قارون (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قارون: (يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ) در
آیات قرآن مجید به هنگام رسالت موسی (علیهالسّلام) نام سه کس که هرکدام مظهر و سمبل چیزی بودند، آمده است:
۱-
فرعون: سمبل
طغیان و سرکشی و حاکمیت
ظلم و جور.
۲-
هامان: مظهر شیطنت و طرحهای شیطانی.
۳-قارون:
مظهر ثروتمند یاغی و استثمارگر که برای حفظ ثروت خویش از هیچ کاری ابا نداشت.
به این ترتیب،
موسی (علیهالسّلام) مامور بود به ظلم حاکمان بیدادگر و شیطنت سیاستمداران خائن و تعدی ثروتمندان
مستکبر پایان دهد و جامعهای براساس
عدالت از نظر سیاسی و فرهنگی و اقتصادی بسازد، امّا آنها که منافع نامشروعشان در خطر بود سخت به مقاومت برخاستند.
به موردی از کاربرد
قارون در
قرآن، اشاره میشود:
(فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فی زينَتِهِ قالَ الَّذينَ يُريدُونَ الْحَياةَ الدُّنيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظيمٍ) (قارون با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه خواهان زندگى دنيا بودند گفتند: «اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستى كه او بهره عظيمى دارد!».)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا) يعنى كسانى كه زندگانى دنيا را هدف نهايى و يگانه غايت مساعى خويش مىدانند، و غايتى ديگر وراى آن نمىبينند، و خلاصه از
آخرت غافل و جاهلند، و نمىدانند كه خدا در آخرت چه ثوابها براى
بندگان خود فراهم كرده، آيه:
(فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا، وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ الدُّنْيا، ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ) نيز به اين معنا تصريح دارد، و به همين جهت اموال قارون را سعادتى عظيم شمردند، بدون اينكه قيد و شرطى در كلام خود بياورند، گفتند: اى كاش ما هم مىداشتيم آنچه را كه قارون دارد، چون او حظى عظيم و سعادتى بزرگ دارد.
اکنون ذیل آیه فوق،
قارون را در تفسیر نمونه بررسی میکنیم:
معمولا ثروتمندان مغرور گرفتار انواعی از
جنون میشوند، یک شاخه آن «جنون نمایش ثروت» است، آنها از این که ثروت خود را به رخ دیگران بکشند لذت میبرند، از این که سوار مرکب راهوار گرانقیمت خود شوند و از میان پابرهنهها بگذرند و گرد و غبار بر صورت آنها بیفشانند و تحقیرشان کنند، احساس آرامش خاطر میکنند. قارون از این قانون مستثنا نبود، بلکه نمونه بارز آن محسوب میشد، چنان که در
آیه مورد بحث میخوانیم: «قارون با تمام زینت خود در برابر قومش (
بنیاسرائیل) ظاهر شد، آنها که طالب حیات دنیا بودند گفتند: ایکاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم، به راستی که او بهره عظیمی دارد! »
در تواریخ و داستانها میخوانیم که قارون با یک جمعیت چهار هزار نفری در میان بنیاسرائیل رژه رفت، در حالی که چهار هزار نفر بر اسبهای گرانقیمت، با پوششهای سرخ سوار بودند، کنیزان سپیدروی با خود آورد که بر زینتهایی طلایی که بر استرهای سفید رنگ قرار داشت سوار بودند، لباسهای سرخ و همه غرق زینت آلات طلا. بعضی عدد نفرات او را هفتاد هزار نوشتهاند، ولی ما حتّی اگر اینها را مبالغهآمیز بدانیم باز نمیتوان
انکار کرد که او چیزهای بسیاری برای نمایش دادن در اختیار داشت، به طوری که اکثریت دنیاپرستان که چنین صحنهای را میدیدند قلبشان تکان میخورد و آرزو میکردند که ایکاش به جای قارون بودند! البته مجازات دردناک، مجازاتی است که بعد از چنین نمایشی باشد و از آن اوج عظمت به قعر زمین فرو رود، کما این که سرانجام از سوی
خدا، فرمان «
خسف» (فرورفتن در زمین) در اختیار موسی (علیهالسّلام) قرار گرفت.
مسئله «خسف» به معنی فرورفتن و پنهان گشتن در زمین است، بارها در طول تاریخ بشر واقع شده است که زمینلرزه شدیدی آمده و زمین از هم شکافته شده و شهر یا آبادیهایی را در کام خود فرو بلعیده است، ولی این خسف با موارد دیگر متفاوت بود، طعمه اصلی او فقط قارون و گنجهای او بود «آنها که دیروز آرزو داشتند که به جای او باشند، هنگامی که صحنه فرورفتن او و ثروتش را به قعر زمین دیدند میگفتند: وای بر ما، گویی خدا روزی را بر هرکس از بندگانش بخواهد گسترش میدهد و بر هرکس بخواهد تنگ میگیرد...»
