فضیلت لیلةالمبیت برای امام علی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امام علی (علیهالسّلام) امام اول
شیعیان،
صحابی، راوی، پسرعمو و داماد
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. یکی از فضائل آن حضرت، خوابیدن در بستر پیامبر در
لیلةالمبیت بود و آن شبی بود که سران
قریش تصمیم گرفتند در آن شب پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) را به
قتل برسانند ولی
خداوند نقشه آنان را نقش بر آب کرد و حضرت
علی (علیهالسلام) به جای پیامبر اکرم در بستر آن حضرت خوابید و نقشه قریش به سرانجام نرسید. در رابطه با این قضیه شبهه شده که آیا امام
علی (علیهالسّلام) میدانست که
شهید میشود یا خیر؟ اگر میدانستند، دیگر چه فضیلتی برای حضرت داشت؟ بنابراین در اینجا بررسی میکنیم که آیا لیلةالمبیت برای امیرمؤمنان (علیه السلام) فضیلت است یا نه؟
حضرت علی (علیهالسّلام) در
لیلةالمبیت، وقتی بجای
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بستر خوابیدند، آیا ایشان میدانست که
شهید میشود یا خیر؟ اگر میدانستند، دیگر چه فضیلتی برای حضرت داشت؟ یا ایشان نمیدانستند که شهید میشوند؟
پاسخهای متقن و مستدلی برای اثبات فضیلت لیلةالمبیت امیرالمومنین وجود دارد که در زیر به آن اشاره میشود:
۱. طبق روایتهای
شیعه و
سنی این عمل امیرالمومنین (علیهالسّلام)،
اطاعت محض از
خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است، این در حالی است که در موارد متعدد از
صحابه، عدم اطاعت از رسول خدا ثبت شده است.
۲. امیرمومنان با عمق وجود و نیت خالص، جان خود را برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تقدیم کرد و ملقب به اولین کسی شد در راه خدا جان خود را فدا کرده است و مفتخر به ذکر آیهای در
قرآن شد که شان نزولش ایشان بود؛ صد البته این تاج افتخار چیزی نیست که تابع
شهادت یا عدم شهادت یا علم و عدم علم باشد؛ اضافه بر اینکه دردناکترین جراحات و شکنجهها نیز به ایشان در این ماجرا وارد شد.
۳. به فرض هم که اثبات این فضیلت وابسته به عدم علم به شهادت باشد، قرائن متعدد نظیر آماده شدن برای شهادت در منابع متعدد و کلام ایشان مبنی بر سرور از شهادت به جای رسول خدا و... به روشنی ثابت میکند که تنها منبع ذکر عِلم به مصونیت که روایت
ثعلبی است، اشتباه بوده است و البته در منابع متعدد نیز به ضعف سند و محتوی این روایت اشاره شده است و طبق این مبنا نیز این فضیلت بزرگ برای
علی (علیهالسّلام) ثابت است.
مقدمه: خوابیدن حضرت
علی (علیهالسّلام) در جای پیامبر اجماعی است.
ابنابیالحدید در این زمینه مینویسد:
قد ثبت بالتواتر حدیث الفراش، فلا فرق بینه وبین ما ذکر فی نص الکتاب، ولا یجحده الا مجنون او غیر مخالط لاهل الملة.
ابن
ابیالحدید از
ابوجعفر اسکافی نقل میکند که خوابیدن امیرالمومنین (علیهالسّلام) در جای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به صورت متواتر ثابت شده است، فرقی بین این واقعه و بین وقائعی که در قرآن ذکر شده است وجود ندارد، این واقعه (قرار گرفتن
علی (علیهالسّلام) در بستر) را در میان مردم فقط دیوانه و بیعقل انکار میکند.
اما در پاسخ به اینکه آیا خوابیدن حضرت
علی در جای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فضیلت است یا خیر به پاسخهای ذیل میپردازیم:
حضرت
علی (علیهالسّلام) از دستور خدا
اطاعت کرد.
مرحوم
شیخ طوسی (رضواناللهعلیه)، در کتاب شریف
امالی، از
ابنعباس روایت نقل میکند که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، به فرمان الهی در بستر نخوابیدند و به
امر الهی، امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را
مامور کردند در بستر ایشان بخوابد.
اَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ مِنْهُمْ الْحُسَینُ
بْنُ عُبَیدِ اللَّهِ، وَ اَحْمَدُ
بْنُ عُبْدُونٍ، وَ اَبُو
طَالِبِ بْنُ غرور
[۲] ، وَ اَبُو الْحَسَنِ الصَّقَّالُ، وَ اَبُو
عَلِی الْحَسَنُ
بْنُ اِسْمَاعِیلَ
بْنِ اُشْنَاسٍ، قَالُوا: حَدَّثَنَا اَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ
بْنُ عَبْدِ اللَّهِ
بْنِ الْمُطَّلِبِ الشَّیبَانِی، قَالَ: حَدَّثَنَا اَحْمَدُ
بْنُ سُفْیانَ
بْنِ الْعَبَّاسِ النَّحْوِی، قَالَ: حَدَّثَنَا اَحْمَدُ
بْنُ عُبَیدِ
بْنِ نَاصِحٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ
بْنُ عُمَرَ
بْنِ وَاقِدٍ الْاَسْلَمِی قَاضِی الشَّرْقِیةِ، قَالَ: حَدَّثَنِی اِبْرَاهِیمُ
بْنُ اِسْمَاعِیلَ
بْنِ اَبِی حَبِیبَةَ، یعْنِی الْاَشْهَلِی، عَنْ دَاوُدَ
بْنِ الْحُصَینِ، عَنْ
اَبِی غَطَفَانَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ:
اجْتَمَعَ الْمُشْرِکُونَ فِی دَارِ النَّدْوَةِ لِیتَشَاوَرُوا فِی
اَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ)، فَاَتَی جَبْرَئِیلُ (عَلَیهِ السَّلَامُ) رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) وَ اَخْبَرَهُ الْخَبَرَ، وَ
اَمَرَهُ اَنْ لَا ینَامَ فِی مَضْجَعِهِ تِلْکَ اللَّیلَةَ، فَلَمَّا اَرَادَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الْمَبِیتَاَمَرَ عَلِیاً (عَلَیهِ السَّلَامُ) اَنْ یبِیتَ فِی مَضْجَعِهِ تِلْکَ اللَّیلَةَ، فَبَاتَ
عَلِی (عَلَیهِ السَّلَامُ) وَ تَغَشَّی بِبُرْدٍ اَخْضَرَ حَضْرَمِی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) ینَامُ فِیهِ، وَ جَعَلَ السَّیفَ اِلَی جَنْبِهِ، فَلَمَّا اجْتَمَعَ اُولَئِکَ النَّفْرُ مِنْ قُرَیشٍ یطُوفُونَ وَ یرْصُدُونَهُ وَ یرِیدُونَ قَتْلَهُ، فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) وَ هُمْ جُلُوسٌ
عَلَیالْبَابِ، عَدَدُهُمْ خَمْسَةٌ وَ عِشْرُونَ رَجُلًا، فَاَخَذَ حَفْنَةً مِنَ الْبَطْحَاءِ ثُمَّ جَعَلَ یذُرُّهَا
عَلَی رُءُوسِهِمْ هُوَ یقْرَاُ «یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ» حَتَّی بَلَغَ «فَاَغْشَیناهُمْ فَهُمْ لا یبْصِرُونَ» فَقَالَ لَهُمْ قَائِلٌ: مَا تَنْظُرُونَ قَدْ وَ اللَّهِ خِبْتُمْ وَ خَسِرْتُمْ، وَ اللَّهِ لَقَدْ مَرَّ بِکُمْ وَ مَا مِنْکُمْ رَجُلٌ اِلَّا وَ قَدْ جَعَلَ
عَلَی رَاْسِهِ تُرَاباً. فَقَالُوا: وَ اللَّهِ مَا اَبْصَرْنَاهُ. قَالَ: فَاَنْزَلَ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) «وَ اِذْ یمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیثْبِتُوکَ اَوْ یقْتُلُوکَ اَوْ یخْرِجُوکَ وَ یمْکُرُونَ وَ یمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْماکِرِینَ».
