فیصل بن عبدالعزیز آل سعود
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آلِ سُعود، سلسلهای منسوب به
سعود بن محمد بن مِقْرِن که از ۱۱۴۸ق/۱۷۳۵م به
بخشی از
جزیره عربستان فرمان رانده است و اکنون نیز بر کشور
عربستان سعودی که نام خود را از آن سلسله برگرفته، فرمان میراند. یکی از مشهورترین فرمانروایان
آل سعود فیصل بن عبدالعزیز است.
فیصل بن عبدالعزیز (حک : ۱۳۸۴-۱۳۹۵ق/۱۹۶۴-۱۹۷۵م)؛ او یکی از مشهورترین فرمانروایان
آل سعود بود و در جنگهای پدر با
آل رشید و شریفان
مکه شرکت جست.
پس از
مرگ پدر و آغاز
سلطنت ملک سعود به تکاپو افتاد تا قدرتی کسب کند. در آن ایام با استفاده از ناتوانی ملک سعود در ادارۀ کامل امور و پیشنهاد طرحهای اصلاحی، به مقام وزارت امور خارجه و نخستوزیری دست یافت و راه را برای دستیابی به تخت هموار ساخت. وی در دوران نخستوزیری که مستقل از شاه ادارۀ امور را در دست داشت.
در
شوال ۱۳۷۷ق/آوریل ۱۹۵۸م
عربستان را وارد جرگۀ کشورهای طرفدار سیاست بیطرفی مثبت (عدم تعهد) کرد و ستیزهجویی فرانسه با الجزایر و پنجه افکندن انگلستان بر واحۀ بوریمی و دخالت در شیخنشینهای
خلیج فارس و پشتیبانی
آمریکا از
اسرائیل را محکوم شمرد.
در زمینۀ سیاست داخلی،
بندر جده را ملی ساخت و
آزادی داد و ستد بازرگانان دیگر کشورهای عرب را به سود بازرگانی محلی محدود کرد. نیز سیاست صرفهجویی سختگیرانهای در پیش گرفت و از وارد شدن کالاهای تجملی جلوگیری کرد و هزینۀ خاندان درباری را اندکی کاست، ولی چون صرفهجویی او بودجههای مربوط به پیشرفت اقتصادی و فرهنگی کشور را هم در بر میگرفت، بهانهای به دست مخالفان داد.
فیصل بلافاصله پس از آنکه
قدرت را در دست گرفت، به اختیارات خود افزود: نخستوزیری و وزارت امور خارجه و فرماندهی عالی نیروهای ارتشی را خود عهدهدار شد و برادرش خالد را به معاونت و سپس جانشینی برگزید.
در
ربیعالثانی ۱۳۸۵ق/اوت ۱۹۶۵م پس از کوششهایی که برای بهبود روابط عربستان و
مصر به عمل آمد، عبدالناصر و ملک فیصل در باب مسألۀ
یمن به گفتوگو پرداختند که حاصل آن پیمانی بود که مقرر میداشت فیصل از دخالت نظامی بر ضد دولت انقلابی یمن و کمک به امام البدر دست بردارد و دولت مصر نیز متعهد میشد که نیروهای خود را از یمن فرا خواند و داراییهای برخی از سعودیها را که در مصر توقیف شده بود،
آزاد کند.
تجاوز اسرائیل به مصر و
سوریه و
اردن در
ربیعالاول ۱۳۸۷ق/ژوئن ۱۹۶۷م مردم عربستان را به تکانی سخت واداشت و ایشان به کنسولگری آمریکا در ظهران هجوم بردند. در رأس تنوره کار به تیراندازی کشید و تعدادی از آمریکاییها و عربها زخمی شدند. فیصل برخی از افسران ارتش را بازداشت کرد و مقررات حکومت نظامی برقرار ساخت.
آنگاه در پی فشارهای داخلی و خارجی، در کنفرانس سران عرب در خَرطوم (
جمادیالاول ۱۳۸۷ق/اوت ۱۹۶۷م)، همراه
کویت و
لیبی متعهد شد که سالانه ۱۳۵ میلیون لیرۀ استرلینگ برای بازسازی اقتصاد جمهوری متحد عربی و اردن بپردازد. همچنین مقرر شد که نیروهای جمهوری متحد عربی و عربستان از یمن خارج شوند، اما این گرایش فیصل به جمهوری متحد عربی دوام چندانی نیافت و دوباره دستخوش تیرگی شد.
فیصل همزمان با این فعالیتها همکاری خود را با شرکتهای نفتی غرب بهویژه آمریکا فشردهتر کرد. در ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م کویت و سعودی موافقت کردند که استخراج
نفت در منطقۀ بیطرف را به دو شرکت آمریکایی و ژاپنی واگذارند.
در ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م سازمان «کشورهای عربی تولیدکننده و صادرکننده نفت» (اوپک) با شرکت سعودی و کویت و لیبی پیریزی شد و وزیر نفت عربستان دبیر کلی آن را به عهده گرفت. در همین سال دانشگاه ملک عبدالعزیز در
مدینه تأسیس شد.
در این ایام دولت بریتانیا به سبب بودجۀ کمرشکنی که برای نگهداری نیروهای نظامی خویش در جزایر و شیخنشینهای خلیج فارس متحمل میشد، نیروهای خود را از منطقه خارج کرد.
خروج بریتانیا از منطقه، سعودیان را رودروی
ایران قرار داد که از روزگاری بس دور، جزایر بحرین را طلب میکرد و اکنون خواستار
بخش بزرگی از فلات قاره بود. پیامد گفتوگوی ملک فیصل و
محمدرضا پهلوی پیرامون این سرزمین در سالهای ۱۳۸۵-۱۳۸۸ق/۱۹۶۵-۱۹۶۸م انعقاد پیمانی دربارۀ تقسیم فلات قاره و دفاع مشترک از شیخنشینها به هنگام بیرون رفتن انگلیسیان بود.
ملک فیصل در زمینۀ سیاست داخلی گامهایی در راه پیشبرد صنایع کشور برداشت. نیز پس از اعمال فشارهایی که یاد آن گذشت، به مصادرۀ نشریات دست زد و محدودیتهایی برای ورود روزنامههای عربی و غیرعربی برقرار کرد. این وقایع و نیز سلطۀ روزافزون قدرتهای غربی بر نفت عربستان، موجب مخالفت دو تن از برادران شاه به نامهای سلطان و فهد که به ترتیب وزیر دفاع و وزیر کشور بودند گردید و کشمکشهای سختی در درون خاندان
آل سعود درگرفت که همراه با ناکامیهای فیصل در روابط خود با جمهوری متحد عربی، موجب انزوای سیاسی وی در
جهان عرب و بروز جنبشهای آزادیخواهانه در داخل کشور شد.
در ۱۳۸۹ق/۱۹۶۹م کودتایی بر ضد فیصل کشف شد. دو سازمان ملی «جنبش ناسیونالیستهای عرب» و «همبستگی مردم شبه جزیرۀ عربی» این کودتا را طرحریزی کرده بودند. رهبری جناح لیبرال را احمد یوسف طویل به عهده داشت. پس از کشف
کودتا، تعداد بسیاری بازداشت شدند و بسیاری از افسران و روشنفکران و دانشجویان به
زندان افتادند.
ملک فیصل که به دلیل نزدیکی عبدالناصر به شوروی و تمایل شدید سعودیها به غرب هیچگاه نتوانسته بود با ناصر به توافقی درازمدت و واقعی دست یابد و حتی در این اواخر میکوشید تا یک همبستگی میانهرو از کشورهای باختری عرب (تونس و مراکش) در برابر
جبهۀ جمهوری متحد عربی، سوریه،
سودان و لیبی برقرار سازد، پس از
مرگ عبدالناصر توانست با
انورسادات که معتقد به شکست سیاست ناصر در سوسیالیسم عربی و وابستگی به شوروی بود توافقهایی حاصل کند. این توافقها به ایجاد روابط بسیار نزدیکی انجامید.
در ۲۱
رمضان ۱۳۹۳ق/۱۹ اکتبر ۱۹۷۳م با آغاز جنگ اعراب و اسرائیل، ملک فیصل طی بیانیهای صدور کلیۀ محمولههای نفتی به آمریکا را قطع کرد.
در
صفر ۱۳۹۴ق/فوریۀ ۱۹۷۴م کنفرانس اسلامی به ابتکار ملک فیصل در
پاکستان تشکیل شد. قطعنامۀ این کنفرانس ظاهراً بر تمام آرمانهای اعراب صحه میگذاشت و مهمتر آنکه برای نخستینبار سازمان
آزادی
بخش فلسطین به عنوان تنها نمایندۀ مردم
فلسطین در آن شرکت جست.
با اینهمه تنازعی که از چندی پیش در داخل خاندان سعودی پدید آمده بود، سرانجام به
قتل فیصل انجامید. در ۱۱
ربیعالاول ۱۳۹۵ق/۲۵ مارس ۱۹۷۵م فیصل بن مساعد، برادرزادۀ ملک فیصل به بهانۀ تهنیت زادروز
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و به هنگام دستبوسی، شاه را با شلیک سه گلوله به قتل رساند. قاتل را بعداً در ملأ عام گردن زدند.
دانشنامه جهان اسلام، ج۲، ص۴۲۵، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «آلسعود».