• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فراماسونری در ایران

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از تاریخ شکل‌گیری پدیده‌ای به نام «فراماسونری» در جهان تا ورود آن به ایران، چندان طولی نکشید. اگر دوره شکل‌گیری نوین فراماسونری را ابتدای سده هجدهم میلادی بدانیم، پس باید فاصله ترویج آن در ایران را بسیار ناچیز دانست. این تحقیق می‌کوشد تا سیر شکل‌گیری و رشد فراماسونری در ایران را به اختصار مورد بررسی قرار دهد.



واژه فراماسون (Franc – mason) فرانسوی و فریمیسن (Free mason) انگلیسی، از دو واژه Franc = Free، به معنی آزاد و Mason به معنی بنّا، ‌ ساخته شده و بر روی هم به معنای بنّای آزاد است؛ اما در اصطلاح به کسی می‌گویند که عضو فراماسونری باشد که سازمانی است سیاسی که در سده هیجدهم در انگلستان پدید آمده و در بیشتر کشورهای جهان ریشه دوانده است.
[۱] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۱، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.



طبق اصطلاح ذکر شده، بنّایان آزاد، از هنری پر اهمیت و مورد نیاز جامعه بهره‌مند بودند، از این رو خود به خود اسرار حرفه و هنر خود را در میان خویش نگاه می‌داشتند و علامت‌های قراردادی داشتند و به انجمن‌هایی صنفی وابسته بودند که به صورت پنهانی فعالیت می‌کردند. این‌گونه انجمن‌های فراماسونگری روزگار پیشین را بعدها «ماسونگری عملی» Operative Masonry نامیدند، ولی در سده‌های بعد، کم‌کم بنّایان و افزارمندان آزاد در این انجمن کم شدند و اکثریت ثروتمندان، بلندپایگان، سرشناسان و‌ اندیشه‌گران، جایشان را اشغال کردند و انجمن‌های مذکور صبغه عملی خود را از دست دادند و رنگ «نظری» به خود گرفتند و به Speculative Masonry (فراماسون‌گری نظری) مبتلا شدند.
[۲] حائری، عبدالهادی، تاریخ جنبش‌ها و تکاپوهای فراماسونگری در کشورهای اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸، ص۱۴ – ۱۳.



تاریخ و دیرینگی فراماسونری، از نکات رازآلود و مبهم است که این رازآلودگی و ابهام، بیش از هر چیز معلول اقوال گوناگون در مورد آن است. در زبان‌های فرنگی، کتاب‌های پرشمار در این مورد نوشته‌اند. تا سال ۱۹۶۳، شصت هزار نوشته در این موضوع چاپ و پخش شد که همین پرشماری، موجب پدید آمدن فرهنگ‌نامه بزرگ فراماسونری شد،
[۳] ندن، پل، فراماسونری، ص۵، پاریس، ۱۹۶۳.
[۴] همان، ندن، پل، فراماسونری، ص۳، پاریس، ۱۹۶۳.
در این فرهنگ‌نامه بزرگ، در زیر نام «فریمیسنری» در شرحی، آمده است:
«کسانی که تاکنون درباره فریمیسنری پژوهش کرده‌اند، هیچ یک نتوانسته‌اند تاریخ بنیانگذاری آن را به درستی به دست بدهند، زیرا نخستین اسناد فریمیسنری، از میان رفته است. ابهامی که درباره فریمیسنری در ذهن مردم هست، از دو جاست: یکی این که دستگاه از همان آغاز بنیانگذاری، با رازها و رمزهای ویژه خویش هم‌آغوش بوده است. دیگر این‌که نخستین کسانی که درباره آن چیز نوشتند، بر جنبه رازآمیز آن افزوده‌اند. این‌جاست که تاریخچه بنیانگذاری فریمیسنری با افسانه‌هایی که گاه خنده‌دار است، درآمیخته است.»
[۵] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۲، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.


