قائم مقام فراهانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از شخصیتهای تاریخ
ایران قائم مقام فراهانی بوده که صدر اعظم محمد شاه بوده است.
نامش ابوالقاسم
و معروف به قائم مقام فراهانی بود. در فراهان به دنیا آمد. پدرش میرزا عیسی وزیر عباس میرزا نائب السلطنة بود. به اذعان
دوست و دشمن او دارای کمالات بسیار بود.
ادیب،
نویسنده،
شاعر،
سیاستمدار،
پارسا و پاکدامن بود.
در سال ۱۲۳۷ه. ق میرزا بزرگ از
دنیا رفت
و تمامی القاب
و عناوین
و پستهای وی به فرزندش میرزا ابوالقاسم قائم مقام رسید.
کسانی که به لیاقت ذاتی او
حسادت میکردند از
سعایت و دشمنی نسبت به او خودداری نکردند، تا آن جا که عباس میرزا را تحت تاثیر قرار داند
و او ضمن گزارشهای خود از شاه، درخواست کرد که او را معزول کند
و شاه او را در سال ۱۲۳۹ه. ق معزول کرد. دو سال بعد به دنبال نابسامانی اوضاع
آذربایجان، شاه مجددا او را به وزارت نائب السلطنة منصوب کرد.
هر چند در همین سال، تحت تاثیر پیروزی بر عثمانی
و تحریک شاهزادگان
و امراء داخلی شاه تصمیم گرفت دوباره به
روسیه حمله کند. لذا به آذربایجان
سفر کرد. در جلسه مشاوره تنها مخالف جنگ قائم مقام بود
و به همین جهت دشمنان او را متهم به دوستی با روسیه کردند
و شاه او را معزول کرد
و به
مشهد تبعید نمود.
جنگ بین
ایران و روسها آغاز شد. این دوره دوم جنگ با روسها بود. جنگی که منجر به معاهده ننگین ترکمانچای شد
و اگر درایت قائم مقام نبود. شاید
تبریز هم از
ایران جدا میشد.
در سال ۱۲۴۳ه. ق روسیه به تبریز رسید. فتحعلی شاه، فرخ خان پیش خدمت خود را به مشهد فرستاد
و پس از عذرخواهی او را به
تهران طلبید
و برای عقد صلح با دولت روسیه به تبریز فرستاد.
عهدنامه ترکمانچای به خط قائم مقام نوشته شد.
در سال ۱۲۴۹ه. ق نائب السلطنة عباس میرزا در مشهد درگذشت. او قبل از مرگش در کنار حرم
امام رضا (علیهالسّلام) از محمدمیرزا
و قائم مقام خواست که یکدیگر را یاد میکنند از قائم مقام خواست که محمدمیرزا را بر تخت پادشاهی بنشاند
و یک سال بعد که فتحعلی شاه از دنیا رفت با کمک قائم مقام محمدمیرزا بر تخت پادشاهی نشست
و قائم مقام صدر اعظم وی شد.
یک سال بعد با توطئه
و دسیسه انگلیسیها
و سعایت شاهزادگان، در ۲۵
صفر ۱۲۵۱ه. ق مطابق با ۲۰ ژوئن ۱۸۳۵م قائم مقام به دستور محمدشاه دستگیر شد
و در روز آخر ماه صفر او را خفه کردند
و روحش به دیار باقی شتافت.
در سال ۱۲۲۲ه. ق
و در خلال دوره اول جنگ با روسها، ناپلئون امپراطور
فرانسه، به دولت
ایران پیشنهاد کرد قشون خود را به ترتیب قشون اروپا
تعلیم و تربیت کند
و نظم دهد. این پیشنهاد در دربار
ایران مقبول افتاد
و طی نامههایی بین فتحعلی شاه
و ناپلئون، مستشارانی از فرانسه به
ایران آمدند
و چون آذربایجان بیش از دیگر ایالات
ایران مورد
تهدید بود، اصلاح قشون از آذربایجان آغاز شد. میرزا بزرگ قائم مقام از این تعاملات نهایت استفاده را برد
و قشون آذربایجان با تدابیر
و مرتب گردید
و با قانون نظام اروپا منظم شد
و با کمک این مستشاران فرانسوی، کارخانههای توپ سازی، فشنگ سازی
و باروت کوبی در تبریز دایر گردید.
علت کمک فرانسه به
ایران دو چیز بود:
۱) ضربه زدن به روسیه که
دشمن فرانسه است.
۲) عبور از
ایران برای رسیدن به
هند و منابع سرشار آن
و ضربه به انگلیس.
