غَلْف (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غَلْف (به فتح غین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای پوشاندن و قراردادن در
غلاف است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
•
غِلاف (به کسر غین) به معنای پرده است.
•
اَغلَف (به فتح الف و لام) به معنای
طفل ختنه نشده است.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
نعمتهای بهشتی و
علم خدا از این واژه استفاده نموده است.
غَلْف به معنای پوشاندن و قراردادن در
غلاف آمده است.
«
غلف القارورة» یعنی
شیشه را پوشانید.
غِلاف به معنای پرده و طفل ختنه نشده را
اَغلَف گویند که
حشفه او در
غلاف و پرده است.
مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) درباره نعمتهای بهشتی فرموده است:
«وَ طُلوعِ تِلْكَ الِّثمارِ مُخْتَلِفَةً في غُلُفِ أَكْمامِها، تُجْنَى مِنْ غَيْرِ تَكَلُّف.» یعنی «ظاهر شدن آن میوهها در پردهها و
غلافهای میوهها که چیده میشود بدون زحمت.»
غلف (بر وزن عنق) جمع
غلاف است.
و درباره علم خدا فرموده است:
«وَ مُنْفَسَحِ الـثَّمَرَةِ مِنْ وَلائِجِ غُلُفِ الاَْكْمامِ.» «
خدا داناست به محلّ باز شدن میوهها از درون پردههای
غلافها.»
در نامه به
معاویه فرموده است:
«وَ اللهِ ما عَلِمْتُ الاَْغْلَفُ الْقَلْبِ.» «به خدا سوگند من مىدانم تو مردى بى خرد و پوشيده دل هستى.»
این ماده سه بار در «نهجالبلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «غلف»، ج۲، ص۷۸۷.