۳.۱ - پیشینه واقعی

عده‌ای تاریخ بنیانگذاری آن را به دوران حضرت سلیمان پیامبر (علیه‌السّلام) برگردانده‌اند و معتقدند که بُخت النصر رئیس لژ آن گردید و برخی هم بانی آن را کوروش دانسته‌اند و معتقدند که وی پس از گشودن بابل، لژ فریمیسنری را بنیان نهاد.
[۶] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۳، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
با این همه اما، پیشینه واقعی فراماسونری را باید در طریقت رازآمیز کابالا و سازمان‌های یهودیان مخفی مستقر در کشورهای مختلف اروپایی، از جمله انگلستان و اسکاتلند جست‌وجو کرد. از این زاویه نگرش، فراماسونری را باید تداوم جریانی دانست که با تکاپوهای دسیسه‌گرانه الیگارشی یهودیان اسپانیا در نیمه دوم سده سیزدهم میلادی آغاز شد و در سده‌های پسین میراث و سنن آن تداوم یافت. این جریان در سده هفدهم، برخی سازمان‌های پنهان و توطئه‌گر را آفرید که به عنوان پیش‌نمونه‌های فراماسونری شناخته شوند.
[۷] شهبازی، عبدالله، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، ج۴، ص۵۹، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۷.


۳.۲ - تاریخ مسلم

آنچه مسلم است این‌که در سده‌های میانه، سنگ‌تراشان و بنایانی زندگی می‌کردند که شهر به شهر می‌رفتند و هر کجا که بدانان نیازمند بودند، به کار سرگرم می‌شدند؛ این صنف در میان خودشان نشانه‌هایی داشتند که بدان نشانه‌ها، یکدیگر را می‌شناختند و یا خود را به یکدیگر می‌شناساندند. از اسنادی که در دست است، برمی‌آید که اینان از سده چهاردهم شکل گرفتند و در سده پانزدهم و شانزدهم، انجمن‌هایی را بر پا کردند؛ به ویژه در سال ۱۶۴۶، ‌ یک انجمن برادری در اروپا بوده که اعضای آن را بنایان آزاد و پذیرفته شده (Free And Accepted Mason) می‌خواندند. در آغاز سده هفدهم، انجمن بنایان، برخی افراد را به عضویت افتخاری می‌پذیرفتند و در سال ۱۷۱۷، چهار انجمن بنایان در لندن بر پا بوده است. واقعیت آن است که تاریخ بنیانگذاری فراماسونری به مفهوم نوین آن را باید در آغاز سده هجدهم دانست. تاریخ‌نویسان انگلیس، مادر لژهای ماسونی جهان را لژ انگلستان می‌دانند که در سال ۱۷۱۷ در لندن گشایش یافت. لژ لندن با لژهای اسکاتلند و ایرلند ارتباط یافتند و در سال ۱۷۲۵ نخستین لژ بزرگ پدید آمد. سازمان‌های فراماسونری که به آهستگی در جهان ریشه دوانید، همگی از شاخه‌های سه لژ معتبر اسکاتلند، لندن و ایرلند بوده است. کوتاه سخن آن‌که ریشه این مسئله در دوره جدید را باید در پیوند انگلیسی – یهودی یافت که در‌ اندک زمانی در سراسر کشورهای جهان و ازجمله ایران، ریشه دوانید.
[۸] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۴- ۶، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.



در ایران، به جای فراماسونری، ‌اصطلاح مجمع فراموشان، خانه فراموشان، فراموش‌خانه، مجمع فرامیسان و کارخانه و به جای فراماسون، فرامیسین و فرامیسن به کار رفته است.
[۹] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۱، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
بعد از آن‌که در سال ۱۷۳۵، ‌ نخستین لژ فراماسونری در کلکته هند، بنیان نهاده شد و این مکان، محلی جهت ترویج فراماسونری در آسیا و به ویژه ایران گردید، برخی از ایرانیان که به هند می‌رفتند، در این لژ‌ها راه می‌یافتند و در بازگشت به ایران، بیشتر در فارس و اصفهان، زمینه ‌پخش و پراکندن ‌اندیشه‌های ماسونی را آن هم بیشتر در میان گروهی معین از مردم فراهم می‌کردند. گروهی دیگر از ایرانیان که برای بازرگانی، به خاک عثمانی و مصر می‌رفتند، در آن اماکن، با فراماسون‌های فرانسوی آشنا می‌شدند و در قاهره و استانبول، با آموزش‌هایی که بدانان می‌دادند، به ایران بازمی‌گشتند و آوازه‌گر فراماسونری می‌شدند. در روسیه نیز افرادی مانند میرزا فتحعلی آخونداوف که از ایرانیان مقیم آن دیار بود، بر پا کردن انجمن‌های ماسونی را چاره دردهای ایران می‌پنداشت.
[۱۰] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۶- ۸، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.