مشرکین در
دارالندوه اجتماع کردند تا در مورد سرنوشت و وضعیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با هم رایزنی کنند؛
جبرئیل بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شد و خبر را به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رساند و ایشان را
امر کرد که در آن شب در بسترش نخوابد، وقتی رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تصمیم گرفت برای استراحت به بستر خود رود، به امیرالمومنین (علیهالسّلام)
امر کردند که در آن شب در بسترش بخوابد؛ امیرالمومنین (علیهالسّلام) در بستر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خوابید و لحاف سبزی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقت خواب بر خود میانداختند را بر خود انداخت و شمشیرش را در کنار خود قرار داد؛ در شرائطی که افراد جمع شده
قریش در اطراف خانه رفت و آمد میکردند و
امور را رصد میکردند و قصد کشتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را داشتند، پیامبر از منزل خارج شدند، در حالیکه آنها در کنار در منتظر بودند و نشسته بودند و تعداد آنها حدود ۲۵ نفر بود، سپس پیامبر دو مشت از خاک پر کرد و بر سر آنها ریخت در حالی که میفرمود: «یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ» تا اینکه به این آیه رسید «فَاَغْشَیناهُمْ فَهُمْ لا یبْصِرُونَ» و سپس خطاب به آنها فرمود: چیزی نمیبینید، حقیقتا خدا شما را خسارتدیده و زیانکار قرار داد، قسم به خدا، بر شما مردی گذر کرد و هیچ کسی از شما نبود، مگر اینکه بر سرش خاک نشست، سپس گفتند: به خدا قسم ما او را ندیدیم و خدا این آیه را نازل کرد: «وَ اِذْ یمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیثْبِتُوکَ اَوْ یقْتُلُوکَ اَوْ یخْرِجُوکَ وَ یمْکُرُونَ وَ یمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُالْماکِرِینَ».
طحاوی: حضرت
علی (علیهالسّلام) از دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اطاعت کرد!
طحاوی عالم مشهور
اهلسنت، خوابیدن امیرالمومنین (علیهالسّلام) در بستر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به عنوان عمل مورد پسند و رضایت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معرفی میکند.
فعقلنا لما فی هذا الحدیث ان لبوس
علی رضی الله عنه قمیص النبی صلی الله علیه وسلم ونومه فی مکانهکانا بفعل رسول الله صلی الله علیه وسلم ذلک به.
وقتی که در این احادیث نظر کردیم، پوشیدن لباس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) توسط
علی ( امیرالمومنین (علیهالسّلام)) و خوابیدن در جای آن حضرت، به دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است.
در این روایتها به صراحت به مواردی مانند، فرمان الهی به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مورد نخوابیدن در بستر و دستور به امیرالمومنین (علیهالسّلام) به قرار گرفتن در بستر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و خطر بزرگی که امیرالمومنین (علیهالسّلام) را تهدید میکرده و اطاعت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) از فرمان الهی تصریح شده است و صرف نظر از علم داشتن و نداشتن ایشان، این کار اطاعت محض از فرمان الهی بوده است که خود از بزرگترین فضائل میباشد.
و
خداوند در قرآن میفرماید:
«ومن یطع الله ورسولهفقد فاز فوزا عظیما؛
و هر کس که خدا و رسولش را اطاعت کند، حقیقتا رستگار شده است.»
در مواردی مشابه رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از
صحابه درخواست انجام عملی را کردهاند که در ظاهر عمل خطرناکی بوده است و از طرفی رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وعده حفظ و مصونیت دادهاند ولی صحابه به وعده رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اعتماد نکردهاند و از فرمان ایشان اطاعت نکردهاند.
(در روایت صحیحی) حذیفه نقل میکند در جریان
جنگ خندق، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دو مرتبه از صحابه تقاضا فرمودند که شخصی به میان دشمن برود و از آنها اطلاعاتی بیاورد ولی کسی قبول نکرد.
فقال حُذَیْفَةُ یا
بن اخی والله لقد رَاَیْتُنَا مع رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم بِالْخَنْدَقِ وَصَلَّی رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم مِنَ اللَّیْلِ هَوِیًّا ثُمَّ الْتَفَتَ اِلَیْنَا فقال من رَجُلٌ یَقُومُ فَیَنْظُرَ لنا ما فَعَلَ الْقَوْمُ یَشْتَرِطُ له رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم انه یَرْجِعُ اَدْخَلَهُ الله الْجَنَّةَ فما قام رَجُلٌ ثُمَّ صلی رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم هَوِیًّا مِنَ اللَّیْلِ ثُمَّ الْتَفَتَ اِلَیْنَا فقال من رَجُلٌ یَقُومُ فَیَنْظُرَ لنا ما فَعَلَ الْقَوْمُ ثُمَّ یَرْجِعُ یَشْرِطُ له رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم الرَّجْعَةَ اَسْاَلُ اللَّهَ اَنْ یَکُونَ رفیقی فی الْجَنَّةِ فما قام رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ مع شِدَّةِ الْخَوْفِ وَشِدَّةِ الْجُوعِ وَشِدَّةِ الْبَرْدِ فلما لم یَقُمْ اَحَدٌ دعانی رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فلم یَکُنْ لی بُدٌّ مِنَ الْقِیَامِ حین دعانی فقال یا حُذَیْفَةُ فَاذْهَبْ فَادْخُلْ فی الْقَوْمِ فَانْظُرْ ما یَفْعَلُونَ.
