عُزَیْر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عُزَیْر:
(وَ قالَتِ الْیَهودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللّٰهِ) عُزَیْر: در
لغت عرب همان
«عزرا» در لغت
یهود است
و از آنجا که عرب به هنگامی که نام بیگانهای را به کار میبرد معمولا در آن تغییری ایجاد میکند، مخصوصا گاه برای اظهار
محبت، آن را به صیغه «
تصغیر» درمیآورد، «
عزرا» را نیز تبدیل به «
عزیر» کرده است، همان گونه که نام اصلی «
عیسی» که «یسوع» است
و «
یحیی» که «یوحنا» است پس از نقل به زبان عربی دگرگون شده
و به شکل: «عیسی»
و «یحیی» درآمده است.
به موردی از کاربرد
عُزَیْر در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ قالَتِ الْیَهودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللّهِ وَ قالَتْ النَّصارَی الْمَسیحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُم بِاَفْواهِهِمْ یُضاهِؤونَ قَوْلَ الَّذینَ کَفَرواْ مِن قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللّهُ اَنَّی یؤْفَکونَ) (
یهود گفتند: «
عُزیر پسر خداست»
و نصاری گفتند: «مسیح پسر خداست»؛ این سخنی است که آنها به زبان میآورند، در حالی که همانند گفتار
کافران پیشین
و مشرکان است؛
خدا آنان را بکشد، چگونه از
حق انحراف مییابند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
کلمه
عزیر نام همان شخصی است که
یهود او را به زبان عبری خود
عزرا میخوانند
و در نقل از عبری به عربی این تغییر را پذیرفته است، هم چنان که نام یسوع وقتی از عبری به عربی وارد شده به صورت کلمه عیسی در آمده
و به طوری که میگویند کلمه یوحنای عبری در عربی یحیی شده است
و این
عزرا همان کسی است که دین
یهود را
تجدید نمود
و تورات را بعد از آنکه در واقعه
بختالنصر پادشاه بابل
و تسخیر بلاد
یهود و ویران نمودن معبد
و سوزاندن کتابهای ایشان به کلی از بین رفت دوباره آن را به صورت کتابی به رشته تحریر درآورد. بخت النصر مردان
یهود را از دم تیغ گذرانید
و زنان
و کودکان
و مشتی از ضعفای ایشان را با خود به بابل برد
و نزدیک یک قرن در بابل بماندند، تا آنکه بابل به دست کورش کبیر پادشاه ایران فتح شد
و عزرا نزد وی رفته
و برای
یهودیان تبعیدی شفاعت نمود
و چون
عزرا در نظر کورش صاحب احترام بود، تقاضا
و شفاعتش پذیرفته شد
و کورش اجازه داد که
یهود به بلاد خود باز گردند
و توراتشان از نو نوشته شود
و با اینکه نسخههای تورات به کلی از بین رفته بود
عزرا در حدود سنه ۴۵۷ قبل از میلاد مسیح مجموعهای نگارش داد
و به نام تورات در میان
یهود منتشر نمود.
«
عزیر» یا «
عزرا» در تاریخ
یهود موقعیت خاصی دارد تا آنجا که بعضی اساس ملیت
و درخشش تاریخ این جمعیت را به او نسبت میدهند
و در واقع او خدمت بزرگی به این آیین کرد، زیرا در واقعه «بختالنصر» پادشاه «بابل» بود که وضع
یهود به کلی درهم ریخته شد، شهرهای آنها به دست سربازان بختالنصر افتاد
و معبدشان ویران
و کتاب آنها تورات سوزانده شد، مردانشان به قتل رسیدند
و زنان
و کودکانشان اسیر شدند
و به بابل انتقال یافتند
و حدود یک قرن در آنجا بودند، «کورش» پادشاه ایران، «بابل» را فتح کرد، «
عزرا» که یکی از بزرگان
یهود بود نزد وی آمد
و برای آنها
شفاعت کرد، او موافقت کرد که
یهود به شهرهایشان بازگردند
و از نو تورات نوشته شود.
عزرا طبق آنچه در خاطرش از گفتههای پیشینیان
یهود باقی مانده بود «تورات» را از نو نوشت.
به همین دلیل
یهود او را یکی از نجاتدهندگان
و زندهکنندگان
آیین خویش میدانند
و به همین جهت برای او فوقالعاده احترام قایلند.
این موضوع سبب شد که گروهی از
یهود لقب
(اِبْنُ اللّٰهِ) (فرزند خدا) را برای او انتخاب کنند (هرچند از بعضی روایات مانند روایت «
احتجاج طبرسی» استفاده میشود که آنها این لقب را به عنوان احترام به «
عزیر» اطلاق میکردند، ولی در همان
روایت میخوانیم: هنگامی که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از آنها پرسید: شما اگر «
عزیر» را به خاطر خدمات بزرگش احترام میکنید
و به این نام میخوانید پس چرا این نام را بر
موسی (علیهالسّلام) که بسیار بیش از «
عزیر» به شما خدمت کرده است نمیگذارید؟ آنها از پاسخ فروماندند
و جوابی برای این سؤال نداشتند.)
ولی هرچه بود این نامگذاری در اذهان گروهی، از صورت احترام بالاتر رفته بود
و آنچنان که روش
عوام است آن را طبعا بر مفهوم حقیقی حمل میکردند
و او را به راستی فرزند خدا میپنداشتند، زیرا هم آنها را از دربهدری
و آوارگی نجات داده بود
و هم بهوسیله بازنویسی تورات، به آیینشان سروسامانی بخشیده بود.
البته همه آنها چنین عقیدهای را نداشتهاند، ولی از
قرآن استفاده میشود که این طرز تفکر در میان گروهی از آنها که مخصوصا در عصر پیامبر (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم) میزیستهاند وجود داشت، به علاوه هرگاه عقیدهای را به قومی نسبت میدهند لزومی ندارد که همه آنها در آن متفق باشند، بلکه همین مقدار که عدّه قابل ملاحظهای چنین عقیدهای را داشته باشند کافی است.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «عُزَیْر»، ج۳، ص۱۶۰-۱۶۱.