عوامل تقرب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
قرآن به اموری به عنوان عوامل
تقرب به
خدا اشاره شده است.
قرآن کریم مقرَّب بودن را، هم صفت برخی از انسانها
و هم ویژگی برخی فرشتگان
دانسته است، پس مقام
قرب همیشه مقامی اکتسابی نیست، زیرا فرشتگان مقامات خود را کسب نمیکنند، بلکه این مقام برای آنان غیر اکتسابی (وَهْبی) است؛ ولی انسانها باید با عمل آن را به دست آورند.
قرب الهی تنها با پاک کردن پلیدیها
، دوری از
دنیا و
شرور آن
،
نفی صفات ناپسند و خودبینی و حصول
تسلیم صرف و فنای کامل و
عبودیت تام
به دست میآید و این به معنای در آمدن تحت ولایت الهی است، از این رو مقربان، اولیای الهی هستند.
تنها مقرِّب حقیقی خداست و اوست که برخی انسانها را به خود نزدیک میکند، چنان که در آیاتی این
امر را به خود نسبت داده است: «وقَرَّبنهُ نَجیّا»
و این مطلب از به کار رفتن صیغه اسم مفعولِ «مقرَّبون» در آیاتی دیگر
نیز فهمیده میشود؛ ولی تلاش انسانها نیز در طول مقرِّب بودن خداوند میتواند در نزدیک ساختن آنان به خدا مؤثر باشد.
در قرآن کریم از آنچه انسان را به خدا نزدیک میکند با واژههایی نظیر «قربان»، «وسیله»، «نُسُک» و «قربة» یاد شده است. قربان گرچه در اصل مصدر است؛ ولی به معنای هر چیزی است که با آن به سوی خدا تقرّب جویند و در عرف مسلمانان معمولاً برای قربانی به کار میرود.
انجام دادن کاری نیک به قصد
تقرب به
خدا امری فطری است و قدمتی به درازای تاریخ
انسان دارد. دو فرزند
آدم هر یک فعلی را به قصد تقرّب به خدا انجام دادند
؛ ولی تنها عمل فرزند
پرهیزگار پذیرفته شد: «واتلُ
عَلَیهِم نَبَاَ ابنَی ءادَمَ بِالحَقِّ اِذ قَرَّبا قُربانًا فَتُقُبِّلَ مِن اَحَدِهِما ولَم یتَقَبَّل مِنَ الأخَرِ».
گفته شده است: قربان در امتهای گذشته مانند
صدقهها و
زکاتها در
امت اسلامی است؛ علامت قبول یا رد شدن آن در زمانهای گذشته این بود که آنچه پذیرفته میشده با
آتشی میسوخته است؛ ولی در امت ما قربان، اعمال پسندیده مانند
نماز ،
روزه، صدقه و زکات است و در دنیا نمیتوان فهیمد کدام یک از قربانها پذیرفته شدهاند.
طبق
آیهای یهودیان ادعا کردهاند که
خداوند با آنان
عهد بسته که به هیچ پیامبری
ایمان نیاورند، مگر
صدقه یا عمل نیک
دیگری جهت تقرّب به خدا بیاورد و آتش آن را بسوزاند. آنان از
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیز چنین درخواستی داشتن: «اَلَّذینَ قالوا اِنَّ اللّهَ عَهِدَ اِلَینا اَلاَّ نُؤمِنَ لِرَسول حَتّی یأتِینا بِقُربان تَأکلُهُ النّارُ».
در آیهای به
مؤمنان فرمان داده شده است که به سوی خدا وسیله بجویند: «یاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقُوا اللّهَ وابتَغوا اِلَیهِ الوَسیلَةَ».
بر اساس آیهای دیگر از میان
اولیای الهی آنان که به خدانزدیکترند در پی وسیلهای برای تقرّب هرچه بیشتر به او هستند
یا آنکه اولیای الهی در پی وسیلهای هستند تا دانسته شود کدام یک به خدا نزدیک ترند
: «اُولئِک الَّذینَ یدعونَ یبتَغونَ اِلی رَبِّهِمُ الوَسیلَةَ اَیهُم اَقرَبُ».
