غار اصحاب کهف (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از مکانهایی که در
آیات قرآن به اشاره شده، «غار
اصحاب کهف» است.
تابيدن
خورشید بر سمت راست
غار در صبحگاهان و بر سمت چپ آن در عصرگاهان:
«وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ...؛
و اگر در آن جا بودى
خورشيد را مىديدى كه به هنگام
طلوع، به سمت راست غارشان متمايل مىگردد؛ و به هنگام غروب، به سمت چپ؛ و آنها در فراخنايى از آن غار قرار داشتند....»
تابش مقدار كمى از آفتاب به درون غار اصحاب كهف هنگام
غروب:
«وَتَرَى الشَّمْسَ ... وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِكَ ...؛
و اگر در آن جا بودى
خورشيد را مىديدى ... و به هنگام غروب، به سمت چپ؛ و آنها در فراخنايى از آن غار قرار داشتند....»
غار، محل به
خواب رفتن چند صد ساله اصحاب كهف:
«فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا • وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا؛
ما پرده خواب را ساليانى دراز در آن غار بر گوششان زديم، و سالها در خواب فرو رفتند. آنها در غارشان سيصد سال درنگ كردند، و نُه سال نيز بر آن افزودند.»
راه يابى اصحاب كهف به قسمت امن و وسيع غار:
«وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ...؛
و اگر در آن جا بودى
خورشيد را مىديدى كه به هنگام طلوع، به سمت راست غارشان متمايل مىگردد؛ و به هنگام غروب، به سمت چپ؛ و آنها در فراخنايى از آن غار قرار داشتند....»
«فجوة» به مكان و فضاى وسيع گفته مىشود.
آگاهى مردم از غار اصحاب كهف:
«وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ ...؛
و اينچنين مردم را از حال آنها آگاه كرديم، تا بدانند كه وعده خداوند در مورد رستاخيز
حق است؛ و در قيام
قیامت شكى نيست....»
پيشنهاد ساختن بناى يادبود بر غار از سوى برخى از مردم حاضر شده در آنجا:
«وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا ...؛
و اينچنين مردم را از حال آنها آگاه كرديم، تا بدانند كه وعده خداوند در مورد رستاخيز حق است؛ و در قيام قيامت شكى نيست؛ و به ياد آور هنگامى را كه مردم ميان خود درباره كار آنها
نزاع داشتند، گروهى مىگفتند: بنايى بر آنان بسازيد تا از نظرها پنهان شوند....»
ساختن
مسجد بر روى غار از سوى گروهى از موحدان:
«وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ ... قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا؛
و اينچنين مردم را از حال آنها آگاه كرديم، ... ولى كسانى كه از
راز آنها آگاهى يافتند و آن را دليلى بر رستاخيز ديدند گفتند: ما عبادتگاهى در كنار
مدفن آنها مىسازيم (تا خاطره آنان فراموش نشود).»
موقعيت جغرافيايى ويژه غار اصحاب كهف و استراحتگاه آنان و نحوه
تابش خورشيد به آن، از
آیات الهی:
«وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ ...؛
و اگر در آن جا بودى
خورشيد را مىديدى كه به هنگام طلوع، به سمت راست غارشان متمايل مىگردد؛ و به هنگام غروب، به سمت چپ؛ و آنها در فراخنايى از آن غار قرار داشتند؛ اين از نشانههاى خداست....»
مشاراليه «ذلك» مطالب مطرح شده در آيه، درباره وضعيّت جغرافيايى غار و چگونگى قرار گرفتن اصحاب كهف در آن و ديگر خصوصيّات است.
قرار داشتن دهانه غار اصحاب كهف به سمت جنوب غربى:
«وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ...؛
و اگر در آن جا بودى
خورشيد را مىديدى كه به هنگام طلوع، به سمت راست غارشان متمايل مىگردد؛ و به هنگام غروب، به سمت چپ؛ و آنها در فراخنايى از آن غار قرار داشتند....»
اگر غار اصحاب كهف در نيم كره شمالى قرار داشته باشد با توجّه به دو نكته زير، دهانه غار به سمت جنوب غربى بوده است: الف. راست و چپ، نسبت به كسى كه داخل غار و رو به درب خروجى قرار دارد سنجيده شود؛ ب. «ذات اليمين» ظرف براى «تزاور» است؛ بنابراين مفاد «تزاور» اين است كه
خورشيد، از جانب چپ، طلوع و به سمت راست غار، سير مىكرد كه در اين صورت، تنها نزديك به غروب، آفتاب به داخل غار مىتابيده است.
کاشفان غار اصحاب کهف (قرآن)،
کشف غار اصحاب کهف (قرآن).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۵۷، برگرفته از مقاله «غار اصحاب کهف».