قاعدة لا ضرر و الاجتهاد و التقلید (حاشیة الکفایة)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب "حاشیة الكفاية" تألیف علامه
سید محمد حسین طباطبایی ( متوفاى ۱۴۰۲ قمرى) می باشد، این کتاب از شروحى است كه به
اصطلاح شرح بالقول( قال... أقول...) ناميده مىشود. البته مؤلف صرفا به شرح نظريات
آخوند خراسانی بسنده نمىكند، بلكه در موارد زيادى به نقد و بررسى و مناقشه در نظريات ايشان مىپردازد.
علامۀ
طباطبائى در ۲۹ ذى حجۀ سال ۱۳۲۱ ه. ق مطابق با سال ۱۲۸۱ ه. ش در شهر
تبریز متولد شده و در ۱۸ محرم سال ۱۴۰۲ ه. ق مطابق با ۲۴ آبان سال ۱۳۶۰ ه. ش در شهر
قم به ابديت پيوسته و در حرم مطهر
حضرت معصومه علیها السلام در قسمت بالا سر مدفون شده است. نسبت
علامه طباطبائی از طرف پدر به حضرت
امام حسن مجتبی علیه السلام و از طرف مادر به حضرت
امام حسین علیه السلام مىرسد. بدين جهت از
انتساب به دو سرور جوانان بهشت نصيب داشته است.
علامۀ
طباطبائى به دليل گرفتاريهاى زندگى تا نه سالگى به مكتب و مدرسه نرفت و از فراگيرى نوشتن و
علم دور ماند، ولى پس از پشت سر نهادن مشكلات و تحمل سختىها مصمم شد به دنبال كسب تحصيل و دانش برود. او از سال ۱۲۹۰ ه. ش تا سال ۱۲۹۶ ه. ش به مدت شش سال به همراه برادرش پس از آموختن
قرآن كه در روش درسى آن روزها مرسوم بود قبل از هر چيزى تدريس شود، كتابهايى چون
گلستان ،
بوستان ،
نصاب الصبیان ،
اخلاق ناصری ،
انوار سهیلی ،
تاریخ عجم ،
منشآت امیر نظام و
ارشاد الحساب را در نزد اديبى لايق به نام شيخ
محمد علی سرائی فرا گرفت. علاوه بر اينها، زير نظر استاد ميرزا علينقى خطاط به يادگيرى فنون خوشنويسى پرداخت.
در سال ۱۲۹۷ ه. ش وارد
مدرسۀ طالبیۀ تبريز شد و تا سال ۱۳۰۴ ه. ش به فراگيرى
ادبیات عرب و علوم عقلى و نقلى و
فقه و
اصول پرداخت و در ظرف اين هشت سال كتابهاى
امثله ،
صرف میر و تصريف در
علم صرف و كتابهاى
عوامل ،
انموذج ،
صمدیه ،
شرح سیوطی ،
جامی و
مغنی در
علم نحو و كتاب
مطول در
علم معانی و بيان و كتابهاى شرح
لمعه و
مکاسب در فقه و كتابهاى
معالم ، قوانين،
رسائل و كفايه در علم
اصول فقه و
رسالۀ کبری ،
حاشیۀ ملا عبد اللّه و
شرح شمسیه در علم
منطق و
شرح اشارات در فلسفه و
کشف المراد در
علم کلام را خواند.
در سال ۱۳۰۴ ه. ش
اشتیاق به تكميل تحصيلات، علامۀ
طباطبائى را رهسپار
نجف اشرف كرد. و به ملازمت
آقا سید علی قاضی طباطبایی در آمدو بدين ترتيب او باز هم به تحصيل
فلسفه مىپردازد و هر چند مشخص نشده كه كتاب خاصى را نزد آية الله
قاضى طباطبائى در اين زمينه خوانده باشد ولى خود او ايشان را به يكى از اساتيد علوم عقلى خويش معرفى مىكند. استاد ديگر او در اين زمينه، حكيم
سید حسین بادکوبهای است و علامه در مدت شش سال در نجف اشرف
منظومه سبزواری ،
اسفار ، مشاعر و دورۀ
شفای بوعلی و كتاب
اتولوجیا را نزد او فراگرفته است.