بر اساس احتمالی، مراد از این دو
آیه جستن وسیلهای است که انسان را به خدا نزدیک میکند
و این وسیله مفهوم وسیعی دارد و هر کار نیک و شایسته و هر صفت پسندیدهای را در بر میگیرد که از جمله آنها
توسل به
مقربان الهی برای بهرهمندی از
شفاعت آنان است
، چنان که در روایاتی «وسیله» به امام تفسیر شده است.
در آیه ۳۵
سوره مائده پیش از طلب وسیله به
تقوا امر شده است که از آن برمیآید در طلب وسیله نیز باید
تقوای الهی را رعایت کرد و نباید از هر وسیلهای برای تقرّب به خدا بهره جست.
بر اساس احتمالی دیگر در آیات یاد شده واژه «وسیله» خود به معنای قرب و مفاد آیات، طلب قرب الهی است.
قرآن کریم در آیاتی تنها عامل تقرّب به
خدا را
ایمان و
عمل صالح میشناساند: «وما اَمولُکم و لا اَولدُکم بِالَّتی تُقَرِّبُکم عِندَنا زُلفی اِلاّ مَن ءامَنَ وعَمِلَ صلِحًا».
این برداشت در صورتی است که استثنا در آیه منفصل و مفاد آیه آن باشد که تنها ایمان و عمل صالح انسان را به خدا نزدیک میسازند
؛ شاید استثنا متصل باشد، در نتیجه اموال و فرزندان انسان نیز در صورت برخورداری وی از ایمان و عمل صالح، مایه تقرّب او به
خدا هستند.
در آیهای ایمان وسیله دستیابی به مقام
قرب خدا معرفی شده است
: «وبَشِّرِ الَّذینَ ءامَنوا اَنَّ لَهُم قَدَمَ صِدق عِندَ رَبِّهِم»
و در آیهای دیگر از صعود «
کلم طیب » به سوی خدا و اینکه عمل صالح آن را بالا میبرد سخن رفته است: «اِلَیهِ یصعَدُ الکلِمُ الطَّیبُ والعَمَلُ الصّلِحُ یرفَعُهُ».
مقصود از
صعود ،
تقرب به
خدا و مقصود از کلم طیب، اعتقادات حقی است که انسان با پذیرش آنها و عمل بر اساس آنها
سعادتمند میشود و از آنجا که هر اعتقادی قائم به معتقِد آن است، تقرّب اعتقاد به خدا همان تقرّب معتقِد به خداوند است. عمل صالح نیز اعتقاد حق را در صعود به سوی خدا یاری کرده، آن را بالا میبرد، زیرا هر چه عمل بر اساس اعتقاد تکرار شود، باور راسختر و روشنتر و تأثیر آن بیشتر میگردد.
در آیهای نیز به کسی که
امید دارد به لقای پروردگارش برسد دستور عمل صالح و پرهیز از
شرک در
عبادت داده شده است: «فَمَن کانَ یرجوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلیعمَل عَمَلاً صلِحًا ولا یشرِک بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَدا».
در آیاتی متعدد به اموری اشاره شده است که مایه تقرّب انسان به خداست؛ مانند
انفاق : «... و یتَّخِذُ ما ینفِقُ قُرُبت عِندَ اللّهِ... اَلا اِنَّها قُربَةٌ لَهُم»
،
زکات : «و ما ءاتَیتُم مِن زَکوة تُریدونَ وجهَ اللّهِ»،
[[|اطعام]]
فقیران : «اِنَّما نُطعِمُکم لِوَجهِ اللّهِ»،
صبر : «والَّذینَ صَبَرُوا ابتِغاءَ وجهِ رَبِّهِم»،
امید به لقای الهی: «مَن کانَ یرجوا لِقاءَ اللّهِ فَاِنَّ اَجَلَ اللّهِ لاَت»،
تقوا : «لِلَّذینَ اتَّقَوا عِندَ رَبِّهِم...»
،
دعا : «ولا تَطرُدِ الَّذینَ یدعونَ رَبَّهُم بِالغَدوةِ والعَشِیِّ یریدونَ وجهَهُ»،
دعای
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) : «و صَلَوتِ الرَّسولِ اَلا اِنَّها قُربَةٌ لَهُم»
،
نماز: «فَصَلِّ لِرَبِّک...»
