فرهنگ عمومی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فرهنگ عمومی مجموعه منسجم و نظام یافتهای از اهداف،
ارزشها، عقاید، باورها، رسوم و هنجارهای مردم متعلق به یک جامعه بزرگ، قوم یا ملت است.
بنابراین فرهنگ عمومی، شامل تمامی فعالیت
های مبتنی بر اندیشه و عادت است که در جهت برآوردن نیازهای بشری بسته به انواع جوامع از نظر تاریخی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی، رفتارهای عمومی مردم را شکل میدهد.
فرهنگ تعیین کننده چگونگی
تفکر و احساس اعضای
جامعه است.
فرهنگ راهنمای اعمال انسانها و معرف جهانبینی
های آنها در زندگی است. فرهنگ عمومی بهمعنای فرهنگ غالب و گستردهای است که در میان عموم جامعه رواج و رسوخ دارد و حوزهای از
عقاید،
ارزشها، جلوه
های احساسی و هنجارهاست که اجبار اجتماعی غیر رسمی از آن حمایت میکند و فراتر از گروهها و اقشار خاص در کلیت جامعه مورد قبول است. بر این اساس فرهنگ عمومی از سه حوزه
اصلی ارزشها، عقاید، باورها و هنجارها تشکیل یافته است. در کشور
ایران بهدلیل اهمیت خاصی که به این موضوع داده میشود روز ۱۴ آبان به نام روز فرهنگ عمومی نامگذاری شده است و این امر ضرورت توجه و بررسی به این مفهوم را بیان میکند.
ابعاد و دامنه مفهومی که به عنوان «فرهنگ» میشناسیم، آنقدر عمیق و وسیع است که مشکل میتوان آن را در قالب تعریفی مشخص و محدود گنجانید. با مراجعه به بحث
های جامعهشناسان و صدها توصیف و تعریف از «فرهنگ» بطور کلی میتوان دریافت که از
ارزشها و اعتقادات و باورها گرفته، تا منش و خصائل و هنجارها و ادبیات و هنر و معماری، آئینها و افسانه و اسطوره همگی ذیل مجموعه فرهنگ میگنجد.
مفهوم فرهنگ در علوم اجتماعی یکی از کم تعریفپذیرترین مفاهیم است که گاه برخی آن را پدیدهای انسانی دانستهاند که همه پدیده
های انسانی را در برگرفته و در مقابل طبیعت قرارش دادهاند و گاه نیز صرفاً شامل بقایایی بهحساب آوردهاند که شامل همه چیزهایی میشود که نمیتوان آنها را در مفاهیم
سیاست،
اقتصاد و
دین جای داد. برخی از مؤلفان امروزی نیز برآنند تا فرهنگ را یک بعد همیشه حاضر از زندگی اجتماعی افراد بدانند.
فرهنگ در واقع در چهارراه
اندیشه و
احساس قرار گرفته و آن را باید در حوزه اجتماعی، معادلی دانست برای نظام روانی احساسی که به غرایزها ساختار میدهد. بازنمایی و
جهانبینی را برای ما ممکن میکند و میان امر واقعی و امر خیالی از میان نمادها، اسطورهها، هنجارها، آرمانها و ایدئولوژیها رابطه ایجاد میکند. بهبیان ساده، فرهنگ، یک پدیده اجتماعی است که از سویی در تلاش انسانها برای پاسخگویی به نیازهای گوناگونشان پدید میآید و از سوی دیگر راهنمای فکر و عمل انسانها برای رفع نیازهایشان است. مثلاً در یک جامعه نیاز به غذا باعث ایجاد روش خاصی برای کشت و کار میشود که در اثر گذشت زمان، خوگرفتن به این روش و تکرار روش توسط اعضای جامعه بخشی از فرهنگشان میشود.
«فرهنگ عمومی عبارت است از مجموعه منسجم و نظام یافتهای از اهداف،
ارزشها، عقاید، باورها، رسوم و هنجارهای مردم متعلق به یک جامعه بزرگ، قوم یا ملت»
بنابراین فرهنگ عمومی، شامل تمامی فعالیت
های مبتنی بر اندیشه و عادت است که در جهت برآوردن نیازهای بشری بسته به انواع جوامع از نظر تاریخی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی، رفتارهای عمومی مردم را شکل میدهد.