حذیفه گفت ای پسر برادر، در جنگ خندق با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودیم، رسول خدا
نماز خواندند در حالیکه پاسی از شب گذشته بود، ایشان رو به ما فرمود و گفت کدام از شما حاضر است برای ما نگاه کند (یعنی به میان دشمن رفتن و خبر آوردن) که
دشمن چه میکند؟ هیچ کس حاضر نشد، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای او تضمین کرد که سالم برگردد و خدا او را وارد
بهشت کند ولی هیچ کس بلند نشد؛ سپس رسول خدا به نماز ایستاد در حالیکه مقداری از شب گذشته بود سپس رو به ما فرمود آیا کسی هست که برای ما خبری بیاورد و من تضمین میکنم که برگردد و در بهشت همنشین من باشد، باز هم از شدت سردی و گرسنگی و ترس کسی حاضر نشد، در این هنگام، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) من را فرا خواند، دیگر چارهای نبود جز اینکه بلند شوم، پیامبر به من فرمود برو و در بین آنها برو و ببین چه میکنند؟
این روایت معتبر به صراحت بیان میکند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چند بار از صحابه در خواست انجام عملی را کردند و
علیرغم تضمین از سوی ایشان، کسی راضی نشد این کار را انجام دهد و از دستور ایشان اطاعت کند.
روایت فوق به خوبی بازگو میکند صرف تضمین و اطمینان به عدم ضرر، سبب نمیشود کسی کاری را انجام دهد و از دستور اطاعت کند بلکه فرمانبرداری،
ایمان و اعتقادی ویژه میطلبد، نظیر آنچه امیرالمومنین در لیلة المبیت از خود نشان دادند.
یکی از آیاتی که به گفته علمای شیعه و سنی در مورد حضرت
علی (علیهالسّلام) و در خصوص ماجرای لیلة المبیت نازل شده است، آیه «وَمِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللَّهِ»
است.
این آیه ثابت میکند مصداق این آیه، کسی است که جان خود را در معرض فروش قرار داده است (چه به شهادت برسد چه نرسد، چه علم به شهادت داشته باشد چه نداشته باشد) وقتی در ماجرای فروش
حضرت یوسف (علیهالسّلام)، پیرزن مصری، کلاف به دست به بازار آمد، میدانست که نمیتواند یوسف را بخرد، ولی با این حال، خود را به عنوان خریدار معرفی کرد! حال چه مانعی دارد که شخصی بداند در مسالهای یا ماجرایی، کالای جان او به فروش نخواهد رفت، ولی با نیتی صادق جان خود را در معرض فروش بگذارد؟!
فخر رازی ازعلمای بزرگ اهل تسنن این آیه مصداق بذل تمامی دنیا و جان در مقابل
طلب دین، میداند:
اعلم انه
تعالی لما وصف فی الآیة المتقدمة حال من یبذل دینه
لطلب الدنیاذکر فی هذه الآیة حال من یبذل دنیاه ونفسه وماله
لطلب الدینفقال: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللَّهِ»
بدان که در آیه قبل درباره افرادی که دین خود را میدهند تا دنیا را بدست آورند، صحبت شد و این آیه در مورد کسانی است که دنیای خود را فدا میکنند تا دین را
طلب کنند و به دست آورند.
حاکم نیشابوری از دیگر علمای اهل سنت، در روایتی به نقل از
امام سجاد (علیهالسّلام)، امیرالمومنین (علیهالسّلام) را اولین جاننثار برای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معرفی میکند:
وقد حدثنا بکر
بن محمد الصیرفی بمرو ثنا عبید
بن قنفذ البزار ثنا یحیی
بن عبد الحمید الحمانی ثنا قیس
بن الربیع ثنا حکیم
بن جبیر عن
علی بن الحسین قال ان اول من شری نفسه ابتغاء رضوان الله
علی بن ابی طالب.
حکیم بن جبیر از امام سجاد (علیهالسّلام) روایت کرده است که اولین کسی که جان خود را در راه خدا برای تحصیل رضایت الهی فدا کرد،
علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) بود.
ذهبی نیز این روایت در تلخیص خود بر کتاب حاکم آورده است، که
مطلبی نیز بیان نکرده است که نشان از تایید روایت صحیح حاکم است.
این روایت را علاوه بر حاکم نیشابوری،
حاکم حسکانی با دو طریق و
سیوطی با یک طریق و
صالحی شامی نیز ذکر کردهاند.
در روایات مختلف از شیعه و سنی بیان شده است که امیرالمومنین (علیهالسّلام)، در جریان لیله المبیت متحمل شدیدترین زخمها و شکنجهها شدهاند و شدیدترین آلام و سختیها را در آن شب به جان خریدهاند.
در کتب مختلف، از جمله کتاب شریف «
خصائص»
سیدرضی، ماجرای هجوم به امیرالمومنین (علیهالسّلام) و مجروح شدن شدید ایشان را بیان کرده است که میتواند به عنوان مؤید روایات دیگر به شمار آید.
... قَالَ ابْنُ الْکَوَّاءِ لِاَمِیرِ
الْمُؤْمِنِینَ اَینَ کُنْتَ حَیثُ ذَکَرَ اللَّهُ
تَعَالَی نَبِیهُ وَ اَبَا بَکْرٍ فَقَالَثانِی اثْنَینِ اِذْ هُما فِی الْغارِ اِذْ یقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ اِنَّ اللَّهَ مَعَنافَقَالَ
اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَیلَکَ یا ابْنَ الْکَوَّاءِ کُنْتُ
عَلَی فِرَاشِ رَسُولِ اللَّهِ صوَ قَدْ طَرَحَ
عَلَی رِیطَتَهُ فَاَقْبَلَتْ قُرَیشٌ مَعَ کُلِّ رَجُلٍ مِنْهُمْ هِرَاوَةٌ فِیهَا شَوْکُهَا فَلَمْ یبْصِرُوا رَسُولَ اللَّهِ حَیثُ خَرَجَفَاَقْبَلُوا
عَلَی یضْرِبُونَنِی بِمَا فِی اَیدِیهِمْ حَتَّی تَنَفَّطَ جَسَدِی وَ صَارَ مِثْلَ الْبَیضِ ثُمَّ انْطَلَقُوا بِی یرِیدُونَ قَتْلِی فَقَالَ بَعْضُهُمْ لَا تَقْتُلُوهُ اللَّیلَةَ وَ لَکِنْ اَخِّرُوهُ وَ اطْلُبُوا.
