عوامل استدراج (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استدراج به معنای مهلت دادن، که یکی از قوانین
خدا برای
عذاب گنهکاران میباشد، در این مقاله به عوامل استدراج اشاره میشود.
یکی از عوامل گرفتار شدن
منافقان به
استدراج و افزایش تحیر و طغیان، بخاطر
استهزای مؤمنان میباشد که در این آیات به آن اشاره شده است:
واذا لقوا الذین ءامنوا قالوا ءامنا واذا خلوا الی شیـطینهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزءون
الله یستهزئ بهم ویمدهم فی طغیـنهم یعمهون.
(برخی «یمدهم» را در
آیه به املاء و مهلت دادن،
تفسیر کردهاند.
کافران علاوه بر اینکه مؤمنان را استهزاء میکردند
پیامبران را نیز مورد استهزاء قرار میدادند بخاطر همین دچار هلاکت و کیفر استدراج، میشوند:
ولقد استهزئ برسل من قبلک فاملیت للذین کفروا ثم اخذتهم فکیف کان عقاب.
از عوامل گرفتاری به عذاب ، تکذیب آیات الهی است، که سبب ابتلا به
عذاب استدراج میشود که در
قرآن به آن اشاره شده است:
والذین کذبوا بـایـتنا سنستدرجهم من حیث لایعلمون
واملی لهم ان کیدی متین
فذرنی ومن یکذب بهـذا الحدیث سنستدرجهم من حیث لایعلمون
واملی لهم ان کیدی متین.
ظلم و ستم پیشگی پیشینیان، یکی دیگر از عوامل گرفتار شدن آنان به عذاب استدراج است:
وکاین من قریة املیت لها وهی ظالمة ثم اخذتها والی المصیر.
در قرآن بیان شده که ظلم انسانها، باعث مهلت یافتن آنان در
دنیا جهت مبتلا شدن به
عذاب اخروی میشود:
ولاتحسبن الله غـفلا عما یعمل الظـلمون انما یؤخرهم لیوم تشخص فیه الابصـر
مهطعین مقنعی رءوسهم لایرتد الیهم طرفهم وافـدتهم هواء.
رواج
فسق در جامعه، عامل دیگری برای گرفتاری به عذاب دنیوی میباشد:
واذا اردنآ ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرنـها تدمیرا.
یکی از مهمترین عوامل نزول استدراج کفرورزی است، که منجر به ابتلا به عذاب اخروی میشود که در
آیات قرآن به آن اشاره شده است:
واذ قال ابرهیم رب اجعل هـذا بلدا ءامنا وارزق اهله من الثمرت من ءامن منهم بالله والیوم الاخر قال ومن کفر فامتعه قلیلا ثم اضطره الی عذاب النار وبئس المصیر.
ولایحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما ولهم عذاب مهین.
لایغرنک تقلب الذین کفروا فی البلـد
متـع قلیل ثم ماویهم جهنم وبئس المهاد.
ربما یود الذین کفروا لو کانوا مسلمین
ذرهم یاکلوا ویتمتعوا ویلههم الامل فسوف یعلمون.
لایؤمنون به حتی یروا العذاب الالیم
افرءیت ان متعنـهم سنین
ثم جاءهم ما کانوا یوعدون.
ومن کفر فلایحزنک کفره الینا مرجعهم فننبئهم بما عملوا ان الله علیم بذات الصدور
نمتعهم قلیلا ثم نضطرهم الی عذاب غلیظ
او تقول حین تری العذاب لو ان لی کرة فاکون من المحسنین.
در چند جای قرآن اشاره شده که
کفر و انکار
حق، سبب گرفتار شدن به کیفر
استدراج میشود:
ولو یعجل الله للناس الشر استعجالهم بالخیر لقضی الیهم اجلهم فنذر الذین لایرجون لقآءنا فی طغیـنهم یعمهون.
ولقد استهزئ برسل من قبلک فاملیت للذین کفروا ثم اخذتهم فکیف کان عقاب.
و اصحـب مدین و کذب موسی فاملیت للکـفرین ثم اخذتهم فکیف کان نکیر.
کفران نعمت، باعث مهلت یافتن در
دنیا و مبتلا شدن به عذاب در
آخرت میباشد:
ثم اذا کشف الضر عنکم اذا فریق منکم بربهم یشرکون
لیکفروا بمآ ءاتینـهم فتمتعوا فسوف تعلمون.
لیکفروا بما ءاتینـهم ولیتمتعوا فسوف یعلمون.
لیکفروا بما ءاتینـهم فتمتعوا فسوف تعلمون.
گمراهی و
ضلالت انسان، به گفته قرآن باعث ابتلای وی به مهلت یافتن در
زندگی و عذاب شدن پس از آن است:
قل من کان فی الضلــلة فلیمدد له الرحمـن مدا حتی اذا راوا ما یوعدون اما العذاب واما الساعة فسیعلمون من هو شر مکانا واضعف
جندا.
یکی دیگر از مهمترین عوامل ابتلای جوامع و انسانها به هلاکت و عذاب استدراج، بخاطر جرم و
گناه است که در آیات قرآن به آن اشاره شده است:
وکذلک جعلنا فی کل قریة اکـبر مجرمیها لیمکروا فیها وما یمکرون الا بانفسهم وما یشعرون
واذا جآءتهم ءایة قالوا لن نؤمن حتی نؤتی مثل مآ اوتی رسل الله الله اعلم حیث یجعل رسالته سیصیب الذین اجرموا صغار عند الله وعذاب شدید بما کانوا یمکرون.
واذا اردنآ ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرنـها تدمیرا
وکم اهلکنا من القرون من بعد نوح وکفی بربک بذنوب عباده خبیرا بصیرا.
خدعه و نیرنگ انسانها برای ارتکاب هرگونه گناه و جرم، سبب گرفتار شدن آنان به عذاب استدراج میباشد:
وکذلک جعلنا فی کل قریة اکـبر مجرمیها لیمکروا فیها وما یمکرون الا بانفسهم وما یشعرون
واذا جآءتهم ءایة قالوا لن نؤمن حتی نؤتی مثل مآ اوتی رسل الله الله اعلم حیث یجعل رسالته سیصیب الذین اجرموا صغار عند الله وعذاب شدید بما کانوا یمکرون.
مفسرین
شأن نزول این آیات را که نقشه خدعه آمیز
ولید بن مغیره برای انکار
قرآن است را، سبب ابتلای وی به عذاب استدراج میدانند:
ذرنی ومن خلقت وحیدا
وجعلت له مالا ممدودا
وبنین شهودا
ومهدت له تمهیدا
سارهقه صعودا
انه فکر وقدر.
(شان نزول این آیات، در مورد «ولیدبن مغیره» است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۱۸، برگرفته از مقاله «عوامل استدراج».