همه انسانهایی که از گذشته
های دور تاکنون در اقصی نقاط
دنیا زندگی کردهاند؛ فرهنگ داشتهاند. پس فرهنگ یک پدیده عام است و هیچ گروه یا فردی در جامعه انسانی نمیتوان یافت که فرهنگ نداشته باشد؛ اما از آنجایی که اقوام و جوامع مختلف به نحوه یکسانی در برآوردن نیازهای خود و برخوردشان برای رفع نیازها یکسان نبوده است، طبیعتاً فرهنگ خاص خود را ساخته و پرداختهاند و از اینرو است که در جوامع مختلف، تنوع فرهنگی بهچشم میخورد. لیکن در یک جامعه بزرگ، قوم یا ملت، بسیاری از
ارزشها، باورها، هنجارها، معیارها و الگوهای رفتاری هستند که گذشته از تکثر فرهنگی قومیت
های مختلف جامعه، جنبه عام داشته، همگان آن را پذیرفتهاند و در یک کل اجتماعی از آن پیروی میکنند. همین جنبه
های عام در یک جامعه بزرگ یا ملت را به عنوان «فرهنگ عمومی» آن جامعه میتوان مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
شخصیت اجتماعی مردم یک جامعه در فرهنگ عمومی آن خلاصه میشود و اهداف و کیفیت و مسیر حرکت بهسوی تعالی با زوال و عقبافتادگی آن تحت تاثیر فرهنگ عمومی است. لذا اهمیت شناخت و بررسی فرهنگ عمومی برای ارتقاء و تحول آن در مسیر رشد و توسعه، آشکار میشود. بسیاری از پژوهشگران برای واکاوی فرهنگ عمومی و اصلاح و برنامهریزی آن ابتدا به بررسی دقیق آن از طریق کارکردهای سطوح و لایه
های مختلف فرهنگ میپردازند. زیرا فرهنگ از سطوح مختلفی مشتق شده است. برخی از این مشتقات در یک نظام فرهنگی، پایهها و ریشه
های فرهنگ عمومی را میسازند. این بخش را لایه زیرین مجموعه مینامند که دیگر سطوح و لایهها بر آن قرار دارند. میتوان گفت که جهانبینیها و شناختشناسی در این سطح قرار دارد که ریشۀ بسیاری از باورها، اعتقادات و
ارزشها را بهعنوان لایه بعدی فرهنگ تشکیل میدهند.
سطح بعد، آئینها، هنر و ادبیات است که لایه بعدی را تشکیل میدهند و بر پایه باورها، اعتقادات و
ارزش
های یک جامعه استوارند. لایه بعدی که بیرونیترین و آشکارترین سطح است، هنجارها و الگوهای رفتاری و معیارهای اجتماعی در یک جامعه مورد مشاهده و بررسی است. یکی از جامعهشناسان به نام اولسون، فرهنگ را دارای چهار مؤلفه،
هنجار، باور،
ارزش و تکنولوژی میداند. در هنجار بهدنبال این هستیم که چه چیز در فرهنگ مردم وجود دارد و در
ارزش بهدنبال این هستیم که چه باید باشد. در حقیقت نگرش آرمانی به آنچه که در فرهنگ عمومی انتظار داریم،
ارزش است و در تکنولوژی، به چگونگی انجام امور توجه داریم.
کشور ایران که یک کشور اسلامی است و از دیرباز دارای تمدن غنی ایرانی و
ارزش
های اصیل میباشد، اهمیت خاصی به مقوله فرهنگ و تعامل افراد با یکدیگر نهتنها بهعنوان اعضای یک جامعه، بلکه بهعنوان یک فرهنگ ویژه و شناخته شده جامعه اسلامی، میدهد. فرهنگ عمومی در کشور ایران مبتنی بر
اصول و
معارف اسلامی است.
در
دین مقدس اسلام غیر از اینکه افراد به یک سلسله مبانی فردی از نظر مسائل اخلاقی و فرهنگی معتقد هستند، یک سلسله قوانین و برنامههایی وجود دارد که بر اساس روابط اجتماعی افراد را بهیکدیگر پایبند میسازد. اما برنامهریزیهایی که
اسلام برای هر فرد دارد، جدا از برنامههایی نیست که برای فرهنگ عمومی یک جامعه پیشبینی کرده است؛ بهعنوان مثال وقتی اعتقاد به یک سلسله مبانی فردی اخلاقی و فرهنگی مثل پاکی، درستی و حقگویی و بسیاری دیگر
اصول اولیه برای هر فرد در نظر گرفته میشود، این امر میتواند ریشه و پایه برقراری روابط و مناسبات اجتماعی درستی را بنا نهد. بدیهی است که در چنین دینی، فرهنگ عمومی نیز بر پایه همزیستی،
مودت،
محبت، همکاری، همیاری و کمک و دستگیری از یکدیگر است. مهرورزی و
عدالت اجتماعی و
ظلمستیزی از محوریترین
اصول اسلام در فرهنگ عمومی جامعه است.
