عَبْس (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَبْس (به فتح عین و سکون باء) از
واژگان قرآن کریم به معنای رو
ترش کردن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
عَبُوس (به فتح عین و ضم باء) به معنای
ترشرو است.
سوره عبس هشتادمین سوره
قرآن است که ظهور در
ملامت شخصی دارد که درباره مصداق آن شخص، بین مفسران اختلاف است.
عَبْس به معنای رو
ترش کردن است. «عبس وجهه عبسا و عبوسا: کلح» لازم و متعدی هر دو آمده است.
راغب اصفهانی گفته: علت عبوسی تنگی نفس است یعنی چیزی را ناپسند میدارد و در اثر ناراحتی درون چهره درهم میکشد.
(عَبَسَ وَ تَوَلَّی اَنْ جاءَهُ الْاَعْمی) «رو
ترش کرد و اعراض و بیاعتنائی کرد که نابینا پیش او آمد.»
(ثُمَّ نَظَرَ • ثُمَ عَبَسَ وَ بَسَرَ) (پس نگاهى كرد، • و چهره درهم كشيد و عجولانه دست به كار شد.)
عَبُوس به معنای
ترشرو است.
(اِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً) (ما از پروردگارمان خائفيم در آن روزى كه عبوس و سخت است.)
عبوس در آیه صفت یوم واقع شده چنانکه عسیر در آیه
(فَذلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ) (آن روز، روز سختى است.)
(وَ کانَ یَوْماً عَلَی الْکافِرِینَ عَسِیراً) (...و آن روز، روز سختى براى
کافران خواهد بود!)
گویند «لیلک قائم نهارک صائم»
در آیه نیز یوم با صفت اهل آن موصوف شده است. و یا یوم در اثر شدت بشیر عبوس تشبیه شده است، ولی فرض اول بهتر است مثل
(اِذا اَخَذَ الْقُری وَ هِیَ ظالِمَةٌ) (و اينچنين است مجازات پروردگار تو، هنگامى كه مردم شهرها و آبادیها را مجازات مىكند، در حالىكه آنها ستمكارند!...)
(عَبَسَ وَ تَوَلَّی • اَنْ جاءَهُ الْاَعْمی • وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّی. اَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْری • اَمَّا مَنِ اسْتَغْنی. فَاَنْتَ لَهُ تَصَدَّی • وَ ما عَلَیْکَ اَلَّا یَزَّکَّی • وَ اَمَّا مَنْ جاءَکَ یَسْعی • وَ هُوَ یَخْشی • فَاَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّی • کَلَّا اِنَّها تَذْکِرَةٌ) (چهره درهم كشيد و روى بر تافت، • از اينكه نابينايى به سراغ او آمد. • تو چه مىدانى شايد او
تقوا پيشه كند، • يا متذكّر گردد و اين تذكّر به حال او مفيد باشد. • امّا آن كس كه خود را توانگر مىبيند، • تو به او روى مىآورى، • در حالىكه اگر او تقوا پيشه نكند چيزى بر تو نيست. • اما كسى كه به سراغ تو مىآيد و كوشش مىكند، • و از
خدا ترسان است، • تو از او غافل مىشوى! • هرگز چنين نيست كه آنها مىپندارند؛ اين
قرآن براى همه تذكر و يادآورى است.)
ظهور این آیات بیشک در
ملامت است که شخص در
ارشاد مردم میان غنی و نابینا فرق گذاشته و به نابینا با آنکه در صدد اخذ حکم و عمل به آن بوده اعتنا نشده و به غنی اعتنا شده است.
درباره نزول آیات در
مجمع البیان فرموده: گفته شده:
عبداللّه بن امّ مکتوم که نابینا بود پیش
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و آن حضرت با
عتبة بن ربیعه،
ابا جهل،
عباس بن عبدالمطلب،
ابیّ بن خلف و
امیة بن خلف صحبت میکرد به امید آنکه
اسلام آورند. عبداللّه صدا زد یا رسول از آنچه خدا تعلیمت کرده بر من بخوان و تعلیم کن، پیوسته این کلام را تکرار میکرد و نمیدانست که آن حضرت با آن قوم سخن میگوید تا کراهت در قیافه آن حضرت ظاهر شد، به واسطه قطع شدن کلامش و در دل گفت: این بزرگان
مکّه گویند پیروان او فقط نابینایان و بردگانند، لذا به او اعتنائی نکرد، و با آنها به سخنش ادامه داد. در نتیجه آیات فوق نازل شد آن حضرت پس از آن عبداللّه را احترام میکرد و میفرمود: آفرین بر کسی که خدایم درباره او ملامتم کرده و میفرمود: حاجتی داری؟ از
حضرت صادق (علیهالسّلام) روایت شده:
«کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اِذَا رَاَی عَبْدَ اللَّهِ بْنَ اُمِّ مَکْتُومٍ قَالَ: مَرْحَباً مَرْحَباً لَا وَ اللَّهِ لَا یُعَاتِبُنِی اللَّهُ فِیکَ اَبَداً وَ کَانَ یَصْنَعُ بِهِ مِنَ اللُّطْفِ حَتَّی کَانَ یَکُفُّ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِمَّا یَفْعَلُ بِهِ.» یعنی از آمدن به حضور آن حضرت خودداری و
حیا میکرد.