حس کنجکاوی ایرانیان درباره فراماسونری، از اوایل قرن نوزدهم مورد توجه عده‌ای از جهانگردان قرار گرفت. جیمز فریزر که در سال‌های ۱۸۲۱ و ۱۸۲۲ و همچنین در سال ۱۸۳۳، مسافرت‌های مکرری به ایران کرده است، می‌نویسد:
«کمتر سازمان یا نهاد اروپایی به ‌اندازه فراماسونری حسّ کنجکاوی شرقی‌ها را برانگیخته است. جنبه سرّی و اسرارآمیز آن، موجب برانگیختن تخیّلات آن‌ها می‌شود و به ویژه در ایران که صوفی‌گری یا‌ اندیشه آزاد مذهبی رواج دارد، فراماسونری بیشتر جلب توجه کرده است. اطلاعاتی که آن‌ها درباره فراماسونری اروپا به دست آورده‌اند...، این تخیل را در آن‌ها به وجود آورده است که با پیوستن به این مجمع اخوت، آن‌ها به بسیاری از دانش‌ها و رمز و رازهای عرفانی و ماوراءالطبیعه که از دسترس دیگران خارج است، دست خواهند یافت و من کمتر ایرانی را یافته‌ام که پس از شنیدن این مطالب اغواگرانه، برای فراماسون‌ شدن، تمایل نشان ندهد.»
[۱۱] رایت، سردنیس، دو قرن نیرنگ، ص۵۲۳-۵۲۴، تالیف و ترجمه، محمود طلوعی، تهران، نشر علم، ۱۳۸۰.

در این راه، افراد متعددی، نقش اساسی داشته‌اند که به اختصار در ادامه به نام برخی از آنان اشاره می‌نماییم.


احتمالاً برای نخستین بار، دو تن به نام‌های سیدعبداللطیف و میرزا ابوطالب درباره فراماسونری اطلاعاتی را کسب کرده‌اند.
[۱۲] رایت، سردنیس، دو قرن نیرنگ، ص۵۲۴، تالیف و ترجمه، محمود طلوعی، تهران، نشر علم، ۱۳۸۰.
این اطلاعات – همانگونه که پیشتر گفته شد - از طریق انگلیسی‌ها و در هند کسب شده بود. میرزا ابوالحسن‌خان شیرازی نیز اولین ایرانی بود که در انگلستان به فرقه ماسونی پیوست. دومین ایرانی که در انگلستان فراماسون شد، میرزا صالح شیرازی بود. او یکی از پنج محصّلی بود که در سال ۱۸۱۵ از طرف شاهزاده ولیعهد، عباس میرزا، به لندن اعزام شد.
[۱۳] رایت، سردنیس، دو قرن نیرنگ، ص۵۲۶-۵۲۷، تالیف و ترجمه، محمود طلوعی، تهران، نشر علم، ۱۳۸۰.
عسکرخان افشار دومی نیز نخستین ایرانی است که در فرانسه به انجمن ماسونی پیوست.
[۱۴] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۸، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
از دیگر فراماسونرهای ایرانی باید به میرزا سید جعفرخان فراهانی معروف به مشیرالدوله اشاره نمود که در سال ۱۸۱۷ در لندن به عضویت فراماسونری درآمد.
[۱۵] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۱۹، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
تقریباً در همین ایام نیز سه شاهزاده ایرانی که فرزندان حسین‌علی میرزا فرمانفرما بودند، به نام‌های رضا قلی‌ میرزا، نجف‌علی میرزا و تیمور میرزا؛ با گریختن از ایران و رفتن به لندن، رسماً به جرگه فراماسونرها درآمدند.
[۱۶] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۲۰، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
ابوطالب فرخ‌خان امین‌الدوله کاشی که از غلامان فتح‌علی‌ شاه به شمار می‌آمد نیز در پاریس به لژ فراماسونی گراندریان پیوست.
[۱۷] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۳۵، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.