سجده : «واسجُد واقتَرِب»
کشته شدن در راه خدا: «ولا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ اَموتًا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یرزَقون»،
قربانی: «فَصَلِّ لِرَبِّک وانحَر»
، التزام به آیات الهی و پرهیز از دنیاگرایی و هواپرستی: «واتلُ
عَلَیهِم نَبَاَ الَّذی ءاتَینهُ ءایتِنا... ولَو شِئنا لَرَفَعنهُ بِها ولکنَّهُ اَخلَدَ اِلَی الاَرضِ واتَّبَعَ هَوهُ»
، پاکی دل از مرضهای روحی و اخلاقی: «اِذ جاءَ رَبَّه بِقَلب سَلیم»
، ادای
شهادت : «واَقیمُوا الشَّهدَةَ لِلّهِ»
و
تذکر: «قَد فَصَّلنَا الأیتِ لِقَوم یذَّکرون • لَهُم دارُ السَّلمِ عِندَ رَبِّهِم».
روایات نیز برای تقرّب به خدا عمل صالح و پرهیز از
شرک را برمیشمرند؛ مانند
اطاعت از
خدا و
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و
اولواالامر ، دوری از گناهان،
زهد ،
گریه از
ترس خدا
، تلاش برای برآوردن حاجت مؤمن
، دشمنی با اهل معاصی و دوری از آنان
تعقل .
قرآن کریم در کنار عوامل حقیقی تقرّب به خدا، به پندارهایی اشاره میکند که بر خلاف گمان برخی، در نزدیک ساختن انسان به خدا هیچ اثری ندارند. مهمترین این امور، پرستش آلههای به جز خداست. مشرکان، آنها را به این انگیزه میپرستیدند که آنان را به خدا نزدیک ساخته، در نیازهایشان
شفیع آنان باشند: «والَّذینَ اتَّخَذوا مِن دونِهِ اَولِیاءَ ما نَعبُدُهُم اِلاّ لِیقَرِّبونا اِلَی اللّهِ زُلفی...»
، چنان که یکی از عوامل پرستش
بتها میان
قوم عاد ، همین امر دانسته شده است: «و ما نَحنُ بِتارِکی ءالِهَتِنا عَن قَولِک»
؛ لیکن این آلهه به هنگام نیاز مشرکان و نزول عذاب الهی برای مشرکان هیچ سودی نداشته
، نمیتوانند آنان را یاری کنند: «فَلَولا نَصَرَهُمُ الَّذینَ اتَّخَذوا مِن دونِ اللّهِ قُربانًا ءالِهَةً»،
بلکه در آن هنگام گم میشوند؛ یعنی رابطه الوهیت و عبودیتی که مشرکان میپنداشتند میگسلد: «بَل ضَلّوا عَنهُم».
در آیه دیگری عامل تقرّب بودن اموالی که برخی به آن
افتخار میکنند و فرزندانی که به آنان
تکبر میورزند،
نفی شده است: «وما اَمولُکم ولا اَولدُکم بِالَّتی تُقَرِّبُکم عِندَنا زُلفی».
بر اساس آیاتی
یهودیان و
نصارا خود را فرزندان و دوستان خدا و از مقربان الهی میپنداشتند
: «نَحنُ اَبنؤُا اللّهِ واَحِبّؤُهُ»
و در آیهای از یهودیان خواسته شده است اگر در ادعای خود بر
ایمان و
قرب به خدا صادقاند آرزوی
مرگ کنند و به این ترتیب،
دروغ بودن ادعای آنان برای همگان آشکار میشود: «قُل اِن کانَت لَکمُ الدّارُ الأخِرَةُ عِندَ اللّهِ خالِصَةً مِن دونِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا المَوتَ اِن کنتُم صدِقین».
(۱) احیای حکمت، علیقلی بن قرچغای خان (م. ۱۰۹۱ ق.)، به کوشش فاطمه فنا، احیاء کتاب، ۱۳۷۷ ش.
