمات فقها عنوان قاعده برای آن به کار نرفته است.
از این قاعده تعبیرهای گوناگون شده است، از قبیل
السمعیاتُ الطافٌ فِی العَقلیات و
الاحکامُ الشَّرعیةِ الطافٌ فِی الاحکامِ العَقلیّة.
«الطاف» جمع «
لطف» است. لطف در اصطلاح عبارت است از آنچه
موجب نزدیک شدن
بنده به
طاعت و
ثواب و
بهشت و دور شدن وی از
گناه و
عذاب میشود.
متکلمان برای قاعدۀ لطف دو معنا ذکر کردهاند.
۱.
واجب عقلی مصلحتهای مترتّب بر
واجبات شرعی است و
واجبات شرعی برای رسیدن به
واجب عقلی، یعنی آن مصالح تشریع شدهاند. بنابراین،
وجوب واجبات شرعی، لطف است، بدینمعنا که بنده را به
واجب عقلی نزدیک میکند، چه اینکه
واجب شرعی
مقدمۀ حصول
واجب عقلی است، بلکه قوام
واجب شرعی به
واجب عقلی است و در حقیقت، آن متعلق امر است. بنابراین، امر به
نماز در حقیقت امر به اجتناب از
فحشا و
منکر است و با نمازگزاردن، ترک آن دو تحقق مییابد.
۲. لطف بودن
واجبات شرعی به معنای آمادگی پیدا کردن نفس برای صدور
واجبات عقلی، مانند شکر مُنعم از او است، بنابراین، بدون انجام دادن
واجبات شرعی، زمینه برای صدور
واجبات عقلی از نفس فراهم نمیشود.
بنابر معنای نخست، عمل به
واجبات شرعی، عمل به
واجبات عقلی است، بدینمعنا که انجام دادن
واجبات شرعی عین انجام دادن
واجبات عقلی است، اما بنابر معنای دوم،
واجبات شرعی زمینۀ صدور
واجب عقلی از نفس را فراهم میکند. بنابراین، علت غایی
واجب شرعی،
واجب عقلی است. برخی، معنای دوم را صحیح دانستهاند.
در اینکه در
نیّت، قصد وجه
وجوب لازم است یا نه، اختلاف میباشد. بر اعتبار آن به قاعدۀ یاد شده
استدلال کردهاند، زیرا وجه
وجوب، عبارت است از مصلحت موجود در عمل عبادی
واجب - که سبب ایجاب آن شده است - و آن،
واجب عقلی است و از آنجا که
واجبات شرعی الطاف در
واجبات عقلی است، امتثال امر به نماز - به عنوان مثال - متوقف بر نیّت مامورٌبه (متعلق امر) به انگیزۀ وجه
وجوب آن است.
مستند قاعدۀ یاد شده
قاعده لطف است.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۶، ص۴۴۳.