ابنالکواء به امیرالمومنان (علیهالسّلام) گفت: شما کجا بودید وقتی این آیه، «ثانِی اثْنَینِ اِذْ هُما فِی الْغارِ اِذْ یقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ اِنَّ اللَّهَ مَعَنا»
درحق پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
ابابکر نازل شد؟ امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود: وای بر توای ابنالکواء، من در بستر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودم و ملحفه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را بر روی خود انداختم، افراد قریش به من هجوم آوردند و با هر کدام، عصا و چماق خاردار و تیغ دار بود، آنها وقتی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از منزل خارج شد، ایشان را ندیدند، بنابراین به من روی کردند و با آنچه در دست داشتند من را زدند تا اینکه بدنم تاول زد و ورم کرد و بدن مانند تخم مرغ شد (کنایه از متورم شدن) سپس خواستند که من را بکشند، بعضی از آنها گفتند امشب او را نکشید و به دنبال او (پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)) بگردید.
مرحوم
شیخ طوسی (اعلیاللهمقامه) در کتاب شریف امالی بیان میکند که وقتی شب هنگام شد، همه متوجه امیرالمومنین (علیهالسّلام) شدند و با سنگ و چوب به ایشان هجوم بردند و مطمئن بودند فرد مضروب، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میباشد.
... دخل رسول الله صلی الله علیه وآله، وابو بکر الی الغار، فلما خلق اللیل وانقطع الاثر، اقبل القوم
علی علی صلوات الله علیه، قذفا بالحجارة والحلم، فلا یشکون انه رسول الله صلی الله علیه وآله، حتی اذا برق الفجر، واشفقوا ان یفضحهم الصبح، هجموا
علی علی صلوات الله علیه، وکانت دور مکة یومئذ سوائب، لا ابواب لها، فلما بصر بهم
علی (علیهالسّلام) قد انتضواالسیوف، واقبلوا علیه بها، یقدمهم خالد
بن الولید
بن المغیرة.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ابابکر وارد غار شدند، وقتی شب شد و دیگر چیزی مشخص نبود، مشرکین رو به سوی امیرالمومنین (علیهالسّلام) کردند و با سنگ و چوب او را مورد هجوم قرار دادند و شک نداشتند او پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، تا اینکه آثار طلوع خورشید آشکار شد و ترسیدند فرارسیدن صبح، آنها را رسوا کند، بر
علی (علیهالسّلام) هجوم بردند، خانههای
مکه در آن زمان، در نداشتند و محافظ و مانع نداشت، وقتی نگاه آنها به امیرالمومنین افتاد، شمشیرها را بر کشیدند و به سوی ایشان هجوم بردند و پیشاپیش آنها
خالد بن ولید بود.
همانطور که مشاهده میشود در تمام این روایات ذکر شده، وجود
امر الهی از ناحیه خداوند به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و فرمانپذیری
علی (علیهالسّلام) و رشادت و شجاعت زایدالوصف ایشان مشخص است که با عمل هیچ کدام از صحابه و یاران رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، قابل مقایسه نمیباشد.
در روایات عامه نیز به سنگباران کردن، مجروح شدن و شکنجه شدن امیرالمومنین توسط مشرکین اشاره شده است. در این مجال به عنوان نمونه به برخی از روایتهای صحیحی که توسط حاکم نیشابوری و
احمد بن حنبل نقل شده، میپردازیم:
احمد
بن حنبل چنین نقل میکند:
قال فَانْطَلَقَ ابو بَکْرٍ فَدَخَلَ معه الْغَارَ قال وَجَعَلَ
علی یرمَی بِالْحِجَارَةِ کما کان یرْمَی نبی اللَّهِ وهو یتَضَوَّرُ قد لَفَّ رَاْسَهُ فی الثَّوْبِ لاَ یخْرِجُهُ حتی اَصْبَحَ.
گفت (ابنعباس): ابوبکر به سوی غار حرکت کرد و به همراه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد غار شد و گفت:
علی (علیهالسّلام) سنگباران شد، همانطور که نبی خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سنگباران شد و از شدت درد به خود میپیچید و سرش را در پارچهای پیچیده بود و تا صبح آن را خارج نکرد.
حال بر فرض که روایتهایی نظیر آنچه
ثعلبی بیان کرده است را بپذیریم و قبول کنیم که امیرالمومنین (علیهالسّلام) به عدم شهادت خودشان اطمینان داشتند، ولی این بدینمعنا نمیباشد که خداوند به ایشان نسبت به حفظ از خطرات دیگر تضمین داده باشد و به تبع آن امیرالمومنین نیز به عدم تهدید خطرات دیگر غیر از شهادت اطمینان داشته باشند و همانطور که بیان شد هدف شدیدترین آزار، آلام و شکنجهها واقع شدهاند بنابراین ظاهر این اتفاق همانطوری که نقل شده است به صورتی است که احتمال شدیدترین خطرات برای امیرالمومنین (علیهالسّلام) وجود داشته است و با وجود چنین خطرات عظیمی، شخصی چون امیرالمومنین (علیهالسّلام) حاضر شود وجود خود را در طبق اخلاص قرار دهد و برای حفظ جان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بدن خود را در مقابل سنگ و شمشیر و... سپر کند، خود به عنوان بزرگترین فضیلت و بارزترین مصداق جانفشانی و شراء نفس میباشد و عیار و اهمیت این جاننثاری وقتی که با حالات و سابقه بعضی از صحابه که عادت به فرار از جنگ (مثل
جنگ احد و...) داشتند، مقایسه میشود، بهتر مشخص میشود.
حاکم نیشابوری نیز در کتاب
المستدرک علی الصحیحین، ماجرای لیله المبیت و سنگباران شدن
علی (علیهالسّلام) را در آن شب، بیان میکند.