داستان قارون-سمبل ثروتمند مغرور-که قرآن ضمن آیات متعدد به طرز جالبی آن را بیان داشته، پرده از روی حقایق بسیاری در زندگی انسانها برمیدارد. این داستان روشنگر این حقیقت است که
غرور و مستی ثروت گاه انسان را به انواع جنون میکشاند و گاه سبب میشود که دست به زشتترین و ننگینترین
گناهان بزند، در مقابل پیامبر پاک خدا،
قیام کند و به مبارزه و ستیز با
حق و حقیقت برخیزد. این مغروران بیخبر، خود را از همه دانشمندتر و آگاهتر میدانند و به گمان این که ثروتشان که گاه از طریق غصب حقوق دیگران به دست آمده است دلیل بر
عقل و هوش و درایت آنهاست، همه را نادان و خود را دانا میپندارند.
اگر قارون با اطرافیانش و تمام ثروتش به قعر زمین فرورفت و نابود شد، دیگران به اشکال دیگری نابود میشوند و گاه حتی زمین، ثروتشان را به شکل دیگری میبلعد، یعنی ثروتهای عظیم خود را تبدیل به کاخها، باغها و زمینهایی میکنند که هرگز از آن استفاده نخواهند کرد و گاه حتی اموال خود را میدهند و زمینهای بایر و موات را خریداری میکنند، به این خیال که آنها را تقسیم کرده و به قیمتهای گزافی بفروشند و به این ترتیب، زمین ثروتشان را میبلعد.
این بحثها امروزه تحقّق یافته و افرادی همچون قارونهای زالو صفتی هستند که پایههای کاخ بیدادگری خود را بر ویرانههای کوخهای مستضعفان بنا نهادهاند و تا مستضعفان جهان دست به دست هم ندهند و آنها را همچون قارون به قعر زمین نفرستند اوضاع
دنیا به همین صورت خواهد بود.
جالب این که از
آیه ۲۳ و
۲۴ سوره مؤمن به خوبی استفاده میشود که رسالت موسی (علیهالسّلام) از آغاز هم برای مبارزه با سه کس بود: فرعون، وزیرش هامان، و ثروتمند مغرور قارون. «ما موسی را با آیات خود و دلایل و
معجزات روشنی فرستادیم به سوی فرعون و هامان و قارون و همگی گفتند موسی ساحر دروغگویی است.» از این آیه استفاده میشود که قارون همکار فرعونیان و در خط آنها بود و در تواریخ نیز میخوانیم که او از یکسو نماینده فرعون در بنیاسرائیل بود (تفسير فخر رازى،ج۱۳/۲۵
و مجمع البيان، ج ۲۶۶/۷
ذيل آيات مورد بحث.) و از سوی دیگر خزانهدار گنجهای فرعون. (مجمع البيان، ج ۵۲۰/۸، ذيل آيه ۲۴ سوره مؤمن.
) و اینجاست که پرونده قارون روشنتر میشود: فرعون برای این که بنیاسرائیل را به زنجیر بکشد و تمام هستی آنها را غارت کند، یک نفر مرد
منافق حیلهباز و بیرحم از میان بنیاسرائیل برگزید و زمام اختیار آنها را به دست او سپرد تا به نفع دستگاه جبارش آنها را استثمار کند و بر خاک سیاه بنشاند و از این رهگذر ثروت کلانی برای خود کسب کند.
قرائن نشان میدهد که بعد از نابودی فرعونیان مقدار عظیمی از ثروت و گنجهای آنها در دست قارون ماند و موسی (علیهالسّلام) تا آن زمان مجال این را پیدا نکرده بود که این ثروت بادآورده فرعونی را به نفع
مستضعفان از او بگیرد. به هر حال خواه او این ثروت را در عصر فرعون پیدا کرده باشد و یا از طریق غارت گنجهای او و یا به گفته بعضی از طریق
علم کیمیا و آگاهی بر فنون تجارت، یا آشنایی به اصول استثمار مستضعفان، هرچه بود قارون بعد از پیروزی موسی بر فرعونیان
ایمان اختیار کرد و به سرعت تغییر چهره داد و با زبردستی خاصی که ویژه این گروه است خود را در صف قاریان
تورات و آگاهان بنیاسرائیل جا زد، در حالی که بعید است ذرهای ایمان در چنین قلبی نفوذ کند.
سرانجام هنگامی که موسی (علیهالسّلام) تصمیم گرفت
زکات از او بگیرد پرده از چهرهاش کنار رفت و قیافه زشت و منحوسی که در پشت ماسک فریبنده ایمان داشت بر همگان ظاهر شد و دیدیم که این مرد منافق عاقبت کارش به کجا منتهی گشت.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «قارون»، ج۳، ص۶۵۰-۶۵۴.