فرجام اصحاب القریه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فرجام دشمنان و مخالفان لجوج رسولان خدا، همچون عاقبت مردم لجوج
انطاکیه خواهد بود كه رسولى را به جرم دعوت به
توحید كشتند، و با يك صيحه آسمانى، همه نابود شدند.
قرآن پس از گزارش سرگذشت آنان، بندگان سركش را ازآنرو كه
پیامبران الهی را به تمسخر گرفته،
انکار كردند، سزاوار تأسف و حسرت مىداند.
فرجام
اصحاب قریه، نابودى با صيحه مرگبار آسمانى بود:
• «وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ؛ و براى آنها، اصحاب قريه (انطاکيه) را مثال بزن هنگامى که فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند».
• «إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ؛ (بلکه) فقط يک صيحه آسمانى بود، ناگهان همگى خاموش شدند!».
آیا این صیحه صداى صاعقهاى بود که از ابرى برخاست و بر
زمین نشست، لرزهاى بر همه چیز افکند، و تمام عمارتها را ویران ساخت، و آنها از شدت وحشت تسلیم
مرگ شدند؟
یا صیحهاى بود که بر اثر یک زمینلرزه شدید از دل زمین برخاست و در فضا طنین افکند و موج انفجارش همه را به کام مرگ کشید؟!
هرچه بود یک صیحه، آن هم در یک لحظه زودگذر، بیش نبود، فریادى بود که همه فریادها را خاموش کرد، و تکانى بود که همه را بیحرکت ساخت، و چنین است قدرت
خداوند، و چنان است سرنوشت یک قوم گمراه و بىثمر!
اصحاب قريه بهخاطر استهزاى
رسولان الهی، به فرجام بدی دچار شدند:
• «وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ؛ و براى آنها، اصحاب قريه (انطاکيه) را مثال بزن هنگامى که فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند».
• «إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ؛ (بلکه) فقط يک صيحه آسمانى بود، ناگهان همگى خاموش شدند!».
• «يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون؛ افسوس بر اين بندگان که هيچ پيامبرى براى
هدایت آنان نيامد؛ مگر اينکه او را
استهزا مىکردند!».
در آخرین
آیه مورد بحث با لحنى بسیار گیرا و مؤثر بر خورد تمام سرکشان تاریخ را با دعوت
پیامبران خدا یک جا مورد بحث قرار داده مىگوید: وا حسرتا بر این بندگان که هیچ پیامبرى براى
هدایت آنها نیامد؛ مگر اینکه او را به باد استهزا گرفتند (یا حسرة على العباد ما یاتیهم من رسول الا کانوا به یستهزؤن).
واى بر آنها که دریچههاى
رحمت خدا را به روى خود بستند! اسفا بر آنها که چراغهاى هدایت خویش را شکستند!
بیچاره و محروم از
سعادت آن گروهى که نهتنها گوش
هوش به
نداى رهبران ندهند، بلکه به
استهزا و سخریه آنها برخیزند، سپس آنها را از دم شمشیر بگذرانند، در حالى که آنها سرنوشت شوم طغیانگران بىایمان را قبل از خود دیده بودند و سرانجام دردناکشان را با گوش شنیده یا در صفحات
تاریخ خوانده بودند اما کمترین عبرتى نگرفتند، و درست در همان وادى گام نهادند و به همان سرنوشت گرفتار شدند!
روشن است این جمله گفتار خداست؛ چون تمام این
آیات از سوى او بیان مىشود؛ ولى البته جمله حسرت به معنى ناراحتى درونى در برابر حوادثى که کارى از دست
انسان در مورد آن ساخته نیست درباره خداوند معنى ندارد، همانگونه که خشم و
غضب و مانند آن نیز به مفهوم حقیقى در مورد او وجود ندارد؛ بلکه منظور این است که حال این تیره روزان چنان بود که هر انسانى از وضع آنها آگاه مىشد متأسف و متأثر میگشت که چرا با این همه وسائل نجات در این گرداب هولناک غرق شوند؟!.
تعبیر به ((عباد)) (بندگان خدا)، اشاره به این است که
تعجب از این است که بندگان خدا که غرق نعمتهاى او هستند دست به چنین جنایاتى زدند.
«حسرت» ـ همانگونه كه برخى مفسران نيز گفتهاند ـ به ندامت تفسير شده است و اظهار آن، بيانگر بدى فرجام است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۴۴، برگرفته از مقاله «فرجام اصحاب القریه».