حَدَّثَنَا اَبُو بَکْرٍ اَحْمَدُ
بْنُ اِسْحَاقَ، ثنا زِیادُ
بْنُ الْخَلِیلِ التُّسْتَرِی، ثنا کَثِیرُ
بْنُ یحْیی، ثنا اَبُو عَوَانَةَ، عَنْ
اَبِی بَلْجٍ، عَنْ عَمْرِو
بْنِ مَیمُونٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِی اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: " شَرَی
عَلِی نَفْسَهُ، وَلَبِسَ ثَوْبَ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، ثُمَّ نَامَ مَکَانَهُ، وَکَانَ الْمُشْرِکُونَ یرْمُونَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، وَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ اَلْبَسَهُ بُرْدَةً، وَکَانَتْ قُرَیشٌ تُرِیدُ اَنْ تَقْتُلَ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، فَجَعَلُوا یرْمُونَ عَلِیا، وَیرَوْنَهُ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، وَقَدْ لَبِسَ بُرْدَةً، وَجَعَلَ
عَلِی رَضِی اللَّهُ عَنْهُ یتَضَوَّرُ، فَاِذَا هُوَ
عَلِی، فَقَالُوا: اِنَّکَ لَلَئِیمٌ اِنَّکَ لَتَتَضَوَّرُ، وَکَانَ صَاحِبُکَ لا یتَضَوَّرُ، وَلَقَدِ اسْتَنْکَرْنَاهُ مِنْکَ ". هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحُ الاِسْنَادِوَلَمْ یخَرِّجَاهُ. وَقَدْ رَوَاهُ اَبُو دَاوُدَ الطَّیالِسِی، وَغَیرُهُ، عَنْ
اَبِی عَوَانَةَ بِزِیادَةِ اَلْفَاظٍ.
(قال الذهبی فی التلخیص) صحیح.
حاکم در کتاب مستدرک، روایتی را از ابنعباس نقل میکند:
علی (علیهالسّلام)، نفسش را فروخت (جانش را در طبق اخلاص گذاشت و در راه خدا فدا کرد) و لباس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را پوشید (ملحفهای که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هنگام خواب بر خود میانداخت)، سپس در بستر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خوابید؛
مشرکان رسول خدا سنگباران کردند، (مشرکان تصور میکردند)، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ملحفه را بر خود انداخت و قریش که تصمیمبر قتل رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گرفتند،
علی (علیهالسّلام) را سنگباران کردند و تصور میکردند ایشان، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، در حالیکه
علی (علیهالسّلام) ملحفه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را بر خود انداخته بود و از شدت درد فریاد میزد، در این هنگام متوجه شدند که او
علی (علیهالسّلام) است، مشرکان گفتند: تو انسان پستی هستی؛ تو بودی که از شدت درد فریاد میزدی و صاحب و همراه تو (رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)) نبود و ما از قرار گرفتن تو به جای رسول خدا بیاطلاع بودیم؛ حاکم در ادامه میگوید سند این حدیث صحیح است و آن دو (
بخاری و
مسلم) آن را نقل نکردهاند و این روایت را
ابیداوود طیالسی و غیره نیز نقل کردهاند و
ابوعوانه، آن را با تفصیل بیشتری روایت کرده است.
شمسالدین ذهبی نیز در تلخیص کتاب مستدرک، این روایت را صحیح میداند.
هیثمی، روایت احمد را صحیح میداند:
رواه احمد والطبرانی فی الکبیر والاوسط باختصار ورجال احمد رجال الصحیح غیر
ابی بلج الفزاری وهو ثقة وفیه لین.
این روایت را احمد (در کتاب مسند) و
طبرانی در کتاب
معجم الکبیر و
معجم اوسط نقل کردهاند و راویان این حدیث در نقل احمد
بن حنبل، همگی راویان صحیح بخاری هستند به غیر از
ابیبلج، که او نیز فردی مورد وثوق و اطمینان است و تنها دارای لین (مقداری تسامح) است.
این عمل امیرالمومنین (علیهالسّلام) آنقدر بزرگ و ارزشمند بود که شان نزول آیهای از
قرآن به این عمل گران بها از امیرالمومنین (علیهالسّلام) اختصاص داده شده است و به ایشان مدال معامله فروختن جان در راه خدا داده شده است و علم و عدم علم به شهادت هیچ منعی برای انتساب این فضیلت به امیرالمومنین (علیهالسّلام) ایجاد نکرده است.
علاوه بر دو پاسخ بالا که با فرض علم به عدم شهادت از سوی امیرالمومنین (علیهالسّلام) بود، پاسخ دیگر این است که حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) احتمال شهادت خود را میدادند:
قرائن مرتبط به عدم علم فعلی حضرت
علی (علیهالسّلام) به زندهماندن:
مرحوم شیخ طوسی (رحمتاللهعلیه) در کتاب شریف امالی، روایت دیگری را از
انس بن مالک با مضمون مشابه روایت قبلی، پیرامون شرح وقایع
لیلةالمبیت و قرارگرفتن امیرالمومنین (علیهالسّلام) در بستر، بیان کرده است و تصریح میکند که امیرالمومنین (علیهالسّلام) خود را آماده شهادت کرده بودند.
- اَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ
اَبِی الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ
بْنُ مُحَمَّدِ
بْنِ سُلَیمَانَ الْبَاغَنْدِی، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ
بْنُ الصَّبَّاحِ الْجَرْجَرَائِی، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ
بْنُ کَثِیرٍ الْمُلَائِی، عَنْ عَوْفٍ الْاَعْرَابِی مِنْ اَهْلِ الْبَصْرَةِ، عَنِ الْحَسَنِ
بْنِ اَبِی الْحَسَنِ، عَن اَنَسِ
بْنِ مَالِکٍ، قَالَ: لَمَّا تَوَجَّهَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) اِلَی الْغَارِ وَ مَعَهُ اَبُو بَکْرٍ،
اَمَرَ النَّبِی (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) عَلِیاً (عَلَیهِ السَّلَامُ) اَنْ ینَامَ
عَلَی فِرَاشِهِ وَ یتَوَشَّحَ بِبُرْدَتِهِ، فَبَاتَ
عَلِی (عَلَیهِ السَّلَامُ) مُوَطِّناً نَفْسَهُ
عَلَی الْقَتْلِ، وَ جَاءَتْ رِجَالُ قُرَیشٍ مِنْ بُطُونِهَا یرِیدُونَ قَتْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ)، فَلَمَّا اَرَادُوا اَنْ یضَعُوا عَلَیهِ اَسْیافَهُمْ لَا یشُکُّونَ اَنَّهُ مُحَمَّدٌ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ)، فَقَالُوا: اَیقِظُوهُ لِیجِدَ اَلَمَ الْقَتْلِوَ یرَی السُّیوفَ تَاْخُذُهُ، فَلَمَّا اَیقَظُوهُ وَ رَاَوْهُ عَلِیاً (عَلَیهِ السَّلَامُ) تَرَکُوهُ وَ تَفَرَّقُوا فِی
طَلَبِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ)، فَاَنْزَلَ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ».
وقتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به همراه ابابکر به سمت غار حرکت کردند، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)
امر کردند که در بستر ایشان بخوابد و لحاف پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را بر خودش بپیچد،
علی (علیهالسّلام) در بستر ایشان خوابید در حالیکه خودش را آماده کشته شدن کرده بود؛ سپس مردان قریش وارد خانه شدند و قصد نمودند پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به قتل برسانند، همینکه خواستنی با شمشیر به ایشان ضرباتی وارد نمایند در حالی که شک نداشتند که ایشان همان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، برخی از آنها گفتند او را بیدار کنیم که درد را احساس کند و شمشیرهایی که او را فرا گرفته، ببیند، وقتی او را بیدار کردند، دیدند حضرت
علی (علیهالسّلام) است، در آن هنگام متفرق شدند و به جستجوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرداختند و در آن هنگام این آیه نازل شد: «بعضی از مردم جان خود را به خاطر
خشنودی خدا میفروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.» .
در این عبارت نیز بیان شده است که امیرالمومنین (علیهالسّلام) به
امر رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بستر خوابید و نکته بسیار مهم عبارت «موطنا نفسه
علی القتل» میباشد که بیان میکند ایشان خود را آماده کشته شدن کرده بود، و این مساله با علم نداشتن به مصونیت سازگاری دارد نه با علم به کشته نشدن.
در کتاب متعدد شیعه و سنی بیان شده است که امیرالمومنین به توصیف حرکت بزرگ خود در آن شب اشاره میفرماید و در قطعه شعری زیبا، بیان میفرماید که با جان خود، جان رسول خدا را نجات داد، این ستایش از زبان
امام معصوم (علیهالسّلام) و بنابر نظر عامه به عنوان صحابه، خود به عنوان یک فضیلت بزرگ تلقی میگردد.
وقیت بنفسی خیر من وطیء الحصا
ومن طاف بالبیت العتیق وبالحجر
رسول اله خاف ان یمکروا به
فنجاه ذو الطول الاله من المکر
وبات رسول الله فی الغار آمنا
موقی وفی حفظ الاله وفی ستر.
این
مطلب در دیگر کتب اهل سنت همچون
در المنثور،
سبل الهدی و الرشاد و... ذکر شده است.
من بهترین شخصی را که روی زمین قدم گذاشته، نیکوترین انسانی که
خانه خدا و
حجر اسماعیل را
طواف کرده است، با جانم حفظ کردم.
رسول خدایی که میترسید اینکه مشرکین نیرنگ بزنند در این موقع خداوندِ صاحب نعمت، او را از مکر آنها حفظ کرد.
رسول خدا در غار با امنیت خوابید در حالی که جانش در پناه و حفاظت خداوند بود.
در این قطعه شعر که در کتابهای عامه نیز بیان شده است، امیرالمومنین (علیهالسّلام) تصریح میفرمایند که جان خود را در این راه و برای حفظ جان رسول خدا فدا کردند، طبیعی است که پذیرفتنی نباشد شخصی به حفظ جان خود یقین داشته باشد و از سویی بگوید من جان خود را برای پیامبر فدا کردم و خود را آماده
مرگ کرده بودم.
در روایتی که در
خصال مرحوم
صدوق ذکر شده است، امیرالمومنین (علیهالسّلام) در پاسخ به سوال یهودی که در مورد امتحان و ابتلاء امیرالمومنین (علیهالسّلام) بود فرمودند: قرارگرفتن در بستر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
امر الهی و همچنین از بزرگترین امتحانات الهی بوده است.
امره بالخروج فی الوقت الذی خرج فیه الی الغار فاخبرنی رسول الله ص بالخبر و
امرنی ان اضطجع فی مضجعه و اقیه بنفسی فاسرعت الی ذلک مطیعا لهمسرورا لنفسی باناقتل دونهفمضی ع لوجهه و اضطجعت فی مضجعه و اقبلت رجالات قریش موقنة فی انفسها ان تقتل النبی صفلما استوی بی و بهم البیت الذی انا فیه ناهضتهم بسیفی فدفعتهم عن نفسی بما قد علمه الله و الناس ثم اقبل ع
علی اصحابه فقال ا لیس کذلک قالوا بلی یا
امیر المؤمنین.
خداوند زمانی که وقت هجرتش فرا رسید، خداوند به ایشان
امر فرمود به سوی
غار ثور برود، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با من در میان گذاشت و فرمان داد که در بستر او بخوابم و با این فداکاری جان او راحفظ کنم، من به سرعت پذیرفتم در حالی که مطیع ایشان بودم و شاد از اینکه در راه ایشان و به خاطر آن حضرت کشته شوم، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) راه افتاد و من در جای ایشان خوابیدم و پهلوانان قریش با عقیده به اینکه پیغمبر را خواهند کشت، رسیدند و چون در خانهای که بودم با آنها روبرو شدم شمشیر بر آنها کشیدم و از خود به گونهای که خدا و مردم میدانند دفاع کردم، سپس رو به یارانش کرد و فرمود چنین نیست؟ همه یک زبان گفتند: آری ای امیرمؤمنان.
در این روایت نیز چند نکته مشهود است که از جمله آنها این بوده است که این
ماموریت را به دستور الهی و با ابلاغ رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است و ثانیا این عمل را با سرعت و با اعتقاد کامل انجام داده است و براین باور بودهاند که حفظ جان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در گروی شهادت ایشان است و با سرعت و سرور و طیب نفس به این
ماموریت پاسخ مثبت دادهاند که هرکدام از این موارد، به تنهایی اثبات میکند که
ایثار و از خود گذشتگی ایشان بینظیر و بیسابقه بوده است.
شیخ طوسی (رضواناللهعلیه)، در کتاب شریف امالی از
امهانی روایتی نقل کرده است و در آن، ضمن اشاره به وقایع لیله المبیت، به شادی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از خبر جبرئیل در مورد سلامت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بعد از لیله المبیت اشاره میکند.
... عَنْ اُمِّ هَانِئٍ بِنْتِ
اَبِی طَالِبٍ، قَالَتْ: لَمَّا
اَمَرَ اللَّهُ (
تَعَالَی) نَبِیهُ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) بِالْهِجْرَةِ وَ اَنَامَ عَلِیاً (عَلَیهِ السَّلَامُ) فِی فِرَاشِهِوَ وَشَّحَهُ بِبُرْدٍ لَهُ حَضْرَمِی، ثُمَّ خَرَجَ، فَاِذَا وُجُوهُ قُرَیشٍ
عَلَی بَابِهِ، فَاَخَذَ حَفْنَةً مِنْ تُرَابٍ فَذَرَّهَا
عَلَی رُءُوسِهِمْ، فَلَمْ یشْعُرْ بِهِ اَحَدٌ مِنْهُمْ، وَ دَخَلَ
عَلَی بَیتِی، فَلَمَّا اَصْبَحَ اَقْبَلَ
عَلَی وَ قَالَ: اَبْشِرِی یا اُمَّ هَانِئٍ، فَهَذَا جَبْرَئِیلُ (عَلَیهِ السَّلَامُ) یخْبِرُنِی اَنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) قَدْ اَنْجَی عَلِیاً مِنْ عَدُوِّهِ.
