• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

غزوه بنی‌قریظه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



غزوه بنی‌قریظه، سومین جنگ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با یهودیان مدینه به شمار می‌رود که در سال پنجم هجرت اتفاق افتاد. این جنگ به دلیل پیمان‌شکنی یهودیان بنی‌قریظه و هم‌پیمان شدن با مشرکان در جنگ خندق اتفاق افتاد. بعد از جنگ خندق به فرمان الهی مسلمانان قلعههای یهودیان بنی‌قریظه را محاصره کردند که چندین روز طول کشید تا اینکه آنها تسلیم شده و به حکمیت سعد بن معاذ تن دادند. طبق برخی نقل‌ها سعد حکم به قتل جنگ‌جویان، اسارت زنان و تقسیم اموال بنی‌قریظه کرد، اما برخی در حکم قتل همه مردان تردید کرده‌اند.



غزوه در اصطلاح به جنگی گفته می‌شود که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خود فرماندهی آن‌را به عهده داشت.


غزوه بنی‌قریظه، سومین جنگ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با یهودیان مدینه به شمار می‌رود، و در سال پنجم هجرت اتفاق افتاد. یهودیان بنی‌قریظه به همراه یهودیان بنی‌نضیر و بنی‌قینقاع از هم‌پیمانان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به شمار می‌رفتند.
[۲] ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۰۸، تحقیق مؤسسة الهدی، قاهره، دارالتقوی، ۲۰۰۴م.، چاپ اول.
که هر سه قبیله پیمان‌شکن شدند.
[۳] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۶۳، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۹۸۹م.، چاپ اول.
(درباره بنی‌قریظه رجوع شود به
[۴] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۲۹۵، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۹۸۹م.، چاپ اول.
[۵] ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۸، تحقیق مؤسسة الهدی، قاهره، دارالتقوی، ۲۰۰۴م.، چاپ اول.
)
پیش از بیان غزوه بنی‌قریظه ابتدا این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که طبق پیمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با این یهودیان، آنان حق هیچ‌گونه فعالیتی علیه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مسلمانان را نداشتند. با این حال یهودیان بنی‌قریظه در جنگ خندق (احزاب) نقض پیمان کرده و با مشرکان مکه در جنگ علیه مسلمانان همکاری کردند. این رفتار بنی‌قریظه موجب شد، در طول جنگ ضربه روحی شدیدی بر مسلمانان وارد شود. قرآن کریم در اشاره به این موضوع می‌فرماید: «به خاطر بیاورید زمانی را که آنها از طرف بالا و پایین شهر بر شما وارد شدند و مدینه را محاصره کردند و زمانی را که چشم‌ها از شدت وحشت خیره شده و جان‌ها به لب رسیده بود.» از این‌رو بعد از پایان جنگ خندق پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به دستور خداوند، سپاهیان را به فرماندهی علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) به سمت قلعههای یهودیان بنی‌قریظه فرماندهی کرد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لوای خود را به ایشان سپرد. در ادامه بلال را امر کرد تا ندا دهد که مسلمانان نماز عصر را جز در محله بنی‌قریظه بجا نیاورند، بعد از مدتی قلعه‌ها محاصره شد. محاصره‌ای که پانزده روز و بنا بر نقلی دیگر بیست و پنج روز به طول انجامید.


مسلمانان با مقابله‌ اندک بنی‌قریظه روبرو شدند، ولی آنها سرانجام خود خواستار مذاکره و صلح با مسلمانان شدند. آنان خواستار آن بودند که رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مشابه همان برخوردی که با بنی‌نضیر داشت، با آنان داشته باشد. به این صورت که تمام اموال و اسلحه‌ها مال مسلمانان باشد، در مقابل از خون آنان گذشته شود. سپس همراه زنان و فرزندان خود مدینه را ترک کنند و هر کدام به‌اندازه یک بار شتر با خود ببرند. این درخواست با مخالفت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روبرو شد. از این‌رو آنان دوباره طرح دیگری پیشنهاد دادند، مبنی بر اینکه، مسلمانان از خون آنان بگذرند، زنان و فرزندان‌شان به آنها واگذار شود و بدون هیچ مالی از مدینه بیرون بروند. این‌بار نیز پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با خواسته آنان مخالفت کردند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به بنی‌قریظه فرمودند: «فقط باید به حکم من گردن نهید.»


یهودیان بنی‌قریظه که همه راه‌ها را به روی خود بسته می‌دیدند، از طرفی محاصره نیز سخت‌تر شده بود، از ابی‌لبابه بن عبدالمنذر به عنوان خیرخواهی، در خواست مشورت کردند. ابی‌لبابه از مسلمانان بود و خود به همراه خانواده‌اش نزد یهودیان بنی‌قریظه زندگی می‌کردند و از هم‌پیمانان آنان به شمار می‌رفت. وی به آنان گفت: «اگر تسلیم شوید، بدانید که حکم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درباره شما ذبح با اشاره به گردن خویش است»؛ ولی از کار خود پشیمان شد. ابی‌لبابه در حالی‌که «انا لله و انا الیه راجعون» می‌خواند، با خود می‌گفت: «به خدا و رسولش خیانت کردم.» و از قلعه بنی‌قریظه بیرون آمد. او بدون این‌که پیش رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برود به مسجد رفت و خود را با طناب به ستونی بست. ابی‌لبابه با خود عهد کرد، یا بمیرد یا اینکه خداوند توبه‌اش را بپذیرد.
بعد از این جریان، یهودیان دوباره به مشورت نشستند. برخی از آنها پیشنهاد مسلمان شدن و برخی دیگر پیشنهاد جزیه را مطرح کردند که هیچ کدام مورد قبول واقع نشد. آنان که ترس شدیدی سراسر وجودشان را فرا گرفته بود، تصمیم بر قبول حکم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گرفتند و سرانجام یهودیان بنی‌قریظه تسلیم شدند.


پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) محمد بن مسلمه را بر آنان گمارد، سپس مردانشان را کتف بسته در محلی نگه داشتند، زنان و بچه‌هایشان را نیز در گوشه‌ای دیگر جمع کردند و عبدالله بن سلام را مسؤول آنان نمودند. کالاها، اثاث، لباس و تمام سلاح‌ها را گردآوری کردند. بیش از ۱۵۰۰ شمشیر، ۳۰۰ زره، ۲۰۰۰ نیزه و ۱۵۰۰ سپر جمع‌آوری شد. در میان غنائم همچنین احشام بسیاری وجود داشت. از سویی دیگر قبیله اوس که در دوران جاهلیت از هم‌پیمانان بنی‌قریظه به شمار می‌رفت، اعتراض کردند. آنان به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌گفتند همان‌گونه که یهودیان بنی‌قینقاع را به عبدالله بن ابی منافق، بخشیدی یهودیان بنی‌قریظه را نیز بر ما ببخشید و بر آنان همانند بنی‌نضیر، ‌بیرون رفتن از مدینه پس از تسلیم سلاح‌ها و املاک آنها، حکم کنید.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نتیجه را بر حکمیت سعد بن معاذ بزرگ اوسیان، واگذار کرد، معترضین نیز استقبال کردند. سعد بن معاذ را در حالی‌که مجروح بود، آوردند. او حکم به قتل جنگ‌جویان، اسارت زنان و تقسیم اموال بنی‌قریظه کرد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درباره حکم سعد بن معاذ فرمود: «به تحقیق به حکم خداوند متعال حکم کرد، حکمی که از فراز آسمان‌های هفت‌گانه مشخص شده بود.»


درباره ابولبابه نیز باید گفت، پس از چند روز خداوند توبه او را نیز قبول کرد. او آن‌قدر صبر کرد تا به دست رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از ستونی که به «ستون توبه» معروف شد آزاد گردید. همچنین باید گفت، در طول محاصره بنی‌قریظه رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ابن‌ ام مکتوم را به عنوان جانشین خود در مدینه، انتخاب کرده بود.


۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ص۲۵۴، تحقیق ابوصهیب الکرمی، بیروت، بیت الافکار الدولیة، بی‌تا، چاپ اول.    
۲. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۰۸، تحقیق مؤسسة الهدی، قاهره، دارالتقوی، ۲۰۰۴م.، چاپ اول.
۳. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۶۳، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۹۸۹م.، چاپ اول.
۴. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۲۹۵، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۹۸۹م.، چاپ اول.
۵. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۸، تحقیق مؤسسة الهدی، قاهره، دارالتقوی، ۲۰۰۴م.، چاپ اول.
۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۴۹۶-۴۹۷، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۹۸۹م.، چاپ اول.    
۷. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۰.    
۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۴۶، تحقیق ابوصهیب الکرمی، بیروت، بیت الافکار الدولیة، بی‌تا، چاپ اول.    
۹. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۴۹۷، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۹۸۹م.، چاپ اول.    
۱۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۴۶، تحقیق ابوصهیب الکرمی، بیروت، بیت الافکار الدولیة، بی‌تا، چاپ اول.    
۱۱. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۵۷.    
۱۲. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۵۷.    
۱۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۴۷، تحقیق ابوصهیب الکرمی، بیروت، بیت الافکار الدولیة، بی‌تا، چاپ اول.    
۱۴. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۵۷.    
۱۵. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۷۱۸، تحقیق مؤسسة الهدی، قاهره، دارالتقوی، ۲۰۰۴م.، چاپ اول.    
۱۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۰۹، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۹۸۹م.، چاپ اول.    
۱۷. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۱۳۹، تحقیق مؤسسة الهدی، قاهره، دارالتقوی، ۲۰۰۴م.، چاپ اول.    
۱۸. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۵۷.    
۱۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ص۳۴۸-۳۴۹، تحقیق ابوصهیب الکرمی، بیروت، بیت الافکار الدولیة، بی‌تا، چاپ اول    
۲۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۷، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۹۹۸م.    
۲۱. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۱۲، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۹۸۹م.، چاپ اول.    
۲۲. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۵۸.    
۲۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ص۳۹۸، تحقیق ابوصهیب الکرمی، بیروت، بیت الافکار الدولیة، بی‌تا، چاپ اول.    
۲۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۳۴۷، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۹۹۸م.    



عباس میرزایی، سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «غزوه بنی قریظه»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۱/۲۸.    






جعبه ابزار