فهم باطن قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم ریسمان الهی است که از مقام «لدن» آویخته شده و مرحلهی نازلهی آن در پوشش لفظ عربی روشن درآمده تا همگان بتوانند پس از تلاوت یا شنیدن، با
تعقل و
فکر کردن از آن بهرهمند گردند و همراه با
قرآن عروج معنوی یابند «حم• و الکتاب المبین• انا جعلناه
قرآنا عربیا لعلکم تعقلون»
(حم•
سوگند به کتاب مبین (روشنگر)• که ما آن را
قرآنی فصیح و عربی قرار دادیم، شاید شما (آن را) درک کنید.)
قرآن کریم مراتبی دارد و بعضی از مراحل بلند آن در دسترس
فکر و
علم حصولی صاحب نظران نیست؛ زیرا که آن مرحله از نوع
مفهوم و
ماهیت و
تصور و تصدیق نیست. این مراحل، با فکر عادی
بشر قابل دریافت نیست مگر آنکه خود
انسان عروج کند و به آن جایگاه بلند برسد و حقیقت
قرآن را در آن مقام شامخ بیابد. اگر گفته میشود که «
نماز معراج مؤمن است»،
به دلیل آن است که انسان را عروج میدهد و کسی که عروج پیدا کند زمینهی دریافت آن معنای بلند
قرآن را یافته است. شهیدانی که در
راه خدا، شربت
شهادت نوشیدهاند و «احیاء عند ربهم»
(نزد پروردگارشان زنده هستند.)هستند، پس از رسیدن به مقام زندگی نزد
خدا میتوانند به قدر
معرفت و
تجرد روحی خود به معارف و بطون
قرآن دست یابند.
در
روایات شریفه این نکته بارها تکرار و تایید شده است که
قرآن کریم علاوه بر ظاهر، بطونی دارد: «ان
للقرآن ظاهرا و باطنا»
و برخی روایات برای
قرآن هفت بطن
و در برخی دیگر هفتاد بطن قائل شده است. البته مقصود از هفتاد بطن و مانند آن، کثرت بطون است نه آنکه عدد مخصوصی در نظر باشد.
مرحوم
آیتالله حکیم (رحمه الله) از برخی بزرگان نقل کرده که ما به اتفاق مرحوم
سید اسماعیل صدر و مرحوم
آخوند و بعضی بزرگان به خدمت مرحوم فتحعلی که مفسر بزرگی بودند، میرفتیم و ایشان روز اول، آیهای را طوری معنا کرد که به ذهن ما نیامده بود. فردای آن روز همان
آیه را طور دیگری معنا کرد و پس فردا همان آیه را به گونهای دیگر و با عمق بیشتری معنا کردند.
در مورد آیهی کریمهی «و انه فیام الکتاب لدینا لعلی حکیم»
(و آن در «
ام الکتاب» (
لوح محفوظ) نزد ما بلند پایه و استوار است.) از
حضرت امام صادق (علیهالسّلام) روایتی وارد شده که فرمود ما باطن قرآنیم و منظور از «علی» در این آیه
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) است.
این تفسیر، تفسیر
باطن قرآن است که آن حضرت نشان داده و مقصودشان آن است که حقیقت علوی، و نور محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در آن مقام بلند «لدن» حضور دارد.
از حضرت
حسین بن علی و نیز از حضرت صادق (علیهمالسّلام) نقل شده که فرمودند: «کتاب الله عزوجل علی اربعة اشیاء: علی العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقائق، فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للاولیاء و الحقائق للانبیاء»
یعنی، خدای عزوجل معارف خود را در
قرآن کریم به چهار گونه بیان فرموده است: به صورت عبارت و لفظ صریح و اشاره و لطایف و حقائق که عبارات آن برای فهم توده ی مردم است و اشاراتش برای خواص و لطایف آن برای
اولیاء و حقایق آن برای
انبیای الهی است.
خدای سبحان فرمود: احاطه به حقیقت و باطن
قرآن مقدور غیر پاکان نخواهد بود «لا یمسه الا المطهرون»
. سپس آنان را چنین معرفی میکند: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»
(خداوند فقط میخواهد پلیدی و
گناه را از شما
اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد)
رسول اکرم، علی بن ابی طالب و اهل بیت
عصمت و
طهارت (سلاماللهعلیهم اجمعین) را
خدا از هرگونه آلودگی منزه و پاک کرده و ایشان که پاکند میتوانند با
روح و
جان قرآن در ارتباط باشند.
این بزرگان تجلی ذات اقدس اله را در
قرآن میبینند در حالی که دیگران از مشاهدهی چنان جلوهای بی بهرهاند چنانکه امیرالمؤمنین (سلاماللهعلیه) میفرماید: «فتجلی لهم سبحانه فی کتابه من غیر ان یکونوا راوه»
و نیز فرموده: در
قرآن کریم گذشته از مسائل ضروری و لازم زندگی بشری، معارف و مطالب دیگری وجود دارد که
قرآن دربارهی آن ساکت است و من سخنگوی قرآنم! «فاستنطقوه ولن ینطق ولکن اخبرکم عنه» یعنی، تا پرسش خاص به ساحت مقدس
قرآن ارائه نشود، جواب جدید و مناسب دریافت نمیشود، و هر کس توان چنین پرسشی را ندارد.