امهانی دختر
حضرت ابوطالب (علیهالسّلام) میگوید: وقتی خدا، رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را
امر به رفتن به غار کرد،
علی (علیهالسّلام) را در جایگاه خود خواباند و با بُرد حضرمی (ملحفه اختصاصی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)) او را پوشاند، خارج شد، درحالیکه چهرههای سرشناس قریش کنار در منزل پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حضور داشتنند، مقداری (مشتی) خاک از زمین برداشت و بر آنها ریخت و هیچکدام متوجه ایشان نشدند. رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد خانه من شدند، صبح هنگام به من رو کردند و فرمودند بشارت بر تو باد ای امهانی، این جبرییل است که بر من نازل شد و به من میگوید خداوند
علی (علیهالسّلام) را از شر دشمنان حفظ کرد.
از مواردی که به خوبی احتمال شهادت امیرالمومنین در واقعه لیله المبیت را مطرح میکند، بخش آخر روایت فوق میباشد، طبیعی است اگر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به این واقعه (عدم شهادت امیرالمومنین ) آگاهی داشتند، معنا نداشت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بفرمایند جبرئیل اکنون نازل شده و میگوید خدا امیرالمومنین (علیهالسّلام) را نجات داد و به امهانی بشارت دهد.
از مواردی که احتمال عدم اطلاع امیرالمومنین (علیهالسّلام) را تقویت میکند و به عنوان مؤید میتواند تلقی شود، روایت شیخ طوسی، از مجاهد میباشد که در آن ضمن اشاره به جریان همراهی ابابکر با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در غار و واقعه لیله المیت، از زبان
عبدالله بن شداد، بیان میکند که امیرالمومنین (علیهالسّلام) احتمال شهادت خود در آن شب را میداد و این رشادت قابل مقایسه با حضور ادعایی ابوبکر در غار نمیباشد.
... عَنْ مُجَاهِدٍ، قَالَ: فَخَرَتْ عَائِشَةُ بِاَبِیهَا وَ مَکَانِهِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) فِی الْغَارِ، فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ
بْنُ شَدَّادِ
بْنِ الْهَادِ: وَ اَینَ اَنْتِ مِنْ
عَلِی بْنِ اَبِی طَالِبٍحَیثُ نَامَ فِی مَکَانِهِ وَ هُوَیرَی اَنَّهُ یقْتَلُفَسَکَتَتْ وَ لَمْ تُحِرْ جَوَاباً.
مجاهد میگوید:
عایشه به پدرش مباهات میکرد و به جایگاه پدرش که در غار همراه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است، سپس عبدالله شداد گفت: این فضیلت کجا و فضیلت
علی ابن
ابی
طالب (علیهالسّلام) کجا؟ زیرا که در مکان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خوابید و احتمال میداد کشته میشود؟! عایشه سکوت کرد و دیگر جوابی نداد.
در این عبارت به صراحت بیان شده است که
امر شهادت برای امیرالمومنین یک
امر مورد انتظار بود. با توجه به این عبارت و عبارتهای گذشته، نمیتوان پذیرفت ایشان علم به مصونیت و حفظ خود داشتهاند.
علم فعلی نداشتن به یک ماجرا، منافات با
علم غیب ائمه (
علیهمالسّلام) ندارد.
سوالی که در قسمتی از شبهه سوال کننده ذکر شده بود این است که در صورت ندانستن شهادت یا عدم شهادت، ادعای شیعه در مورد علم غیب دچار خلل میشود، در حالیکه با ادلهای که از روایات ذکر میشود روشن میشود که عدم علم به شهادت منافاتی با علم غیب امام (علیهالسّلام) ندارد.
نکات متعدد پیرامون علم امام و محدوده آن در روایات مختلف بیان شده است که یکی از این موارد این است امام معصوم، در صورت اراده کردن و خواستن، از
مطلبی اطلاع مییابد و اگر اراده علم پیدا کردن به مساله را نداشته باشند مانند افراد معمولی از
مطلب آگاه نمیشوند، در کتاب
کافی شریف از
امام صادق (علیهالسّلام) نیز روایتی با همین محتوا ذکر شده است
علی بن محمد وغیره، عن سهل
بن زیاد، عن ایوب
بن نوح، عن صفوان ابن یحیی، عن ابن مسکان، عن بدر
بن الولید، عن
ابی الربیع الشامی، عن
ابی عبدالله (علیهالسّلام) قال: ان الامام اذا شاء ان یعلم علم.
ابیربیع شامی از امام صادق (علیهالسّلام) روایت میکند که امام (علیهالسّلام) فرمودند: همانا امام (علیهالسّلام) اگر اراده دانستن چیزی را بفرماید، میداند.
بنابراین اگر اراده دانستن مسالهای را نداشته باد،
علم به آن پیدا نمیکند.
با توجه به این روایت که به عنوان نمونه بیان شد اثبات میشود که لازمه علم غیب امام این نیست که امام
علی (علیهالسّلام) به محفوظ ماندن یا عدم آن علم داشته باشد، و این نقصی را برای امام به دنبال ندارد. بلکه در صورتی که امام معصوم اراده دانستن
مطلبی داشته باشد و علم به آن پیدا نکند، در این حالت با علم امام معصوم منافات دارد، در جریان لیله المبیت نیز امام
علی (علیهالسّلام) تا اراده نداشته باشد علم به حقیقت واقعه پیدا نمیکند.
تنها منبعی که این ادعا را نقل کرده است و به عنوان مصدر برای ذکر افراد دیگر قرار گرفته است قول ثعلبی میباشد؛ طبق شان نزولی که برخی اهل سنت نقل کردهاند، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به حضرت
علی (علیهالسّلام) دستور داد که شب هجرت در جایگاه حضرت بخوابد و به ایشان فرمود: هیچ آسیبی به شما نمیرسد.