در این زمان انگلیسیها که از روابط
ایران و فرانسه
و همسایگی
ایران با روسیه احساس خطر میکردند گروهی را به
ایران فرستادند که مورد استقبال دربار
ایران قرار گرفتند. فرانسویها که از این عمل خشمگین شده بودند، سرتیپ گاردان
و مستشاران را به فرانسه احضار کردند. میرزا بزرگ سعی بسیار کرد تا لااقل دو نفر از آنها را نگه دارد تا کاخانجات توپ سازی تکمیل شود اما موفق نشد.
این عمل فرانسویها نشان دهنده این بود که کمک آنها به
ایران، نفع رساندن به
ایران نبوده. بلکه آنها به دنبال منافع دولت خویش بودند. لذا وقتی احساس کردند که دربار
ایران به دشمنان آنان روی خوش نشان میدهد
ایران را ترک کردند
و قراردادهای بین
ایران و فرانسه را زیر پا گذاشتند.
این ایام، دورانی بود که اروپاییان متوجه ممالک شرقی شدند
و به علت این که شرقیها از اطلاعات
سیاسی و اقتصادی بسیار کمی برخوردار بودند
و به سوی
آسیا روی نهادند که پیش آهنگ آنها انگلیسیها بودند.
کشور هندوستان که مستعمره انگلستان بود از منابع سرشاری برخوردار بود.
و همیشه مورد توجه کشورهای استعمارگر بوده است. همسایگی
ایران با روسیه یکی از بزرگترین بهانههای انگلیسی برای ایجاد
فتنه و ماجراجوئی در
ایران بود. علاوه بر این که، با وجود
آرامش و صلح در
ایران و عدم جنگ
ایران با روسها، این احتمال وجود داشت که
ایران و روسیه
و حتی فرانسه هم پیمان شده
و به هند حمله کنند. لذا انگلیسیها با
ایران هیچ گاه با صمیمیت برخورد نکردند.
حوادث اتفاق افتاده در
ایران هم گواه این مطلب است
و اگر تمام آنها در اثر نیرنگ انگلیسیها نبود، در قسمت اعظم آنها ردپای تحرکات انگلیسیها دیده میشد. فتنه اسماعیلیه یزد، فتنه تراکم، فتنه امرای خراسان، فتنه افغانستان، فتنه ازبک، فتنه باب
و هزاران فتنه دیگر از قبیل
شیخیه و صوفیه و... از این جملهاند.
شیطنت انگلیسیها در طول تاریخ
ایران به خوبی
و روشنی پیداست. پس از معاهده ترکمانچای،
ایران باید مبلغ ۱۰ کرور به روسیه پرداخت میکرد. این گرفتاری مالی
ایران باعث شد تا دولت انگلیس بتواند با پرداخت فقط ۲۰۰ هزار تومان
رضایت دولت ایران را برای لغو ماده سوم
و چهارم قرارداد نوامبر ۱۸۱۴ جلب نماید. به موجب آن دو ماده؛ دولت بریتانیا متعهد میشد در صورت حمله یک دولت اروپایی به
ایران، کمک نظامی به
ایران بنماید یا لااقل سالی ۲۰۰ هزار تومان به
ایران بپردازد. در تمام سالهای جنگ
ایران و روسیه، انگلیسیها از انجام این کار سرباز زدند
و پس ازصلح
ایران و روسیه
و مشکل مالی
ایران، معاملهای پیشنهاد کردند که در ازای پرداخت ۲۰۰ هزار تومان، آن دو ماده باطل شود. این معامله به راحتی انجام شد
و چیزی از آن قرار داد (قرارداد ۱۸۱۴م) باقی نماند، مگر تعهدات کمرشکن
ایران در قبال انگلیس. از این به بعد
امور ایران به دولت انگلیسی هند سپرده شد
و امور ایران جزء
امور مستعمره انگلیس محسوب میشد.
آنها از طرفی دولت روسیه را مسئول همه بدبختیها
و مشکلات
ایران جلوه میدادند
و از طرفی پنهانی با روسها مذاکره
و توافق میکردند
و در
ایران فتنه
و آشوب به راه میانداختند.
در اثر همین
سیاستهای خصمانه
و مزدورانه، همواره دولت مردان
ایران در سرگردانی به سر میبردند لذا گاهی به دولت انگلیس متمایل شده
و نمایندگان او را تکریم میکردند
و زمانی به سمت روسها متمایل میشدند. از طرفی دیگر، وجود جاسوسان انگلیسی در
ایران و ساده لوحی درباریان در
امور اطلاعاتی همواره،
ایران را در رسیدن به اهداف خود با شکست مواجه میکرده است. در همین اوضاع خراب
سیاسی ایران، وجود فردی مانند قائم مقام، جلوی سوء استفاده بیشتر انگلیسیها را گرفت
و درایت
و ذکاوت قائم مقام بود که باعث شد به انگلیسیها اجازه، ساخت
کنسول خانه در
ایران را ندهد.
