عُصْبَه (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عُصْبَه:(وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ) «عُصْبَه» (بر وزن
لقمه) در
اصل از مادّه «
عصب» به معناى رشتههاى مخصوصى است كه عضلات
انسان را به هم پيوند داده و مجموعه آن سلسله اعصاب نام دارد، سپس به جمعيتى كه با هم متحدند، پيوند، ارتباط، همكارى و همفكرى دارند
«عصبه» گفته شده است.
به كار رفتن اين واژه، نشان مىدهد كه توطئهگران در داستان
افک ارتباط نزديک و محكمى با هم داشته و شبكه منسجم و نيرومندى را براى توطئه تشكيل مىدادند. بعضى گفتهاند: اين تعبير، معمولًا در مورد ده تا چهل نفر به كار مىرود.
اما مفهوم اين واژه در
سوره قصص با توجّه به اين كه
«عُصْبَه»، به معناى جماعتى است كه دست به دست هم دادهاند و نيرومندند، و همچون اعصاب يكديگر را گرفتهاند، روشن مىسازد كه حجم جواهرات و اموال گرانقيمت «
قارون» چقدر زياد بوده است.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با عُصْبَه:
(إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ) (هنگامى كه برادران گفتند: «
یوسف و برادرش
بنیامین نزد پدر، از ما محبوبترند؛ در حالى كه ما مردان نيرومندى هستيم. مسلّماً پدر ما، در گمراهى آشكارى است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: در
مجمع البیان گفته: كلمه عصبة به معناى جماعتى است كه درباره يكديگر تعصب داشته باشند، و از نظر عدد شامل جماعتى مىشود كه از ده كمتر و از پانزده نفر بيشتر نباشد، بعضى هم بين دو و چهل نفر را گفتهاند، و به هر حال همانند كلمات، قوم، رهط و نفر، جمعى است كه مفرد ندارد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(إِنَّ الَّذِينَ جَاؤُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّكُم بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ) (به يقين كسانى كه آن تهمت عظيم را عنوان كردند گروهى متشكّل و توطئهگر از شما بودند؛ امّا گمان نكنيد اين ماجرا به زيان شماست، بلكه خير شما در آن است؛ هر يک از آنها سهم خود را از اين گناهى كه مرتكب شدند دارند؛ و آنكس از آنان كه بخش مهمّ آن را بر عهده داشت عذاب عظيمى براى اوست!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: راغب مىگويد: كلمه عصبه به معناى جماعت دست به دست هم داده و متعصب است.
بعضى
ديگر گفتهاند: در عدد ده تا چهل استعمال مىشود.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ) (قارون از قوم
موسی بود، امّا بر آنان ستَم كرد؛ ما آن قدر از گنجها به او داده بوديم كه حمل كليدهاى آن براى گروهى نيرومند، دشوار بود! به خاطر آوريد هنگامى را كه قومش به او گفتند: «اين همه از سر غرور شادى مكن، كه
خداوند شادىكنندگان مغرور را دوست نمىدارد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: در مجمع البيان گفته: كلمه عصبة به معناى جماعتى بهم پيوسته است، ولى در عدد آن اختلاف است، بعضى گفتهاند: عصبه ما بين ده نفر تا پانزده نفر را گويند- نقل از
مجاهد- و بعضى ديگر گفتهاند: ما بين ده تا چهل را عصبه گويند- نقل از
قتاده- و بعضى ديگر گفتهاند: عصبه به معناى چهل نفر است.- نقل از ابى صالح- بعضى ديگر گفتهاند ما بين سه تا ده نفر است- نقل از
ابن عباس- و بعضى ديگر گفتهاند: به معناى جماعتى است كه به يكديگر تعصب بورزند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «عُصْبَه»، ص۳۸۳.