اهل سنت نیز در کتب حدیث و تفسیر نزدیک به آن نقل کردهاند و همه حکایت دارد که ملامت درباره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
سیّد مرتضی علم الهدی (رحمةاللّه) به نقل مجمع البیان فرموده: ظهور آیه دلالت ندارد که آن راجع به حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشد و آن خبر محض است که به صاحب آن تصریح نشده، بلکه دلالت دارد که مراد غیر آن حضرت است زیرا عبوس بودن از صفات آن حضرت با
کفّار هم نیست چه رسد با مؤمنین مسترشدین، وانگهی توجّه به اغنیا و غفلت از فقراء از اخلاق کریمه آن حضرت به دور است... پس ظاهر آن است که مراد از
(عَبَسَ وَ تَوَلَّی) غیر آن حضرت است. از حضرت صادق (علیهالسّلام) روایت شده: آیه درباره مردی از
بنی امیّه نازل شده که در محضر آن حضرت بود عبداللّه بن امّ مکتوم آمد، وی چون او را دید خود را کنار کشید و رو
ترش کرد و اعراض نمود، خداوند حال او را حکایت کرد و رفتارش را ناپسند دانست.
در
تفسیر برهان از
علی بن ابراهیم نقل کرده: سوره درباره
عثمان و ابن امّ مکتوم مؤذّن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شد، او نابینا بود محضر آن حضرت آمد، عثمان و اصحاب حاضر بودند، حضرت او را بر عثمان مقدّم کرد، عثمان ابرو در هم کشید تا آیات نازل شد.
فیض کاشانی در
تفسیر صافی فرموده: آنچه شهرت یافته که آیات درباره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شده نه عثمان منافی است با این عتاباتی که لایق به شان آن حضرت نیست و همچنین آنچه بعد از آیات تا آخر سوره آمده است...
به نظر میآید که این از مجعولات اهل نفاق باشد. صاحب
تفسیر المیزان نیز قبول ندارد که آیات راجع به حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده باشد.
نگارنده گوید ناگفته نماند:
اولا: دقت در آیات نشان میدهد که طرف خطاب و مورد نظر شخص آن حضرت است که آیات در عین ملامت حکایت از مسئولیت بزرگ مخاطب دارند و روی سخن با کسی است که باید در ارشاد به راه خدا مردم را یکسان ببیند و همه را در پذیرفتن کلام حق در یک ردیف قرار دهد
(کَلَّا اِنَّها تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ ذَکَرَهُ) دفعه دیگر در آیات تامّل کنید.
ثانیا: روایتی که در مجمع البیان و تفسیر البرهان و تفسیر صافی و غیره از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده سند ندارد، در مجمع البیان به لفظ «روی» و در تفسیر البرهان به لفظ «علی بن ابراهیم قال نزلت فی عثمان» است، لذا نمیشود با آن ظهور آیات را برگرداند.
ثالثا: در بسیاری از آیات با لحن تندتر از این آیات به آن حضرت خطاب شده است مثل
(وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ اِلهاً آخَرَ فَتُلْقی فِی جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً) (...و هرگز معبود ديگرى با خدا قرار مده، كه در
جهنم افكنده مىشوى، در حالىكه سرزنش شده، و رانده درگاه خدا خواهى بود.)
(وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ اَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ اِنَّکَ اِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ) (...و اگر تو، پس از اين آگاهى، از هوسهاى آنها پيروى كنى، به يقين از ستمكاران خواهى بود.)
(وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْاَقاوِیلِ • لَاَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ. ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ) (و اگر او سخنى دروغ بر ما مىبست، • ما او را با قدرت مىگرفتيم، • سپس رگ قلبش را قطع مىكرديم.)
فرق این آیات با «عَبَسَ...» آن است که این آیات مشروطاند و مصداق آنها واقع نشده است ولی «عَبَسَ...» از شیء تحقّق یافته خبر میدهد.
شیخ طبرسی در
جوامع الجامع قول مشهور را نقل کرده و به کلام سید مرتضی اشاره ننموده است،
وانگهی این آیات در صدر اول رسالت نازل شده و مصونیّت آن حضرت از هر ناشایست به واسطه این آیات و نظائر آنهاست از طرف دیگر آن بزرگوار در این امر نظر سوئی نداشته است، بلکه نفع دین در نظرش بود ولی آیات متوجّهش کرد که از طرف خداوند متعال تحت مراقبت شدید است. در «سفر» ذیل سخن درباره آیه
(بِاَیْدِی سَفَرَةٍ) (به دست سفيرانى)
توضیحی داده شد که با این مطلب مناسب است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «عبس»، ج۴، ص۲۸۴-۲۸۸.