در غرب وقتی فرهنگ عمومی تعریف میشود، رفتارهای عرفی مبنا قرار میگیرد. اما در جامعه اسلامی ایران همانطور که در بخش قبل سطوح مختلف فرهنگ را تشریح کردیم، الگوهای رفتاری جامعه اسلامی منبعث از لایه
های زیرین است که همانا اندیشه
های دینی بر آن حاکماند. در جامعه ایران وقتی از دین صحبت میشود، کلیه سطوح یعنی باورها،
ارزشها، هنجارها، رفتار،
عرف و شئون اجتماعی که عناصر فرهنگ عمومی هستند، بر اساس تعالیم اسلامی شکل گرفتهاند. بنابراین
اصلیترین مساله فرهنگ عمومی در ایران، کمالجویی است. و اندیشه
های دینی که وجه
ارزشی دارند، بر رفتارها و مناسبات اجتماعی حاکم هستند.
فرهنگ در عینحال که ثابت بوده، تغییرپذیر نیز هست. بنابراین میتوان برخی از بنیان
های فرهنگ عمومی را که مطابق دین مبین اسلام نیستند، طراحی کرد و تغییر داد. بهمنظور اصلاح و توسعه تکاملی فرهنگ عمومی کشور باید سطوح و زیربنا
های فرهنگی و
اصول بنیانی رفتارهای فرهنگی را شناخت و زیر بناها و
ارزش
های نامطلوب غیراسلامی را حذف کرد. بهمنظور ایجاد تغییرات مطلوب در فرهنگ عمومی جامعه ایران توجه به ابعاد سهگانه
ارزشها، حوزه قوانین و ضوابط و حوزه اجرای قوانین در سطح جامعه ضروری است.
در ایران اسلامی بهدلیل حاکمیت
ارزش
های اسلام، رعایت عدالت اجتماعی و توجه به معنویات در پیشرفت و توسعه مادی جامعه و ترویج روحیه جمعگرایی و اعتقاد به اینکه دستیابی بهحداکثر منافع شخصی از طریق حداکثر شدن منافع جمعی امکانپذیر است، از اولویت
های اصلاح فرهنگ عمومی است. ارائه
الگو به جامعه در اندیشه و رفتار مردم، گام مؤثر دیگری در حاکمیت معیارهای اسلامی در فرهنگ عمومی است. در حوزه قوانین، باید قوانین و مقرراتی در سطوح خرد و کلان وضع شوند که با
اصول اسلامی و فطرت انسانها هماهنگ باشد. از سوی دیگر پرورش ذهنیت جامعه و ارائه اطلاعات مناسب به مردم میتواند صفات اسلامی را در فرهنگ عمومی کشور احیا نماید.
اعتقاد و عمل نمودن گروه
های مرجع و پایه در جامعه به مصادیق فرهنگ اسلامی میتواند از جمله مهمترین ابزارهای شیوع فرهنگ صحیح اسلامی و الگوهای رفتار اسلامی در فرهنگ عمومی جامعه باشد. در بخش قوانین تبادل فرهنگی با جوامع دیگر و دریافت جنبه
های مثبت فرهنگ دیگران به تقویت و غنای فرهنگ عمومی کمک شایانی میکند. تقویت فرهنگ عمومی در حوزه قوانین و ضوابط منحصر به امور اخلاقی و معنوی نیست و در ابعاد سخت افزاری هم با اهمیت است؛ بهعنوان مثال معماری و همینطور ابزار حمل و نقل و یا محیط
های عمومی که افراد با آن هر روز سر و کار دارند، باید بر اساس
اصول اسلامی طراحی گردند. در حوزه اجرای قوانین نیز باید همه افراد از
اصول سیاست
های فرهنگی نظام و امور شرعی و ملی بهعنوان ملاک
های اساسی، توجه و عنایت کافی داشته باشند. در پایان اساسیترین نکته آن است که برای اجرای قوانین اسلامی در فرهنگ عمومی کشور و بازسازی و اصلاح فرهنگ عمومی، دولت باید بیش از آنکه خود را متولی فرهنگ مردم و هدایت فرهنگی آنان بداند، خود را متولی تهیه امکانات و زیرساختها، بهویژه ساختها و ابزار لازم برای تولید و ابداع و اجرای
اصول و
ارزش
های اسلامی در فرهنگ عمومی و اشاعه آن در میان مردم بداند.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فرهنگ عمومی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۸/۱۲.