پس از مرگ
فتحعلیشاه، هر یک از پسران او در گوشهای از این مملکت نوای استقلال سر دادند. ظل السلطان در تهران، حسینعلی میرزا در
فارس، شجاع السلطنة در
کرمان و ملک آرا در
مازندران.
انگلیسیها که به دنبال تجزیۀ
ایران به صورت چند ایالت ناتوان
و دست نشانده بودند، سعی میکردند تا ایالات جنوب را تحت حکومت قطعی دست نشاندگان خود در آورند.
در این زمان، محمدشاه به کمک قائم مقام بر تخت سلطنت نشست
و او مقام صدرات اعظم را به قائم مقام داد. او تمام فتنههای داخلی
ایران را دفع کرد
و معتمد الدوله را برای رفع شورشهای استعماری
جنوب فرستاد.
این اقدام اولین برخورد سخت قائم مقام با انگلیسها بود. بعد از معاهده ترکمانچای انگلیسیها میخواستند مثل امتیازات آن معاهده را برای دولت خود از
ایران بگیرند. لذا درصدد انعقاد یک قرارداد مخالفت میکرد.
از طرفی انگلیسیها برای ساخت
کنسول خانه در
ایران سخت تلاش میکردند
و حتی با روسیه هم توافق کردند. اما باز هم قائم مقام مخالف این اقدام بود.
او میگفت:
«تا به حال اجرای مواد عهدنامه ترکمانچای را در تاسیس
کنسول خانه روسی کردهام
و تا آخر نیز به هر طریقی که باشد با مردی یا نامردی رد خواهم کرد. به همین جهت چنین حقی را به هیچ دولت دیگر نمیدهیم. زیرا برای
ایران زیان بخش است
و انگلستان نباید در موضوعی که برای ما
ضرر دارد پافشاری کند».
کمپیل وزیر مختار انگلیسی در تهران مینویسد:
«هیچ استدلالی نبود که برای قانع کردن محمدشاه
و وزیرش در اثبات منافع قراردادهای بازرگانی با انگلیس به کار نرفته باشد. اما تمام براهین در قائم مقام اثر نکرد
و جواب ما را نمیداد».
او خاطر نشان میکند که:
«ما احمقانه تصور میکردیم که در جنگ استدلال بر قائم مقام فائق میآییم».
این اقدامات شجاعانه قائم مقام
و شواهد تاریخی بسیار دیگر نشان میدهد که او سعی میکرد تامین
سیاسی و دفاعی
ایران در برابر تجاوز اجتماعی خارجی رابدست آورد. از این رو بر تجدید مواد دفاعی قرارداد ۱۸۱۴م که انگلستان
باطل کرده بود اصرار داشت
و موافقت هر
امری با انگلستان را منوط به آن میدانست ولی انگلستان به آن تن در نمیداد.
او به دنبال ایرانی آباد
و به دور از
جنگ و خونریزی بود
و برای مردم
ایران آرامش و صلح را طلب میکرد. او نمیخواست اجانب
و اروپائیان کشور
ایران را مورد تاخت
و تاز
هوسرانی و استعمارگرانه خود قرار دهند
و اقتدار تمامیت ارضی این
مملکت را از بین ببرند.
و به همین علت انگلیسیها که میدانستند با وجود او نمیتواند در
ایران اقدامی بکنند او را به
اموری واهی متهم میکردند آن قدر شاه را
وسوسه کردند تا اجازه
قتل او را از شاه گرفتند
و او را از سر راه خود برداشتند.
۱- فلسفی بهرام؛ قائم مقام در آینه زنان، انتشارات ادیب، تهران، ۱۳۸۲، چاپ اول.
۲- دنبلی عبدالرزاق؛ ماثر السلطانیه به اهتمام غلام حسین صدری، انتشارات ابن سینا، تهران، ۱۳۵۱، چاپ دوم.
۳- لسان الملک سپهر کاشانی محمدتقی؛ ناسخ التواریخ (تاریخ قاجاریه) به اهتمان جمشید کیان فر، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۷۷، چاپ اول.
۴- گرنت وات سون رابرت؛ تاریخ
ایران دوره قاجاریه ترجمه وحید مازندرانی، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۴۸، چاپ دوم.
۵- قائم مقام فراهانی ابوالقاسم؛ منشآت قائم مقام، انتشارات شرق، تهران ۱۳۶۴.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «قائم مقام فراهانی»، تاریخ باربینی۹۵/۱/۲۳.