(۲) اربعین، البهائی (م. ۱۰۳۱ ق.)، ترجمه و کوشش:بخشایشی، قم، نوید اسلام؛
(۳) اسرار الحکم، هادی السبزواری (م. ۱۲۸۹ ق.)، به کوشش میانجی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۶۲ ش .
(۴) اعلام قرآن، خزائلی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۱ ش .
(۵) اعلام القرآن، شبستری، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۹ ش .
(۶) بصائر ذوی التمییز، الفیروز آبادی (م. ۸۱۷ ق.)، به کوشش محمدعلی النجار، بیروت، المکتبة العلمیة .
(۷) تاج العروس، الزبیدی (م. ۱۲۰۵ ق.)، به کوشش
علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق .
(۸) التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی .
(۹) التبیان فی آداب حملة القرآن، النووی (م. ۶۷۶ ق.)، به کوشش احمد عدنان، بغداد، مطبعة السعد، ۱۹۸۹ م .
(۱۰) التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش .
(۱۱) ترتیب العین، خلیل (م. ۱۷۵ ق.)، به کوشش بکایی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۴ ق .
(۱۲) تفسیر الجلالین، جلال الدین المحلی (م. ۸۶۴ ق.)، جلال الدین السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)، بیروت، النور، ۱۴۱۶ ق .
(۱۳) تفسیر راهنما، هاشمی رفسنجانی و دیگران، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۳ ش .
(۱۴) تفسیر روح البیان، بروسوی (م. ۱۱۳۷ ق.)، بیروت، دارالفکر .
(۱۵) تفسیر الصافی، الفیض کاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)، بیروت، نشر اعلمی، ۱۴۰۲ ق .
(۱۶) تفسیر غریب القرآن الکریم، الطریحی (م. ۱۰۸۵ ق.)، به کوشش محمد کاظم، قم، زاهدی .
(۱۷) تفسیر فرات الکوفی، الفرات الکوفی (م. ۳۰۷ ق.)، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش .
(۱۸) تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ ق .
(۱۹) تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتالهین (م. ۱۰۵۰ ق.)، به کوشش خواجوی، قم، بیدار، ۱۳۶۶ ش .
(۲۰) تفسیر القرآن الکریم،
سید مصطفی خمینی (م. ۱۳۵۶ ش.)، به کوشش سجادی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۶۲ ش .
(۲۱) تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)، به کوشش الجزایری، لبنان، دارالسرور، ۱۴۱۱ ق .
(۲۲) التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق .
(۲۳) تفسیر مجاهد، مجاهد (م. ۱۰۲ ق.)، به کوشش محمد عبدالسلام، دارالفکر الاسلامی الحدیثة، ۱۴۱۰ ق .
(۲۴) تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش .
(۲۵) تفسیر نورالثقلین، العروسی الحویزی (م. ۱۱۱۲ ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش .
(۲۶) جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق .
(۲۷) الجامع لأحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق .
(۲۸) الجواهر الحسان، الثعالبی (م. ۸۷۵ ق.)، به کوشش ابومحمد الغماری، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۶ ق .
(۲۹) جواهر الکلام، النجفی (م. ۱۲۶۶ ق.)، به کوشش قوچانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی .
(۳۰) خلاصة شرح تعرّف، به کوشش احمد
علی رجایی، بنیاد فرهنگ ایران .
(۳۱) دایرة المعارف فارسی، مصاحب و دیگران، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۶ ش .
(۳۲) ذخیرة المعاد، محمد باقر السبزواری (م. ۱۰۹۰ ق.)، آل البیت(
علیهم السلام) لاحیاءالتراث .
(۳۳) رسالههای شاه نعمت الله ولی، به کوشش جواد نوربخش، تهران، انتشارات خانقاه نعمت اللهی، ۱۳۵۶ ش .
(۳۴) الروضة البهیه، الشهید الثانی (م. ۹۶۵ ق.)، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۰ ق .
(۳۵) روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان، الشهید الثانی (م. ۹۶۵ ق.)، قم، آل البیت(
علیهم السلام) لاحیاءالتراث .