متن روایت این است:
وقال الثعلبی: ورایت فی الکتب ان رسول الله صلی الله علیه وسلم لما اراد الهجرة خلف
علی بن ابی طالب بمکة لقضاء دیونه ورد الودایع التی کانت عنده فامره لیلة خرج الی الغار وقد احاط المشرکون بالدار ان ینام
علی فراشه صلی الله علیه وسلم وقال له: (اتشح ببردی الحضرمی الاخضر، ونم
علی فراشی، فانه لا یخلص الیک منهم مکروه انشاء الله، ففعل ذلک
علی.
ثعلبی، مفسر اهل سنت میگوید: من در کتب دیدم، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقتی تصمیم گرفت هجرت کند،
علی ابن
ابی
طالب (علیهالسّلام) را جانشین خود در مکه قرار داد، تا دیونش را ادا کند و امانات را نزدش بود، برگرداند، در آن شبی که پیامبر به سمت غار حرکت فرمود و مشرکین خانه را
محاصره کرده بودند، به (امیرالمومنین) دستور داد در بسترش بخوابد و پیامبر به او فرمود آن ملحفه سبز من را بر خودت بپوشان و بر بستر من بخواب، اگرخدا بخواهد آسیبی به تو نمیرسد، سپس
علی (علیهالسّلام) این کار را انجام داد.
جدای از اینکه کلام ثعلبی در نقل آن روایت، بدون ارائه هیچ سندی بوده و تاییدی برای قبول آن از هیچ منبع معتبری وجود ندارد، خود ثعلبی نیز روایت دیگری را نقل کرده و مورد استشهاد قرار داده است که منافات با متن این روایت دارد:
فاوحی الله
تعالی الی جبرئیل ومیکائیل انی قد آخیت بینکما وجعلت عمر احدکما اطول من عمر الاخر فایکما یؤثر صاحبه بالبقاء والحیاة؟ فاختار کلاهما الحیاة فاوحی الله
تعالی الیهما: افلا کنتما مثل
علی بن ابی طالب جآخیت بینه وبین محمّد صلی الله علیه وسلم فبات
علی فراشه (یفدیه) نفسه ویؤثره بالحیاة، اهبطا الی الارض فاحفظاه من عدوه.
در شب لیله المبیت، خداوند متعال به جبرئیل و
میکائیل فرمود: در میان شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما دو تن را طولانیتر از دیگری قرار دادم، کدامیک از شما حاضر است زندگی خود را فدای دیگری کند؟ هر دو تن، زندگی را بر مرگ، ترجیح دادند، خداوند خطاب به آنها فرمود: چرا مانند
علی بن ابی
طالب (علیهالسّلام) نیستید، که من میان
علی و
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، برادری برقرار کردم، او در بستر محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خوابیده تا جان و زندگی خود را فدای او نماید، به زمین بروید و او را از شر دشمنان حفاظت کنید.
در این روایت تصریح شده است که امیرالمومنین (علیهالسّلام) در بستر خوابیده است تا جان و زندگی خود را فدای رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کند که طبیعی به نظر میرسد که ایشان از عدم شهادت اطمینان نداشتند وگرنه این سخن معنا نداشت.
با توجه به قرائن موجود در دو منبع ذکر شده که نشان میداد که ایشان خود را آماده
شهادت کرده بودند و خبر نجات یافتن امیرالمومنین بعد از شب لیله المبیت توسط جبرئیل، که مشخص کرد خود رسول خدا هم از این سرنوشت بیاطلاع بودند و همچنین ضعف نقل ثعلبی که تنها منبع ذکر مصونیت امیرالمومنین (علیهالسّلام) میباشد و همچنین روایت متضاد با آن، به این نتیجه میرسیم که عِلم امیرالمومنین به حفظ جان، حرفی بدون دلیل میباشد.
همانطور که ثابت کردیم، حتی اگر ثابت شود حضرت
علی (علیهالسّلام) علم به عدم شهادت خویش داشتند ولی بازهم این منافات با مدح خوابیدن حضرت
علی (علیهالسّلام) یر جایگاه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ندارد!
با مراجعه به کتب مشهور اهل سنت، مشخص میشود که ابابکر، همزمان با این مجاهدت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، در غار همراه پیامبر بوده است و
علیرغم اینکه پیامبر او را بارها دعوت به
صبر و سکوت کردند و با اینکه آیه بر پیامبر نازل شد «لاتحزن الله معنا»
اما باز هم ابوبکر آرامی نداشت و با این ناراحتی خود نزدیک بود جایگاه مخفی رسول خدا را به دشمنان نشان دهد، به راستی اگر ابوبکر همانند امیرمومنان
علی (علیهالسّلام) از سخنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
یقین رسیده بود، پس چرا بارها و بارها رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را از بیتابی و حزن
نهی کردهاند؟!
به فرض که روایتهای بیسند و مدرک، نظیر
مطالب ثعلبی را که بیان کرده است که
امیرالمومنین علم به عدم شهادت خود داشتهاند را بپذیریم، بازهم طبق مبانی تصدیق شده خود
اهلسنت، این علم به عدم شهادت و قرار گرفتن در بستر ایشان، بزرگترین فضیلت برای امیرالمومنین به حساب میآید، زیرا که این علم داشتن به عدم شهادت یا به خاطر داشتن
علم غیب است و یا به خاطر ایمان کامل داشتن به وعدههای الهی و کلام
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود که با یک بار وعده خدا اطمینان و
ایمان برای امیرالمومنین (علیهالسّلام) حاصل شد، در هر دو فرض، والاترین شاخص برای یک صحابه و یک مسلمان تلقی میشود زیرا که این علم داشتن به عدم شهادت یا به خاطر علم غیب میباشد که خود نشان میدهد مقام ایشان به خاطر داشتن علم غیب از همه
صحابه بالاتر است، زیراکه هیچکدام از صحابه این ویژگی را نداشتهاند، بنابراین ایشان برترین صحابه بودهاند که
ابوبکر نیز یکی از این صحابه میباشد، یا ایشان علم غیب نداشتهاند و به دلیل اعتماد به وعده و باور الهی این
ماموریت را انجام دادهاند و با یک ندای رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که خطری او را تهدید نمیکند، قدم در این میدان خطرناک گذاشتند، که خود نشان دادن مقام یقین و
اطاعت ایشان میباشد، همان مقامی که ابوبکر به کمترین مقدار از آن برخوردار نبود و نه بایک بار وعده به مصونیت و حفظ بلکه با خطابهای مکرر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم آرام نگرفت.
برای بررسی وقایع غار و حالات ابابکر در این واقعه ودعوت مکرر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از او به صبر، به این نشانی مراجعه فرمایید.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا «لیلة المبیت» برای امیرمؤمنان (علیه السلام) فضیلت است؟»