فطریات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فطریات، اصطلاحی در
فلسفه و
منطق است.
واژۀ
فطری و
فطرت در منطق، فلسفه،
کلام و
عرفان کاربردهای مختلفی دارد که همۀ آنها تا حدودی در یک مفهوم اساسی مشترکند و آن عبارت است از
معرفت یا گرایشی که مقتضای نوع آفرینش
انسان است و از طریق
تجربه و
تعلیم به دست نمیآید.
در منطق و فلسفه، گاهی منظور از
فطری ادراکات
فطری است.
ادراکات
فطری را میتوان بر دو قسم
تصوری و
تصدیقی دانست.
ابن سینا تنها به تصدیقات
فطری قائل است.
از نظر وی مصداق تصدیقات
فطری قضایای اولی و
بدیهی است که نه از
حس گرفته شدهاند و نه قابل استدلالند، مثل کل بزرگتر از جزء است.
او این قضایا را در نجات
فطری و جبلی، و در شفا
هم احکام
عقل بالفطره و هم افاضۀ
عقل فعال دانسته است.
سهروردی در
حکمة الاشراق و
ملاصدرا در اللمعات المشرقیة
علم را، که شامل تصور و
تصدیق است، به
فطری که مرداف بدیهی است و غیر
فطری تقسیم کردهاند.
تصور
فطری مانند تصور نور و ظلمت، و تصدیق
فطری مانند کل بزرگتر از جزء است.
مطهری
نیز تنها به تصدیقات
فطری قائل است، زیرا به نظر او
انسان تصوری مقدّم بر تصورات تجربی، که از راه حس به دست آورده است، ندارد.
به اعتقاد او ادراکات
فطری در واقع تصدیقهای بدیهی اولی و
اصول و
مبادی عقلی و همان ادراکات مقدّم بر تجربهاند که همۀ اذهان درآنها توافق دارند و انکارناپذیرند.
فطریات در
منطق هم با ادراکات
فطری متفاوتاند.
در منطق،
فطریات یکی از اقسام ششگانۀ قضایای یقینی (الواجب قبولها) است.
ارسطو در منطق خود از
فطریات نامی نیاورده، با وجود این، اصول متعارف در منطق ارسطو، نمونهای از
فطریات است.
فارابی از
فطریات با عنوان
معقول بالطبع و
ابن سینا با عنوان «قضایا قیاساتها معها» و «
فطریة القیاس» یاد کرده است.
ابن سینا
آن را قضایایی دانسته که گویی
قیاس آنها در
فطرت مرکوز و نهفته است.
برای تصدیق این قضایا، علاوه بر تصور
موضوع و
محمول ، به تصور حد وسطی نیاز هست که این حد وسط همواره در ذهن حاضر است و به حرکت فکری و کسب آن نیازی نیست.
دیگر منطقدانان بعد از ابنسینا، در تعریف
فطریات، از او پیروی کردهاند.
اساس پذیرش
فطریات، قضایای
ریاضی است.
به لحاظ منطقی درک قضایای ریاضی، همچون «الف نصف ب است»، نیازمند حد وسط است. «قضیه ۲ نصف ۴ است» و «۳۹ نصف ۷۸ است»، هر دو نیازمند حد وسط هستند.
با این تفاوت که در اولی حد وسط بی درنگ درک میشود و در دومی درک حد وسط نیازمند تأمل است.
این دو قضیه
فطریاند، زیرا حد وسط هر دو در ذهن حاضر است، اما سرعت انتقال ذهن به آن حدوسط متفاوت است.
کاربرد اصطلاح
فطری در مورد قضایای ریاضی نزد منطقدانان دورۀ اسلامی رایج بوده است.
برخی از منطقدانان،
فطریات را به دلیل نیازمندی آنها به حد وسط، جزء مبادی
برهان به حساب نمیآورند.
برخی معتقدند که فقط
اولیات ، ضروری بالذاتاند و سایر
یقینیات ، از جمله
فطریات، به
بدیهیات اولیه باز میگردند و به واسطۀ اولیات ضروریاند.
ازاینرو
فطریات را بدیهیات ثانویه نیز خواندهاند.
به نظر
محمد باقر صدر فطریات شبیهترین قضایای
یقینی به
اولیاتاند ، زیرا اولیات و
فطریات هر دو مقدّمات پیشینی (پیش از تجربه) هستند.
(۱) ابنسینا، الشفاء، المنطق، ج۳، فن۵: البرهان، چاپ ابراهیم مدکور و سعید زاید، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۴، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۲) ابنسینا، النجاة من الغرق فی بحر الضلالات، تهران۱۳۶۴.
(۳) ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
(۴) محمد بیدهندی، "برهان روش تحقیق در فلسفه اسلامی"، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی اصفهان، ش ۷، ۱۳۷۵.
(۵) علی اصغر خندان، ادراکات
فطری درآثار شهید مطهری، ابن سینا، دکارت، لاک و چامسکی، قم ۱۳۸۳.
(۶) قطب الدین رازی، تحریر القواعد المنطقیه شرح الرساله الشمسیه، قم۱۳۶۳ش.
(۷) شهاب الدین یحیی سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، چاپ هانری کربن، تهران ۱۳۸۰ش.
(۸) شهاب الدین یحیی سهروردی، منطق التلویحات، تهران ۱۳۳۴ش.
(۹) عمر بن سهلان ساوی، البصائرالنصیریة، چاپ رفیق العجم، بیروت ۱۹۹۳.
(۱۰) قطب الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، قم ۱۳۱۳ش.
(۱۱) محمد باقر صدر، الاسس المنطقیة للاستقراء، بیروت۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۲) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیة فی الفنون المنطقیة، با ترجمه و شرح عبدالمحسن مشکوه الدینی، تهران.
(۱۳) محمد حسین طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران ۱۳۶۸ش.
(۱۴) محمد حسین طباطبایی، رسائل سبعه، قم ۱۳۶۲ش.
(۱۵) حسن بن یوسف علامه حلّی، جوهر النضید، قم ۱۳۶۳ش.
(۱۶) ابو حامد غزالی، معیار العلم فی المنطق، بیروت ۱۴۱۰.
(۱۷) محمد بن محمد فارابی، المنطقیات للفارابی، قم ۱۴۰۸.
(۱۸) محمد رضا مظفر، المنطق، قم ۱۳۷۸ش.
(۱۹) نصیرالدین طوسی، اساس الاقتباس، تهران ۱۳۶۱ش.
دانشنامه جهان اسلام، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «فطریات»، شماره ۷۳۰۶.