(۳۶) ریاض المسائل،
سید علی الطباطبائی (م. ۱۲۳۱ ق.)، قم، موسسة آل البیت(
علیهم السلام)، ۱۴۱۸ ق .
(۳۷) زادالمسیر، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ ق.)، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۷ ق .
(۳۸) شرح توحیدالصدوق،قاضی سعید قمی (م. ۱۱۰۷ ق.)، به کوشش حبیبی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۵ ق .
(۳۹) شرح چهل حدیث، امام خمینی(قدس سره) (م. ۱۳۶۸ ش.)، تهران، نشر آثار امام(قدس سره)، ۱۳۷۶ ش .
(۴۰) شرح فصوص الحکم، قیصری (م. ۷۵۱ ق.)، به کوشش آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ ش .
(۴۱) فتح القدیر، الشوکانی (م. ۱۲۵۰ ق.)، بیروت، دارالمعرفه .
(۴۲) الفتوحات المکیه، محیی الدین بن عربی (م. ۶۳۸ ق.)، به کوشش عثمان یحیی، قاهرة، الهیئة المصریة، ۱۴۰۵ ق .
(۴۳) فرشتگان (تحقیق قرآنی روایی و عقلی)، علیرضا رجالی تهرانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶ ش .
(۴۴) فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی،
سید جعفر سجادی، تهران، زبان و فرهنگ ایران، ۱۳۷۸ ش .
(۴۵) فرهنگ نوربخش اصطلاحات تصوّف، جواد نوربخش، یلدا قلم، ۱۳۷۲ ش .
(۴۶) فقه القرآن، الراوندی (م. ۵۷۳ ق.)، به کوشش حسینی، قم، کتابخانه نجفی، ۱۴۰۵ ق .
(۴۷) فلسفه اخلاق، محمدتقی مصباح، تهران، روزنامه اطلاعات .
(۴۸) القاموس المحیط، الفیروزآبادی (م. ۸۱۷ ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۷ ق .
(۴۹) الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش .
(۵۰) کشف الاسرار، میبدی (م. ۵۲۰ ق.)، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش .
(۵۱) کنزالعمال، المتقی الهندی (م. ۹۷۵ ق.)، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق .
(۵۲) لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)، به کوشش
علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق .
(۵۳) مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، به کوشش گروهی از علماء، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ ق .
(۵۴) مجموعه آثار، مرتضی مطهری (م. ۱۳۵۸ ش.)، تهران، صدرا، ۱۳۷۷ ش .
(۵۵) المحجة البیضاء، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی .
(۵۶) مستند الشیعه، احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ ق.)، قم، آل البیت(
علیهم السلام) لاحیاء التراث، ۱۴۱۵ ق .
(۵۷) المصباح، الکفعمی (م. ۹۰۵ ق.)، بیروت، نشر اعلمی، ۱۴۱۴ ق .
(۵۸) مصباح الهدایه، عزالدین محمود الکاشانی (م. ۷۳۵ ق.)، به کوشش همایی، تهران، هما، ۱۳۷۲ ش .
(۵۹) معجم اعلام القرآن الکریم، محمد القونجی، کویت، مرکز المخطوطات والتراث والوثاق، ۱۴۱۶ ق .
(۶۰) المعجم المفهرس لالفاظ الصحیفة السجادیة الجامعه، مصطفی الدرایتی، احمد الدرایتی، اطلاعات و مدارک علمی ایران، ۱۳۷۷ ش .
(۶۱) معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ ق.)، به کوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ ق .
(۶۲) مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ ق.)، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق .
(۶۳) المقام الاسنی، الکفعمی (م. ۹۰۵ ق.)، به کوشش فارس الحسون، مؤسسة قائم آل محمد(عج) .
(۶۴) المیزان،
الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق .
(۶۵) نثر طوبی، الشعرانی (م. ۱۳۹۳ ق.)، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۹۸ ق .
(۶۶) موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، محمد
علی تهانوی، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، ۱۹۹۶ م .
(۶۷) المصباح المنیر، الفیومی (م. ۷۷۰ ق.)، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۵ ق .
مرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «تقرب»، ج۸، ص۳۹۵.