بی‌گمان باید نخستین کسی که انجمنی‌ همانند فراماسونری را در ایران بر پا کرد، میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله ارمنی جلفایی اصفهانی دانست. ملکم‌خان برپاکننده فراموش‌خانه بود، اما برای حفظ ظاهر و برخی ملاحظات سیاسی، جلال‌الدین میرزا، از فرزندان فتحعلی‌شاه را رئیس فراموش‌خانه کرد.
[۱۸] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۶۹، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
از دیگر فراماسونرهای ایرانی، می‌باید به میرزا عباسقلی‌خان آدمیت اشاره نمود که با تاسیس جامعه آدمیت، به نوعی به امتداد تاسیس فراموش‌خانه ملکم‌خان پرداخت.
[۱۹] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۸۳، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
همچنین باید تاسیس انجمن اخوت به دست حاج میرزا محمدحسن اصفهانی مشهور به صفی‌علی‌شاه را هم در این راستا ارزیابی کرد.
[۲۰] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۹۶، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
از جمله دیگر ایرانیان فراماسونر باید به افرادی مانند میرزا علی‌خان ظهیرالدوله، شیخ محسنخان معین‌الملک، شیخ محسنخان مشیرالدوله، میرزا نصرالله‌خان نائینی، میرزاصادق‌خان امیری فراهانی (ادیب الممالک) و... اشاره نمود.
[۲۱] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۱۰۶- ۱۲۸، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.



عصر پهلوی‌ها و به ویژه پهلوی دوم را می‌باید عصر رشد قارچ‌گونه فراماسونری در ایران دانست. در این دوره،‌ اندیشه فراماسونری، به شکل بسیار نظام‌مند و هدف‌دار به کار خود ادامه داد، به گونه‌ای که در راس حکومت می‌شد فراماسون‌های زیادی را دید. محمدعلی فروغی مشهور به ذکاء‌الملک که به عنوان نخست‌وزیر رضاشاه و اولین نخست‌وزیر محمدرضا شاه به شمار می‌رفت، خود از فراماسون‌های نامی آن دوران به شمار می‌رفت. سیدحسن تقی‌زاده نیز از فراماسون‌های پیشینه‌دار و از کسانی است که به لژ بیداری ایران پیوست و بعدها نیز از لژهای دیگری هم سر درآورد. با این همه اما، اوج‌گیری فراماسونری در ایران دوره پهلوی دوم را باید همزمان با اوج‌گیری محمدرضا پهلوی به قدرت دانست. محمدرضا شاه در واقع رهبر عالی فراماسونری ایران به شمار می‌رفت که حتی انتصاب جعفر شریف‌امامی در راس تشکیلات ماسونی، به دستور او بوده است.

۸.۱ - اسناد ساواک

این سند ساواک که ۱۸/۷/۱۳۴۷ نوشته شد، دلیلی واضح بر مدعای فوق است: «... در شرفیابی که آقای دکتر سعید مالک به حضور شاهنشاه آریامهر حاصل نموده، به منظور ریاست یکی از آقایان دکتر منوچهر اقبال، دکتر سیدحسن امامی و مهندس شریف‌امامی، پیشنهاداً به شرف عرض رسانیده... شاهنشاه آریامهر، آقای مهندس شریف‌امامی را جهت سرپرستی لژ بزرگ ایران انتخاب فرمودند...».
[۲۲] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۲۴۶، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱.
هم‌چنین در سند دیگر ساواک در ۱۷/۷/۱۳۵۱ آمده است که: «برای احداث ساختمان فراماسونری در اطراف شهریار تهران – مبلغ ۹ میلیون تومان هزینه برآورد شده که از آن مبلغ، ۴ میلیون تومان اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر اعطاء... (کرده‌اند)».
[۲۳] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۲۴۶، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱.

