فلج جنایتکاران کربلا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فلج جنایتکاران کربلا، از مباحث مرتبط به پیامدهای تکوینی و حوادث خارقالعاده پس از
شهادت امام حسین (علیهالسّلام) است. از جمله نشانههای عظمت حادثه عاشورا، رخدادهای شگفتی است که غالباً آنها شکل خرق عادت داشته و در پی شهادت
امام حسین (
علیه
السّلام) به وقوع پیوست. بنابر گزارشات متعدد در منابع تاریخی و روایی و مقاتل از
شیعه و
اهل سنت، یکی از رخدادهای عجیب پس از شهادت
امام حسین (
علیه
السّلام)، عقوبتهای عجیب دنیوی و ابتلای جنایتکاران کربلا به بیماریهای لاعلاجی همچون مرض
استسقا،
جنون، روسیاهی و تغییر چهره،
جذام و نقص عضو و فلج بوده است.
از برخی روایات معتبر برمی آید که همه کسانی که در جنگ با
امام حسین (
علیه
السّلام) همکاری کردند، به بیماریهایی چون
جنون،
جذام،
برص، نقص عضو و فلج و... مبتلا شدند.
در ادامه به برخی از این گزارشات میپردازیم.
بحر بن کعب، یکی از سپاهیان
عمر بن سعد بود که در
کربلا حضور یافت و در عصر روز
عاشورا، با شمشیر به سوی
امام حسین (
علیه
السّلام) حملهور شد.
عبدالله بن حسن (علیهالسّلام) به حمایت از عموی خود، دستش را سپر قرار داد و در اثر ضربت شمشیر بحر، دست وی قطع شد.
او از کسانی بود که پس از
شهادت اباعبدالله (
علیه
السّلام) دست به
غارت شلوار،
لباسها و وسایل ایشان زد
و
لباس کهنهای که
امام (
علیه
السّلام) به تن کرده بود را از
بدن حضرت (
علیه
السّلام) بیرون آورد و
امام (
علیه
السّلام) را برهنه بر روی زمین رها کرد.
بحر بن کعب، پس از واقعه کربلا به مرضی سخت مبتلا شد به گونهای که دستانش در
زمستان خشک میشد و در
تابستان به شدت مرطوب میگشت و از آن
خون و چرک بیرون میآمد وضع بر همین منوال بود تا اینکه سرانجام بر اثر این بیماری جان سپرد.
مالک بن نُسَیر، از مهاجمانی است که بر
امام حسین (
علیه
السّلام) یورش آورد و با شمشیر بر سر مبارک
امام (
علیه
السّلام) ضربت زد.
امام (
علیه
السّلام) نیز او را
نفرین نمود و او بر اثر آن، به
فقر شدید دچار شد. بنا بر برخی گزارشهای تاریخی، دستانش فلج شد و عقلش کم و کاستی پیدا کرد. وی در جریان قیام
مختار، دستگیر شد و مختار، دستور داد که دستها و پاهایش را قطع کنند و رها گردد تا بمیرد.
انساب الاشراف درباره او مینویسد: «کِندی، بُرنُس حسین (
علیه
السّلام) را برداشت. گفته میشود که او، همواره نادار بود و دستانش دچار لَقْوه شدند.»
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۲۱۸-۲۲۰.