عُمَر بن خَطّاب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عُمَر بن خَطّاب (به فتح عین و میم و خاء) از
واژگان نهج البلاغه و فرزند
خطاب بن نفیل که نامش دو بار در
نهج البلاغه آمده است.
عُمَر بن خَطّاب فرزند خطاب بن نفیل است.
خطّاب پدر عمر بن الخطاب است این لفظ دو بار در «نهج» آمده است یکی آنگاه که انقلابیون،
عثمان را محاصره کرده و از
امام علی (علیهالسلام) خواستند پیش عثمان تشریف برده و او را
نصیحت کند که دست از کارهای خلاف بر دارد حضرت به منزل او رفت و موعظهاش کرد و فرمود: آنچه ما دیدهایم و شنیدهایم تو هم دیده و شنیدهای، با
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مصاحبت کردهای چنانکه ما مصاحبت کردهایم:
«وَمَا ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ وَلاَ ابْنُ الْخَطَّابِ بِأَوْلَى بِعَمَلِ الْحَقِّ مِنْكَ» «
ابوبکر بن ابی قحافه و عمر بن الخطاب به عمل حق از تو سزاوارتر نبودند.»
(شرحهای خطبه:
)
دیگری آنجا که
زیاد بن ابیه عامل آن حضرت بود، حضرت شنید که
معاویه به وی
نامه مینویسد و میخواهد او را به سوی خویش بکشد و شاید عنوان کند که پدرم
ابوسفیان با مادر تو در
جاهلیت زنا کرده پس تو پسر ابوسفیان و برادر من هستی. توضیح آنکه روزی در زمان عمر الخطاب، زیاد بن ابیه سخنرانی فصیحی کرد، ابوسفیان که حاضر بود، گفت: اگر خوف عمر بن الخطاب نبود میگفتم که این جوان را چه کسی به شکم مادرش گذاشته است. امام (صلواتالله) به زیاد مینویسد: ابوسفیان در زمان عمر چنین خرافهای میگفت ولی با آن نسب ثابت نمیشود.
«وَقَدْ كَانَ مِنْ أَبِي سُفْيَانَ فِي زَمَنِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ فَلْتَهٌ مِنْ حَدِيثِ النَّفْسِ، وَنَزْغَةٌ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّيْطَانِ، لاَ يَثْبُتُ بِهَا نَسَبٌ، وَلاَ يُسْتَحَقُّ بِهَا إِرْثٌ...» «از ابوسفیان در زمان عمر لغزشی از خیال و وسوسهای از وساوس
شیطان بود که گفت: «انی اعلم من وضعه فی رحم امّه» ولی با آن نسب ثابت نمیشود و
ارث استحقاق پیدا نمیکند.»
(شرحهای نامه:
) مرحوم
رضی فرموده: چون زیاد نامه را خواند گفت: والله
علی بن ابیطالب به اینکار شهادت داده است، این فکر در ذهن او بود تا معاویه او را به برادری ادّعا کرد.
واژه عمر بن خطاب دو بار در نهج آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «خطاب»، ج۱، ص۳۴۸-۳۴۹.