عُذْر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عُذْر (به ضم عین و سکون ذال) از
واژگان نهج البلاغه به معنای پوزش است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
• اِعتِذار (به کسر الف و تاء) به معنای عذرآوردن.
• اِعذار (به کسر الف) به معنای عذر آوردن و عذر اظهار کردن.
• مَعْذِرَة (به فتح میم و کسر ذال) به معنای عذرخواهی با حجت.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
تقوی و ... از این واژه استفاده نموده است.
عُذْر به معنای پوزش آمده است.
در
اقرب الموارد گوید:
عذر حجتی است که با آن پوزش خواسته میشود.
اعذار:
عذر آوردن و
عذر اظهار کردن است.
راغب گوید:
عذر آن است که انسان میخواهد با آن
گناه خویش را محو میکند.
اِعتِذار: عذرآوردن،
معذّر کسی است که
عذر میآورد ولی
عذر ندارد،
معتذر عکس آن است.
مَعْذِرَة به معنای عذرخواهی با حجت و جمع آن
معاذیر است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
«
اِعذار»
عذر آوردن و
عذر اظهار کردن، امام (صلواتاللهعلیه) در مورد
تقوی فرموده است:
«أوصيكُمْ بِتَقْوَى اللهِ الَّذي أَعْذَرَ بِما أَنْذَرَ.» «
وصیت میکنم شما را به تقوای خدا که با انذار برای شما
عذر آورده از
عذاب.»
یعنی عذاب خواهید شد.
در
حکمت ۳۱۷ فرموده است:
«الْعُمْرُ الَّذي أَعْذَرَ اللهُ فيهِ إِلَى ابْنِ آدَمَ سِتّونَ سَنَةً.» «عمری که
خداوند، در آن، انسان را مورد
عذر قرار داده شصت سال است بعد از آن در صورت گناه کردن عذرش پذیرفته نیست.»
امیرالمومنین علی (علیهالسلام) در
خطبه ۸۶ میفرمایند:
«وَ اعْذِروا مَنْ لا حُجَّةَ لَكُمْ عَلَيْهِ.» «و از كسى كه
دلیل بر ضدّ او نداريد عذرخواهى كنيد.»
«
مَعذِره» به معنای عذرخواهی با حجت جمع آن
معاذیر است.
در
خطبه ۲۲۳ و ۱۷۴ و غیره آمده است. در رابطه با
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز فرموده است:
«وَ جاهَدَ في اللهِ أَعْداءَهُ غَيْرَ واهِن وَ لا مُعَذِّر.» «و در راه خدا با دشمنانش بدون
ضعف و
عذر نبرد كرد.»
گفته شد:
معذّر کسی است که
عذر بیجا میآورد، در
قرآن مجید آمده:
(وَ جاءَ الْمُعَذِّرونَ مِنَ الْاَعْرابِ لِیُؤْذَنَ لَهُم) «و
معذوران از اعراب، نزد تو آمدند كه به آنها اجازه عدم شركت در جهاد داده شود.»
منظور کسانی است که
عذر نداشته و
عذر بیجا میآوردند.
موارد متعددی از این ماده در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عذر»، ج۲، ص۷۰۸.