همین‌طور در سند دیگر ساواک مورخ ۲۸/۴/۱۳۴۹ می‌خوانیم: «شاهنشاه آریامهر پس از مراجعت از مسافرت خارج از کشور، در مورد فراماسونری به آقای مهندس شریف امامی فرموده‌اند: «وضع در چه حال است؟ این پولدارها و گردن‌کلف‌هایی که هستند، چه می‌کنند؟ پول جمع کنید ساختمان بسازید، زمین را هم من می‌دهم».
[۲۴] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۴۱۲، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱.
این سخن محمدرضا، حکایت از حمایت عمیق وی از این جریان دارد. وی جهت تمرکز لژهای پراکنده فراماسونری موجود در ایران، «لژ بزرگ ایران» به ریاست شریف‌امامی تشکیل داد. سند مورخ ۳۰/۱۱/۱۳۵۵، وضع فراماسونری ایران را پیش از تاسیس «لژ بزرگ ایران» چنین توضیح می‌دهد:
«... قبل از این‌که لژ بزرگ ایران تشکیل گردد، لژهای فراماسونری منظم ایران به سه گروه تقسیم می‌شدند: الف: لژهای تابع تشکیلات ماسونی انگلستان... ب: لژهای تابع تشکیلات ماسونی فرانسه... پ: لژهای تابع تشکیلات ماسونی آلمان... اما به دنبال تشکیل لژ بزرگ ایران، ترکیب رهبران لژ به شکلی صورت گرفت که مهندس شریف‌امامی از لژهای آلمانی، دکتر حسن امامی از لژهای انگلیسی و دکتر احمد علی‌آبادی از لژهای فرانسوی، در راس لژ بزرگ ایران واقع (شدند)...».
[۲۵] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۴۰۸- ۴۰۹، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱.


۸.۲ - گسترش عمومی

نفوذ بی‌حد و حصر فراماسونری در ایران، تنها در حصار نفوذ پادشاه و نخست‌وزیر مملکت محصور نماند، بلکه سایر ارکان کشور نیز به تبع از پادشاه خود، به گسترش این تفکر و تشکیلات دامن می‌زدند. حتی در مجلس فرمایشی زمان شاه نیز بیشتر نمایندگان مجلس و رؤسای کمیسیون‌های وقت ریاست مجلس، از بین فراماسون‌ها انتخاب شدند. سند مورخ ۱۲/۷/۱۳۴۸ ساواک، مؤید این مدعا است:
«... در انتخابات داخلی سال گذشته مجلس شورای ملّی، عملاً همه فراماسون‌های وابسته به گروه اکثریت، مقامات هیئت رئیسه و هیئت رئیسه کمیسیون‌ها را حائز گردیدند که این موضوع در میان نمایندگان غیر فراماسونی اثر فوق‌العاده بدی به جای گذارده و اکنون نیز گفته می‌شود که در انتخابات سال جاری نیز همه مقامات مذکور را در درجه اول، نمایندگان وابسته به فراماسون‌ها اشغال خواهند نمود. ضمناً اسامی نمایندگان فراماسونری به شرح زیر معروض و در راس آن‌ها عبدالله ریاضی، رئیس مجلس شورای ملّی قرار گرفته و مدت دو سال است که به گروه فراماسونری شریف‌امامی رئیس مجلس سنا پیوسته است...».
[۲۶] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۴۱۱، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱.

غیر از مجلس، هیئت‌وزیران را نیز باید معرکه‌ای جهت جولان دادن فراماسونرها دانست، به ویژه آن‌که در کابینه دوم شریف‌امامی در تابستان ۱۳۵۷، حدود هفت وزیر کابینه وی از اعضای رسمی فراماسونری به شمار می‌آمدند. کوتاه سخن آن‌که دوران سلطنت محمدرضا شاه را باید دوره اوج‌گیری و تسلط بی‌حد و حصر فراماسونرها در ایران دانست که دائره شمول آن از پادشاه مملکت تا نمایندگان مجلس را شامل می‌شد.