رسیدن به همهی
معارف قرآن، برای
انسان کاملی آسان است که اگر مرتبهی وجودی او مقدم بر
قرآن نباشد، لااقل باید همسان باشد تا بتواند جامع و حافظ همهی مطالب آن باشد. انسان کاملی که اولین ظهور
حق و ظاهر کنندهی
اسم اعظم ذات باری تعالی باشد، به همهی حقایق
قرآن تکوینی احاطه پیدا میکند و نیز انسان کاملی که به منزلهی جان آن اولین تجلی، تلقی شده، بی
شک به معارف
قرآن تدوینی راه دارد و همهی
معصومین (علیهمالسّلام) که نور واحدند، خود، قرآنند. در
عالم عقل،
قرآن معقول و در
عالم مثال،
قرآن مجسم و در مرحلهی
طبیعت،
قرآن ناطقند.
امامان معصوم (علیهمالسّلام) اگر چه ممکن است در بعضی از مظاهر با یکدیگر تفاوت داشته باشند ولی در
علم به
قوانین الهی و
تفسیر قرآن کریم یکسانند
چنانکه
امام صادق (علیهالسّلام) در جواب کسی که پرسید آیا امامان برتری علمی نسبت به یکدیگر دارند؟ فرمود: «نعم و علمهم بالحلال و الحرام و تفسیر
القرآن واحد».
(بلی و آگاهی آنان به
حلال و
حرام و تفسیر
قرآن یکی است.)
از این رو میتوان ادعا کرد که «لا یبلغ احد کنه معنی حقیقة تفسیر کتاب الله تعالی و تاویله الا نبیه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اوصیائه (علیهمالسّلام)»
یعنی هیچ کس به کنه معنای حقیقت تفسیر
کتاب خدا و تاویلش نمیرسد مگر
رسول اکرم و اوصیای طاهرین ایشان.
معنای سخن
امام باقر (علیهالسّلام) که فرمودهاند: «انما یعرف
القرآن من خوطب به»
همین است که اسرار و بواطن
قرآن را تنها مخاطبان اصلی
قرآن که
رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیت ایشان میباشند، میفهمند و میدانند و لذا وجود مبارک امام باقر (علیهالسّلام) به
ابوحنیفه که یکی از فقهای معروف
اهل سنت است فرمودند: «... فبما تفتیهم؟ قال بکتاب الله و سنة نبیه... و ما ورثک الله من
القرآن حرفا؟»
(به چه چیز فتوای میدهی؟ گفت به واسطه
قرآن سنت پیغمبر خدا.) چگونه به
قرآن فتوا میدهی در حالی که خداوند یک حرف از آن را به تو
ارث نداده است؟ تو «علم الدراسه» را فرا گرفتی و درس تفسیر را خواندهای ولی «علم الوراثه» را خداوند نصیب تو نفرمود.
و نیز آن حضرت فرمود: «ان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) افضل الراسخین فی العلم فقد علم جمیع ما انزل الله علیه من التاویل و التنزیل و ما کان الله لینزل علیه شیئا لم یعلمه التاویل و اوصیاؤه من بعد یعلمونه کله»
یعنی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برترین راسخین در علم
قرآن است که تحقیقا علم جمیع آنچه را که خدای سبحان بر ایشان نازل فرموده از
تأویل و
تنزیل، میداند و خداوند چیزی را بر ایشان نازل نکرده که تاویل آن را به وی
تعلیم نداده باشد و پس از ایشان نیز اوصیای آن حضرت، همه ی این علوم را میدانند.
حضرت صادق (سلاماللهعلیه) میفرماید: «قد ولدنی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و انا اعلم کتاب الله و فیه بدء الخلق و ما هو کائن الی یوم القیامة و فیه خبر السماء و خبر الارض و خبر الجنه و خبر النار و خبر ما کان و خبر ما هو کائن، اعلم ذلک کانما انظر الی کفی ان الله یقول: فیه تبیان کل شیء»:
من علم به کتاب خدا دارم که در آن، آغاز
خلق و آنچه موجود است تا
روز قیامت و نیز خبر
آسمان و خبر
زمین، و خبر
بهشت و خبر
جهنم و خبر آنچه در گذشته بوده و آنچه در آینده خواهد بود، همگی آمده است و من این اخبار را میدانم مثل اینکه به کف دستم نگاه میکنم.
اهل بیت
عصمت و
طهارت، نه تنها به حقیقت
قرآن و تفسیر آن علم دارند بلکه به همهی کتابهای الهی نیز آگاهند؛ زیرا
قرآن رهبر بر همهی کتابهای
انبیای الهی است و کسی که به کتاب اصلی و رهبر علم دارد، همهی کتابهای الهی را نیز میشناسد و لذا امیرالمؤمنین (سلاماللهعلیه) میفرماید:
قسم به
خداوند که اگر برای من جایگاهی فراهم شود و بر آن بنشینم میتوانم برای
اهل تورات به
تورات و برای
اهل انجیل به
انجیل و برای
اهل قرآن به
قرآن فتوا دهم: «اما والله لو ثنیت لی الوسادة فجلست علیها لافتیت اهل التوراة بتوراتهم... و اهل الانجیل بانجیلهم... و اهل
القرآن بقرآنهم».
غزالی از
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نقل میکند که اگر خداوند سبحان و
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مرا اذن دهند، به اندازهی بار چهل
شتر «الف» فاتحة الکتاب را شرح میکنم و لذا
ابن عباس، مفسر معروف میگوید: «و ما علمی وعلم اصحاب محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فی علم علی (علیهالسّلام) الا کقطرة فی سبعة ابحر:»
علم من و علم
اصحاب رسول خدا در مقایسه با
علم علی (علیهالسّلام) نیست جز مانند قطرهای در هفت
دریا!
باطن قرآن؛
آداب باطنی تلاوت قرآن؛
معارف باطنی قرآن؛
باطن (قرآن).
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «فهم باطن قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۵. سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «پاکان و فهم باطن قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۵.