كتاب حاشيه بر
کفایه از دو قسمت ادلّۀ لفظى و ادلّۀ عقلى تشكيل شده است. قسمت اول در ۲۳
جمادی الثانی سال ۱۳۶۷ قمرى به پايان رسيده و قسمت دوم در ۳
رجب سال ۱۳۶۸ قمرى در قم پايان يافته است. ناشر كتاب، بنياد علمى، فكرى استاد علامه
سيد محمد حسين
طباطبايى با همكارى نمايشگاه و نشر كتاب مىباشد. از تاريخ
انتشار كتاب اطلاع دقيقى موجود نيست.
كتاب حاضر از دو قسمت تشكيل شده، كه قسمت اول حواشى بر جلد اول كفايه و تا صفحۀ ۱۷۴ است و قسمت دوم حواشى بر جلد دوم كفايه مىباشد.
در قسمت اول، حواشى بر مباحث موضوعات علوم
، تعريف
علم اصول
، مبحث
وضع ، معانى حرفى
، صحيح و اعم
، مشتق
، اوامر و نواهى
،
واجب تعبدى و توصلى
، مقدمۀ واجب
، واجب اصلى و تبعى
،
اجتماع امر و نهى
، دلالت نهى بر فساد
، بحث مفاهيم
، عام و خاص و مطلق و مقيد مطرح مىشود.
قسمت دوم شامل حواشى بر مباحث
احکام قطع
،
علم اجمالی ، مبحث ظن
، حجيت ظواهر
، حجيت
خبر واحد، اصالت
برائت ، اقل و اكثر ارتباطى
، قاعدۀ لا ضرر
، اصل
استصحاب ،
قاعده تجاوز و
فراغ ،
اصالت صحت
،
تعادل و
تراجیح و
اجتهاد و
تقلید مىباشد.
كتاب حاشيه بر كفايه از شروحى است كه به
اصطلاح شرح بالقول( قال... أقول...) ناميده مىشود. البته مؤلف صرفا به شرح نظريات
آخوند خراسانی بسنده نمىكند، بلكه در موارد زيادى به نقد و بررسى و مناقشه در نظريات ايشان مىپردازد.
از نكات مثبت كتاب، خلاصه مطرح كردن مباحث و مختصر بودن كتاب است. مؤلف از تفصيل مطالب خوددارى نموده و خلاصه و نتيجۀ بحث را معمولا مطرح مىنمايد و از زياده گويى پرهيز مىكند. اين روش از عبارتهاى كتاب نيز مشخص است مثل« لكن لا جدوى في الإطناب فيها بعد عدم استقامة أصل المبحث، و للزائد
على هذا المقدار محل آخر، قد قدمنا في أول الكتاب ما يتعلق بالمقام فلا نطيل بالإعادة.»
دو قسمت كتاب از نظر تعرض به نظريات بزرگان و علماى اصولى متفاوت مىباشد. در جلد اول از نظريات
شیخ اعظم انصاری و صاحب فصول مباحثى نقل مىشود و مكررا به نظريات استادش
شیخ محمد حسین اصفهانی متوفاى ۱۳۶۱ هجرى قمرى متعرض مىشود و با عبارت« شيخنا العلامة» يا« شيخنا الأستاذ» مطالبى را نقل مىكند. همچنين از نظريات
مرحوم نائینی در موارد كمى با تعبير« بعض الأساطين من مشايخنا» مطالبى را بيان مىكند.
امّا در جلد دوم از هيچكدام از اين بزرگان نظريهاى ديده نمىشود و فقط از نظريات آخوند خراسانى در كفايه و چند مورد نيز از
فوائد الأصول مطالبى آمده است.
از ديگر امتيازات كتاب احاطۀ مؤلف به نظريات آخوند در
کفایة الأصول و فوائد الأصول است كه در مواردى نيز به تناقض در نظريات مطرح شده
اشاره دارد، مثل« هذا يناقض ما سيذكره في إطلاق اللفظ، ينبغي أن يقيد بما سيذكره في أواخر الفصل، هذا لا يلائم ما ذكره كراراً في تضاعيف الكلام في أخبار الاستصحاب». و يا به مطالب و نظريات آخوند در فوائد الأصول اشاره دارد، مثل« و أحال الكلام فيه إلى ما بيّنه في الفوائد و ملحض ما أفاده في قوائده».