یکی از پژوهشگران می‌نویسد: «فراماسون‌ها همیشه در همه‌جای جهان در پی مردمِ متوسطِ‌ اندکْ‌همتِ کوته‌نظرِ ظاهرپرست گشته‌اند و اساس کار فراماسون‌ها، همواره در هر زمانی و در هر کشوری، بهره‌جویی و بهره‌یابی از مردم زبون ناتوان سستْ‌پایِ سستْ‌دلِ سستْ‌رای بوده است.»
[۲۷] نفیسی، سعید، نیمه راه بهشت، ص۴۸.
[۲۸] کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۱۵۳، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
این گفته او کاملاً درست و اصولی به نظر می‌رسد، چه آن‌که آنچه‌ اندیشه فراماسونری بر سر ایرانیان آورده است، اثراتی مهلک و ویرانگر داشته است و می‌توان آن را موجب انحطاط و عقب‌ماندگی ملت ایران به شمار آورد، چه آن‌که نویسنده کتاب معروف «روابط سیاسی ایران و انگلیس» نیز به درستی به آن اشاره می‌نماید: «باور کنید، از آن روزی که عنوان فراماسون در این مملکت پیدا شد و محفل سرّی آن‌ها به اشاره لندن در این سرزمین تشکیل گردید، از همان روز، بدبختی و سیه‌روزی ملت ایران، شروع شده است.»
[۲۹] محمود، محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، ج۵، ‌ص ۱۲۱۹، تهران، نشر اقبال.

هر چند نقطه شروع این جریان به سال‌ها قبل باز می‌گشت، اما بی‌گمان در دوران حکومت محمدرضا شاه، این تشکیلات، رشد قارچ گونه‌ای یافت و بر همه ارکان مملکت ریشه دواند. با پیروزی انقلاب اسلامی، ریشه این قارچ سمّی زده شد و بساط آن جمع شد، اما با گذشت بیش از سی سال پیروزی انقلاب، سوگمندانه باید گفت شاهد ریشه گرفتن دوباره این جریان مخوف و انحرافی هستیم؛ جریانی که به شکل نوین و خزنده‌ای در حال نشو و نما است و این بار توسط برخی افراد ظاهرالصلاح در حال نضج گرفتن است. باید هوشیار بود و این خطر بزرگ را احساس کرد و با آن مقابله جدی نمود، چه آن‌که هرگونه تساهل و تسامح در برابر آن، خطرات و آسیب‌های جانکاه و غیرقابل جبران را بر جای خواهد گذاشت.


۱. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۱، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۲. حائری، عبدالهادی، تاریخ جنبش‌ها و تکاپوهای فراماسونگری در کشورهای اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸، ص۱۴ – ۱۳.
۳. ندن، پل، فراماسونری، ص۵، پاریس، ۱۹۶۳.
۴. همان، ندن، پل، فراماسونری، ص۳، پاریس، ۱۹۶۳.
۵. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۲، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۶. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۳، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۷. شهبازی، عبدالله، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، ج۴، ص۵۹، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۷.
۸. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۴- ۶، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۹. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۱، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۱۰. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۶- ۸، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۱۱. رایت، سردنیس، دو قرن نیرنگ، ص۵۲۳-۵۲۴، تالیف و ترجمه، محمود طلوعی، تهران، نشر علم، ۱۳۸۰.
۱۲. رایت، سردنیس، دو قرن نیرنگ، ص۵۲۴، تالیف و ترجمه، محمود طلوعی، تهران، نشر علم، ۱۳۸۰.
۱۳. رایت، سردنیس، دو قرن نیرنگ، ص۵۲۶-۵۲۷، تالیف و ترجمه، محمود طلوعی، تهران، نشر علم، ۱۳۸۰.
۱۴. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۸، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۱۵. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۱۹، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۱۶. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۲۰، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۱۷. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۳۵، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۱۸. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۶۹، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۱۹. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۸۳، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۲۰. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۹۶، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۲۱. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۱۰۶- ۱۲۸، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۲۲. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۲۴۶، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱.
۲۳. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۲۴۶، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱.
۲۴. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۴۱۲، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱.
۲۵. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۴۰۸- ۴۰۹، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱.
۲۶. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۴۱۱، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱.
۲۷. نفیسی، سعید، نیمه راه بهشت، ص۴۸.
۲۸. کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»، ص۱۵۳، تهران، نشر اقبال، چاپ دوم، ۱۳۵۵.
۲۹. محمود، محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، ج۵، ‌ص ۱۲۱۹، تهران، نشر اقبال.



علی‌اکبر عالمیان، فصلنامه فرهنگ پویا، شماره ۲۰، برگرفته از مقاله «فراماسونری در ایران»، تاریخ بازیابی ۹۶/۵/۸.    






جعبه ابزار