از ويژگيهاى ديگر كتاب اينكه مؤلف در جلد اوّل در بسيارى موارد به نظريات استادش شيخ محمد حسين اصفهانى متعرض شده، به طورى كه به نظر مىرسد قسمت عمدهاى از كتاب نظريات ايشان باشد. نحوۀ طرح نظريات ايشان به چند گونه است: در مواردى صرفا به بيان نظريات استادش پرداخته است، مثل« و من هنا يظهر ما أفاده شيخنا المحقق الأستاذ في الحاشية، ذكر شيخنا الأستاذ في الحاشية ما ملخصه...» حتى گاهى دقيقا مطالب استادش را نقل مىكند مثل« كما بيّنه شيخنا الأستاذ أعلى اللّه مقامه في الحاشية بما لا مزيد عليه...» ايشان در بعضى موارد به توجيه نظريات استادش مىپردازد مثل« إلى هذا يمكن أن ينزل ما ذكره شيخنا الأستاد أعلى اللّه مقامه». در بعضى موارد نيز نظريات استادش را رد مىكند مثل« و إن كان صحيحاً بوجه
على ما سيجيء و لكن يرد عليه، هذا محصل ما افاده( و فيه) أوّلا...»
مؤلف تمايز علوم را به اهداف آنان مىداند اگر چه ممكن است گاهى عقل وجود جامعى به عنوان موضوع علم را در بين مسائل آن علم قبول كند. در بحث وضع، وضع غالب الفاظ را وضع تعينى مىداند و نامهاى شخصى افراد را
استثناء دانسته و وضع آنها را تعينى مىداند. در مورد مجاز اينگونه مىگويد:« و من هنا يظهر أن المجاز يدور مدار علاقة واحدة و هو الاتحاد الادعائي بين المعنى الحقيقى و المعنى المجازى».
يكى از مباحث مفيدى كه در كتاب مطرح شده بحث مشتق است كه مؤلف به نقل سه نظريۀ
محقق دوانی ،
محقق شریف و مشهور اصولىها مىپردازد، سپس نظريۀ استادش محقق اصفهانى را مطرح كرده و رد مىكند.
پس از آن با اين مقدمه كه« إنّ الحكيم بما هو حكيم لا شغل له بمفاهيم الألفاظ الموضوعة من حيث هي كذلك بل بحثه إنما يتعلّق بالحقائق النفس الأمرية...» بحث را آغاز مىكند و در نهايت نتيجه مىگيرد كه« فالعرض من هذه الحيثية النفس الأمريّة من مراتب وجود الموضوع و إذ كان المتحيث بالحيثيتين واحداً فهناك أمر واحد له اعتباران».
از ديگر نكات اينكه مؤلف به تفاوت روش عقلاء و مباحث دقيق علمى توجه مىدهد مثل« لا يخفى أن الغرض المتعارف عند العقلا يخالف الغاية الحقيقية التي يثبتها البرهان الحكمي عند كل حادث وجودي و يحكم باستحالة تخلفها عن ذي الغاية» .
مؤلف در عين تأييد اين مطلب كه احكام چون در ظرف
اعتبار واقع شده است هم سنخ با احكام عقلا مىباشد، در اينكه احكام بر اساس مصالح و مفاسد، قبيح يا حسن مىشود اينطور مىگويد« إنما الفرق بين القسمين أن مصالح التكاليف العقلائية يرجع نفعها إلى جاعلها بخلاف المصالح التي في الأحكام الإلهية فمنافعها راجعة إلى المكلفين».
تفكيك بين مباحث علم
اصول و مباحث دقيق فلسفى محض از مواردى است كه مؤلف به آن تصريح دارد مثل:« أما حديث أصالة الوجود و الماهيّة فلا يبتنى
عليها أمثال هذه المباحث الاعتبارية فإن الاعتباري اعتباري
على كلا القولين لا يجري عليه آثاره جرى آثار الحقائق
عليها...»
از مباحث ديگرى كه علاّمه به صورت مفصل در كتاب آوردهاند قاعدۀ تجاوز،
أصالة الصحة و تعادل و تراجيح است.
حاشیة الکفایة نویسنده:علامه سید محمد حسین طباطبایی
نرم افزار جامع فقه أهل البيت
عليهم السلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی