• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علی شریعتی (اندیشه سیاسی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



علی شریعتیعلی شریعتی (۱۳۱۲-۱۳۵۶ش)، مشهور به دکتر شریعتی، اسلام‌شناس، جامعه‌شناس، نویسنده، استاد تاریخ و از سخنرانان مذهبی در سده چهاردهم شمسی بود.
اندیشه‌های دکتر شریعتی در شکل‌گیری جمهوری اسلامی ایران نقش داشته است. او تاثیرگذارترین و مهم‌ترین نظریهپرداز اسلام سیاسی چپ در ایران و یکی از چهره‌های مشهور اسلام سیاسی در جهان اسلام به شمار می‌رود و قرائت خاصی از اسلام ارائه کرد که از آن در ادبیات سیاسی به‌عنوان اسلام انتقادی یاد می‌کنند. ایشان یک نظریهپرداز سیاسی نبودند، اما نظریه‌ اجتماعی ایشان به نحوی اجتناب‌ناپذیر پیامدهای خاص خود را در قلمرو سیاست داشت. گروه‌ها و افراد مختلفی از منتقدان و مخالفان دکتر شریعتی بوده و آراء او را نقد کرده‌اند و برخی منشاء شکل‌گیری و فعالیت گروه‌هایی مانند گروه فرقان را متشکل از آراء شریعتی دانسته‌اند. در این نوشتار به برخی از اندیشه‌های شریعتی اشاره می‌شود.



علی شریعتی فرزند محمدتقی در روز سوم آذرماه ۱۳۱۲ش در کاهک مزینان سبزوار متولد شد.
[۱] امانیان، حسین، کالبدشکافی جریان‌های روشنفکری و اصلاح‌طلبی در ایران، ص۱۲۴، تهران، پرسمان، ۱۳۸۲، چ اول.

ایشان تحصیلات متوسطه را در دبیرستان‌های مشهد به پایان برد و پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانش‌سرای تربیت معلم، به کار تدریس در مدرسه‌ کاتب‌پور مشهد مشغول شد.
[۲] امانیان، حسین، کالبدشکافی جریان‌های روشنفکری و اصلاح‌طلبی در ایران، ص۱۲۴، تهران، پرسمان، ۱۳۸۲، چ اول.
چندی بعد با ورود به دانشگاه مشهد در ۱۳۳۷ در رشته‌ ادبیات و زبان فارسی فارغ‌التحصیل شد. ایشان برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در آنجا موفق به اخذ درجه‌ دکترا در پارساشناسی
[۳] Hagiology.
از دانشگاه پاریس در ۱۳۴۲ شد.
[۴] بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۶۲، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.

تلاش‌های فکری، سیاسی ایشان در خارج از کشور به‌طور جدی ادامه داشت تا جایی‌که وقتی در سال ۱۳۴۳ به ایران بازگشت، در مرز ترکیه دستگیر و شش ماه به زندان افتاد.
پس از آزادی از زندان، سخنرانی‌های او در دانشگاه مشهد و حسینیه‌ ارشاد تهران توانست جوانان فراوانی را به پای آرا و افکار او بنشاند.
[۵] شهید آیت‌ الله حاج سید مصطفی خمینی (امیداسلام) به روایت اسناد ساواک، ص۳۵۰، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۸، چ اول.
همین امر باعث شد ایشان بار دیگر توسط رژیم پهلوی دستگیر شود. ایشان پس از آزادی از زندان تصمیم به هجرت گرفت و راهی انگلستان شد
[۶] بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۶۲، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
و در آنجا در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ به صورت مشکوکی درگذشت. دوستان شریعتی و همچنین مخالفان رژیم پهلوی قویا به این فرضیه معتقد بودند که ایشان توسط ماموران ساواک از میان برداشته
[۷] عبیدی، ا. ح. ح، حیات و‌ اندیشه‌های دکتر علی شریعتی، ص۵۰، گردآوری‌شده در شریعتی در جهان (نقش دکتر علی شریعتی در بیدارگری اسلامی از دیدگاه‌اندیشمندان و محققان خارجی)، با کوشش حمید احمدی، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۴، چ اول.
شد. (همین امر خود پاسخی است به این شبهه که برخی ایشان را ساواکی می‌نامند. البته در این رابطه می‌توان به نامه‌ مشترکی که شهید مطهری به‌ همراه مهندس بازرگان به‌ مناسبت درگذشت شریعتی منتشر کرده بودند اشاره کرد. در این نامه آمده است شریعتی نه ساواکی، نه کمونیست، نه سنی است بلکه شیعه دوازده امامی است که البته در افکار و‌ اندیشه‌هایش به سبب تاثیرپذیری از اساتیدش (سارتر و...) و نا آشنا بودن با اسلوب‌های اسلامی انحرافاتی وجود داشته است.) نهایتا به سوریه انتقال و در زینبیه‌ دمشق به خاک سپرده شد.
[۸] شهید آیت‌ الله حاج سید مصطفی خمینی (امیداسلام) به روایت اسناد ساواک، ص۳۵۰، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۸، چ اول.



در میان جریانات مخالف مذهبی مقارن با شروع انقلاب، از نقش شریعتی سخن زیاد به میان آمده است و در این راستا جریان چپ اسلامی را مستقیما به ایشان منتسب می‌کنند. اما در اینجا نکته‌ای که توجه کردن به آن ما را از خیلی اشتباهات درباره‌ تحلیل شخصیت ایشان مصون می‌دارد این است که بدانیم نقش ایشان بیشتر راه‌اندازی موج فکری بود که این نقش از دوران تحصیل شروع و با فعالیتش در حسینیه‌ ارشاد در نیمه‌ دوم دهه‌ ۱۳۴۰ شدت گرفت و در سال‌های مقارن با انقلاب در دهه‌ ۱۳۵۰ و بالاخص با دستگیری ایشان در ۱۳۵۲ به اوج خود رسید.
شریعتی در هیچ یک از سخنرانی‌ها و یا نوشته‌هایش، مستقیما رژیم را مورد خطاب قرار نداد و تشکل، دسته و یا گروهی را به‌وجود نیاورد.
[۹] زیباکلام، صادق، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، ص۲۸۸، تهران، روزنه، ۱۳۷۸، چ سوم.
در مجموع ایشان یک نظریهپرداز سیاسی نبودند، اما نظریه‌ اجتماعی ایشان به نحوی اجتناب‌ناپذیر پیامدهای خاص خود را در قلمرو سیاست داشت.
[۱۰] مقصودی، مجتبی، تحولات سیاسی اجتماعی ایران ۱۳۲۰ – ۱۳۵۷، ص۴۳۰، تهران، روزنه، ۱۳۸۰، چ اول.



از شریعتی آثار فراوانی به‌جا مانده که ذیلا به برخی از مهم‌ترین آنها اشاره خواهد شد.
۱- اسلام‌شناسی (۱، ۲، ۳)؛ ۲- مذهب علیه مذهب؛ ۳- تاریخ و شناخت ادیان؛
۴- تشیع علوی و تشیع صفوی؛ ۵- تاریخ تمدن؛ ۶- حسین وارث آدم؛
۷- چه باید کرد؛ ۸- جهان‌بینی و ایدولوژی؛ ۹- میعاد با ابراهیم؛ ۱۰- ما و اقبال؛
۱۱- شیعه؛ ۱۲- بازگشت به خویشتن؛
[۱۱] حسینی‌زاده، سید محمدعلی، اسلام سیاسی در ایران، ص۵۵۸، قم، دانشگاه مفید، ۱۳۸۶، چ اول.
۱۳- از کجا آغاز کنیم؛
۱۴- روشنفکر و مسئولیت او در جامعه؛ ۱۵- آری اینچنین بود برادر؛
۱۶- برخی پیشتازان بازگشت به خویش در جهان سوم؛
[۱۲] بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۳۱۵، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
۱۷- فاطمه فاطمه است؛
۱۸- مناسک حج؛ ۱۹- هبوط؛ ۲۰- کویر؛ ۲۱- جامعه و تاریخ و....


شریعتی مردی که غیرمذهبی‌ها او را نادیده می‌گرفتند، روحانیان او را سرزنش می‌کردند و رژیم شاه او را مجازات کرد؛
[۱۳] بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۶۱، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
تاثیرگذارترین و مهم‌ترین نظریهپرداز اسلام سیاسی چپ در ایران و یکی از چهره‌های مشهور اسلام سیاسی در جهان اسلام به شمار می‌رود.
[۱۴] حسینی‌زاده، سید محمدعلی، اسلام سیاسی در ایران، ص۲۰۷، قم، دانشگاه مفید، ۱۳۸۶، چ اول.
ایشان قرائتی از اسلام ارائه می‌دهد که از آن در ادبیات سیاسی به‌عنوان اسلام انتقادی یاد می‌کنند.
[۱۵] پدرام، مسعود، روشنفکران دینی و مدرنیته در ایران پس از انقلاب، ص۱۴۰، تهران، گام نو، ۱۳۸۲، چ اول.
‌اندیشمندان سیاسی از القاب متعددی برای خطاب قرار دادن ایشان استفاده می‌کنند. به‌عنوان نمونه می‌توان از «ولتر انقلاب ایران»،
[۱۶] عبیدی، ا. ح. ح، حیات و‌ اندیشه‌های دکتر علی شریعتی، ص۳۱۹، گردآوری‌شده در شریعتی در جهان (نقش دکتر علی شریعتی در بیدارگری اسلامی از دیدگاه‌اندیشمندان و محققان خارجی)، با کوشش حمید احمدی، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۴، چ اول.
«مردمی‌ترین مبلغ رادیکالیسم اسلامی»،
[۱۷] عنایت، حمید، ‌اندیشه‌ سیاسی در اسلام معاصر، ص۲۶۸، ترجمه‌ بهاء‌الدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۲، چ اول.
«ایدئولوگ انقلاب ایران»
[۱۸] شاسه دینا، عبدالعزیز، علی شریعتی ایدولوگ انقلاب ایران، ص۶۷، گردآوری‌شده در شریعتی در جهان (نقش دکتر علی شریعتی در بیدارگری اسلامی از دیدگاه‌اندیشمندان و محققان خارجی)، با کوشش حمید احمدی.
به‌عنوان نمونه‌ای از این القاب نام برد.
این «ولتر» یا «ایدئولوگ انقلاب» ذهنی مملو از‌ اندیشه‌های بحث‌برانگیز دارد که به‌خاطر همین‌ اندیشه‌ها در کانون توجهات قرار گرفته است. حال در این قسمت از مقاله سعی برآنست تا به ‌مفاهیم اصلی که شکل‌دهنده ادبیات و ذهنیت فکری و سیاسی است، پرداخته ‌شود:

۴.۱ - بازگشت به خود

«بازگشت به خویشتن»، به‌عنوان گفتمان اصلی شریعتی، راه‌حلی بود که ایشان به جامعه تجویز می‌کرد. این گفتمان در حوزه‌ سیاسی راه و چاره‌ای بود برای نسلی که از استبداد به تنگ آمده بودند و لیبرالیسم را به دلیل سیاست‌های امپریالیستی و استعماری دولت‌های غربی و ابتذال اخلاقی این جامعه‌ها شایسته‌ سرزنش می‌دانست و مارکسیسم را، به دلیل ماهیت ماتریالیستی و ضدیتش با مذهب، نکوهش می‌کرد.
[۱۹] حسینی‌زاده، سید محمدعلی، اسلام سیاسی در ایران، ص۲۰۷- ۲۰۸، قم، دانشگاه مفید، ۱۳۸۶، چ اول.

بازگشت به خویشتن همچنین راه‌حلی برای معضل موجود در جامعه‌ روشنفکری بود که افرادی مانند جلال آل‌ احمد ضمن اذعان به آن معضل از درمان آن عاجز بودند. آل‌ احمد «غربزدگی» را به‌عنوان گرفتاری اجتماعی روشنفکران ایران با بیانی ادبیانه بیان می‌کرد ولی راه‌حلی برای درمان آن نداشت، در اینجا بود که شریعتی «بازگشت به خویشتن» را مطرح کرد.
[۲۰] بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۶۲، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
ایشان بازگشت به خویشتن را این‌گونه توصیف می‌کند که: «هنگامی که ما از بازگشت به ریشه‌های خود سخن می‌گوییم، در واقع از بازگشت به ریشه‌های فرهنگی خود حرف می‌زنیم... ممکن است بعضی از شما به این نتیجه برسید که ما ایرانیان باید به ریشه‌های نژادی (آریایی) خود بازگردیم. من این نتیجه‌گیری را به‌طور قاطع رد می‌کنم. من با نژادپرستی، فاشیسم و بازگشت ارتجاعی مخالفم. نکته مهم‌تر آن‌که تمدن اسلامی همچون قیچی عمل کرده و ما را از گذشته پیش از اسلام به‌کلی بریده است... نتیجه آن‌که برای ما بازگشت به ریشه‌هایمان به‌معنای کشف دوباره‌ ایران پیش از اسلام نیست بلکه به‌معنای بازگشت به ریشه‌های اسلامی ماست.»
[۲۱] بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۷۲، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.


۴.۲ - سنت و مدرنیته

یکی از مهم‌ترین عرصه‌هایی که شریعتی با ورود به آن حساسیت‌های زیادی را برانگیخت، حوزه‌ سنت و مدرنیته بود. در حقیقت ایشان با ورود به گفتمان مدرنیته، قدم در راهی گذاشت که "راه سوم" لقب گرفت. راهی که نه سنت است و نه مدرنیته، بلکه نقد سنت است و مدرنیته. در این راه هم روشنفکران مورد تخطئه قرار می‌گرفتند و هم سنت‌گرایان. روشنفکران متجدد از این جهت مورد انتقاد قرار می‌گیرند که به‌عنوان کارگزاران غرب، هیچگاه نمی‌توانند با واقعیات جامعه‌ خود سازگار شوند و بدین‌جهت نمی‌توانند مردم را رهبری کنند. سنت‌گرایان هم، چون تنها مدرنیته را به نحوی منفی نقد می‌کنند
[۲۲] پدرام، مسعود، روشنفکران دینی و مدرنیته در ایران پس از انقلاب، ص۱۴۰، تهران، گام نو، ۱۳۸۲، چ اول.
و در جهت شناخت آن قدمی بر نمی‌دارند و به دستاوردهای مهم و پیشرفت علوم و فن‌آوری مدرن هیچ‌گونه توجهی نداشتند، مورد انتقاد ایشان قرار می‌گیرند.
[۲۳] بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۶۹، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.

شریعتی از طریق انتقاد توام به مدرنیته و مذهب سنتی، جنبه‌های مثبت و منفی هر دو طرف را دسته‌بندی کرده و آمیزه‌ای از مفاهیم این دو مقوله به‌وجود آورد که با در اختیار روشنفکران و نسل جوان قرار دادن آنها، به بسیج آنان در برابر رژیم دست زد. بازسازی او از معانی و نهادهای اسلامی چون امامت، ایدولوژی، شیعه، تقیه، انتظار و توحید در پرتو مجموعه‌ای از انگاره‌های مدرن چون آزادی، روشنفکری، از خود بیگانگی، استعمار و امپریالیسم، عدالت، حقوق اجتماعی و دموکراسی اصیل، به‌صورت نیروی محرکه‌ای پرقدرت در بسیج روشنفکران و نسل درس‌خوانده‌ جوان در برابر رژیم شاه در نیمه‌ دوم دهه‌ پنجاه درآمد.
[۲۴] پدرام، مسعود، روشنفکران دینی و مدرنیته در ایران پس از انقلاب، ص۱۰، تهران، گام نو، ۱۳۸۲، چ اول.


۴.۳ - روحانیت و طبقه‌ روشنفکر

موضع‌گیری‌های شریعتی درباره‌ دو طیف روحانیت و روشنفکر نیز از جذابیت‌های خاصی برخوردار است. ایشان معتقد به این بود که اسلام و نهاد رهبری آن در حال حاضر آفت‌زده است و نیازمند یک بازسازی اساسی است به‌همین جهت بود که پروتستانتیسم اسلامی را مطرح کرد. به‌نظر ایشان اسلام مانند هر دین دیگری در طول تاریخ مورد سوء استفاده‌های متفاوتی قرار گرفته است. شریعتی در جستجوی ریشه‌های این آسیب‌پذیری دین، به این نتیجه می‌رسد اسلام هم باید از جنبه‌ تئوریک و هم از جنبه‌ سازمانی مورد بازسازی قرار گیرد. از نظر جنبه‌ تئوریک اسلام را به‌عنوان ایدولوژیک مطرح می‌کند که در محور بعد به آن پرداخته خواهد شد. اما از جنبه اصلاح سازمانی این نکته را مطرح می‌کند که باید سازمان رهبری دین تغییر اساسی کند. بدین‌صورت که مشعل رهبری از دستگاه روحانیت به روشنفکران انتقال یابد.
از نظر ایشان بزرگ‌ترین مسئولیتی که روشنفکران دارند این است که علت‌های واقعی انحطاط، توقف و عقب‌ماندگی جامعه‌ خویش را کشف کنند، و به هموطنان خود در مورد سرنوشت تاریخی و اجتماعی شومشان هشدار دهند.
[۲۵] امانیان، حسین، کالبدشکافی جریان‌های روشنفکری و اصلاح‌طلبی در ایران، ص۱۲۴-۱۲۵، تهران، پرسمان، ۱۳۸۲، چ اول.
اما نکته‌ مهمی که در ارتباط با روشنفکران مطرح می‌کند این است که اینان باید خود را از روشنفکران اروپایی متمایز سازند. شریعتی از این‌گونه روشنفکرانی که به تقلید از اروپا می‌پردازند به‌عنوان افرادی از خود بیگانه، خودباخته و بی‌ریشه که شخصیت خود را از دست داده‌اند، یاد می‌کند
[۲۶] بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۷۱، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
و در راه از بین بردن این معضل جامعه‌ روشنفکری، بازگشت به خویشتن را مطرح می‌کند که ذکر آن گذشت.

۴.۴ - ایدئولوژی

شریعتی می‌کوشید تا اسلام را به‌عنوان یک ایدئولوژی جامع و انقلابی معرفی کند و برتری‌های آن‌را نسبت به ایدئولوژی‌هایی نظیر مارکسیسم و لیبرالیسم بیان کند. ایدئولوژی در نظر ایشان عقیده‌ای است که جهان اجتماعی، سیستم ارزشی، شکل زندگی و وضع ایده‌آل زندگی افراد و جامعه و حیات بشری را در همه‌ ابعاد تفسیر می‌کند و به سوالات مهم و حیاتی‌ای نظیر چگونه‌ای؟ چه می‌کنی؟ چه باید کرد؟ و چه باید بود؟ پاسخ می‌دهد.
[۲۷] شریعتی، علی، اسلام‌شناسی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۲۹، تهران، قلم، ۱۳۶۱، چ اول.

در نظر ایشان اسلام یک ایدئولوژی تام و تمامی است که تعیین‌کننده‌ نظام سیاسی، اجتماعی، شیوه‌ زندگی و تمامی ابعاد زندگی بشر می‌باشد.
[۲۸] شریعتی، علی، ما و اقبال، مجموعه آثار، ج۵، ص۱۴۱، تهران، الهام، ۱۳۷۴.
ایشان از دو نوع اسلام یاد می‌کرد. اسلام به‌عنوان ایدئولوژی و اسلام به‌عنوان فرهنگ. اسلام به‌عنوان ایدئولوژی یعنی دینی که مسائل اعتقادی آن سلاحی است برای ترقی نوع انسان، رشد اخلاقی، فکری و اجتماعی انسان. این نوع اسلام ابوذرها می‌سازد، مجاهد و روشنفکر می‌سازد و یک اسلام کاربردی است. اما اسلام به‌عنوان فرهنگ مجموعه‌ای از علوم، معارف و دانش‌هایی از قبیل فلسفه، کلام، عرفان، اصول فقه و... است که مجتهدپرور است و امثال ابوعلی سینا و فارابی می‌سازد.
[۲۹] شریعتی، علی، حسین وارث آدم، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۲۷۴، تهران، قلم، ۱۳۶۰.

در مجموع ایشان با عرضه کردن اسلام شیعی در قالب یک ایدئولوژی انقلابی مدرن راهی را در عرصه‌ تفکر،‌ اندیشه و روشنفکری باز کرد.
[۳۰] میرسپاسی، علی، روشنفکران ایران (روایت‌های یاس و امید)، ص۱۸۳، ترجمه‌ی عباس مخبر، تهران، توسعه، ۱۳۸۶، چ دوم.


۴.۵ - شیعه و تشیع علوی و صفوی

شریعتی شیعه را به‌عنوان حزبی که رسالتش انقلاب و مبارزه برای نابودی مثلث شوم زر و زور و تزویر است معرفی می‌کند.
[۳۱] حسینی‌زاده، سید محمدعلی، اسلام سیاسی در ایران، ص۲۱۳، قم، دانشگاه مفید، ۱۳۸۶، چ اول.
ایشان وظیفه‌ شیعه را در برابر باطل بودن بیان می‌کند و لو این به قیمت نابود شدن خویش باشد. شیعه کسی است که بیش از همه‌ انسان‌ها در برابر اشرافیت، اختناق، نظام استضعاف، بهره‌کشی، محافظه‌کاری، عوام‌فریبی، جهل و ترس و طمع، غصب و تبعیض و تجاوز و زور و ظلم و جمود، تقلید و تعصب و ذلت و مریدبازی و دست‌بوسی و... بایستد.
[۳۲] شریعتی، علی، شیعه، مجموعه آثار، ج۷، ص۲۶۵، بی جا، بی تا.

ایشان با معرفی کردن شیعه با صفات خاص دست به یک نوع گونه‌شناسی خاص از شیعه می‌زند. شیعه‌ علوی و شیعه صفوی. ایشان تشیع موردنظر خود را تشیع علوی می‌خواند و آن‌را در مقابل تشیع صفوی قرار می‌دهد. به نظر ایشان شیعه تا زمان صفویه انقلابی و مبارز بود ولی با رسمیت یافتن تشیع صفوی، این مذهب در خدمت دولت و سلطنت درآمد و خصلت ارتجاعی یافت. تشیع صفوی با بکاربردن مفاهیمی همچون تقیه و انتظار، مردم را سکوت و انفعال در برابر تمامی زشتی‌ها و پلیدی‌های حکومت وا می‌داشت.
[۳۳] حسینی‌زاده، سید محمدعلی، اسلام سیاسی در ایران، ص۲۱۴، قم، دانشگاه مفید، ۱۳۸۶، چ اول.
حال آن‌که مراد از تقیه و انتظار دقیقا خلاف این چیزهایی است که در تشیع صفوی به کار برده می‌شد. بنابراین ایشان نتیجه‌ای که از این مقدمات می‌گرفت این بود که تشیع صفوی همان افیونی است که مارکس از آن تحت عنوان «مذهب افیون توده‌ها» یاد می‌کرد.
[۳۴] شریعتی، علی، اسلام‌شناسی، مجموعه آثار، ج۱۳۵، تهران، قلم، ۱۳۶۱، چ اول.
چرا که تشیع صفوی با بکاربردن مفاهیمی این چنینی همان نقشی را ایفا می‌کند که افیون در برابر درد جسمانی ایفا می‌کند.

۴.۶ - انتظار

شریعتی مفهوم انتظار را به‌عنوان یک مفهوم حرکت‌دهنده، فعال‌کننده جامعه مورد استفاده قرار می‌دهد. به نظر وی از مقوله‌ انتظار می‌توان دو تلقی متفاوت و متضاد داشت. یک تلقی از مفهوم انتظار همان رضایت به وضع موجود و منتظر منجی ماندن است که در حقیقت چیزی جز رکود جامعه و سستی و خمودی به ارمغان نخواهد آورد
[۳۵] شریعتی، علی، حسین وارث آدم، ص۲۹۱، تهران، قلم، ۱۳۶۰.
و دیگر تلقی آن، عبارت است از نه گفتن به وضع موجود
[۳۶] شریعتی، علی، تاریخ و شناخت ادیان، مجموعه آثار، ج۱۴، ص۱۲۳، تهران، بی جا، ۱۳۵۹.
و ترسیم وضع آرمانی و حفظ پویایی و آمادگی برای تحقق آن.
[۳۷] شریعتی، علی، حسین وارث آدم، ص۳۰۴، تهران، قلم، ۱۳۶۰.

در قرائت شریعتی از انتظار یعنی همین تلقی دوم، انتظار فلسفه‌ اعتراض به وضع موجود و نفی ارزش‌ها و نظام‌های حاکم در طول قرون است.
[۳۸] شریعتی، علی، حسین وارث آدم، ص۲۹۷، تهران، قلم، ۱۳۶۰.


۴.۷ - جمع‌بندی

دکترعلی شریعتی به‌عنوان یکی از شخصیت‌های تاثیرگذار و مطرح در تاریخ اجتماعی ایران دهه‌ ۵۰ به بعد، به‌گونه‌ای ظاهر شدند که فضای فکری ایران دهه‌ ۱۳۵۰ را به خود اختصاص داد.
[۳۹] بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۶۲، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
اگر آل‌ احمد با نفوذترین چهره‌ روشنفکری در دهه‌ ۴۰ بود، بدون شک شریعتی در دهه‌ ۵۰ این جایگاه را به خود اختصاص دادند
[۴۰] میرسپاسی، علی، روشنفکران ایران (روایت‌های یاس و امید)، ص۱۸۳، ترجمه‌ی عباس مخبر، تهران، توسعه، ۱۳۸۶، چ دوم.
و نسل روشنفکر و جوانان تحصیل کرده و حتی برخی طلاب را به دنبال خود کشاند. هر چند که ایشان یک نظریهپرداز سیاسی نبود ولی با نظریات اجتماعی خود ایدولوگ خیلی از فعالیت‌های سیاسی به‌حساب می‌آمد.
ایشان با شناختی که از زمانه‌ خود داشت به نقد توام سنت و مدرنیته پرداخت. شریعتی درحالی‌که قائل به نقش پیامبرگونه‌ طبقه‌ روشنفکر بود و معتقد به انتقال وظیفه‌ رهبری دین از طبقه‌ روحانی به طبقه‌ روشنفکری بود، از آن دسته از روشنفکرانی که به پیروی از غرب و اروپا ریشه و پیشینه‌ خود را فراموش کرده‌اند، انتقاد می‌کند و پیشنهاد «بازگشت به خویشتن» را می‌دهد.
مقصود شریعتی از خویشتن آن خویشتنی است که اسلام بنا نهاده است. اما نه اسلامی که ساخته و پرداخته‌ فقها، مجتهدین و سازمان روحانیت است بلکه اسلامی که ساخته‌ روشنفکران می‌باشد و ایدئولوژیک است. در نظر ایشان این‌گونه از اسلام است که پیشرفت‌دهنده است و جامعه و افراد را ترقی می‌دهد. محصول این اسلام مجاهد و روشنفکر و ابوذر است. در سایه‌ این تعریف از اسلام است که مفاهیمی همچون تقیه، تشیع، انتظار و... در ادبیات ایشان معنا و مفهوم خاصی پیدا می‌کنند.


۱. امانیان، حسین، کالبدشکافی جریان‌های روشنفکری و اصلاح‌طلبی در ایران، ص۱۲۴، تهران، پرسمان، ۱۳۸۲، چ اول.
۲. امانیان، حسین، کالبدشکافی جریان‌های روشنفکری و اصلاح‌طلبی در ایران، ص۱۲۴، تهران، پرسمان، ۱۳۸۲، چ اول.
۳. Hagiology.
۴. بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۶۲، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
۵. شهید آیت‌ الله حاج سید مصطفی خمینی (امیداسلام) به روایت اسناد ساواک، ص۳۵۰، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۸، چ اول.
۶. بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۶۲، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
۷. عبیدی، ا. ح. ح، حیات و‌ اندیشه‌های دکتر علی شریعتی، ص۵۰، گردآوری‌شده در شریعتی در جهان (نقش دکتر علی شریعتی در بیدارگری اسلامی از دیدگاه‌اندیشمندان و محققان خارجی)، با کوشش حمید احمدی، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۴، چ اول.
۸. شهید آیت‌ الله حاج سید مصطفی خمینی (امیداسلام) به روایت اسناد ساواک، ص۳۵۰، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۸، چ اول.
۹. زیباکلام، صادق، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، ص۲۸۸، تهران، روزنه، ۱۳۷۸، چ سوم.
۱۰. مقصودی، مجتبی، تحولات سیاسی اجتماعی ایران ۱۳۲۰ – ۱۳۵۷، ص۴۳۰، تهران، روزنه، ۱۳۸۰، چ اول.
۱۱. حسینی‌زاده، سید محمدعلی، اسلام سیاسی در ایران، ص۵۵۸، قم، دانشگاه مفید، ۱۳۸۶، چ اول.
۱۲. بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۳۱۵، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
۱۳. بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۶۱، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
۱۴. حسینی‌زاده، سید محمدعلی، اسلام سیاسی در ایران، ص۲۰۷، قم، دانشگاه مفید، ۱۳۸۶، چ اول.
۱۵. پدرام، مسعود، روشنفکران دینی و مدرنیته در ایران پس از انقلاب، ص۱۴۰، تهران، گام نو، ۱۳۸۲، چ اول.
۱۶. عبیدی، ا. ح. ح، حیات و‌ اندیشه‌های دکتر علی شریعتی، ص۳۱۹، گردآوری‌شده در شریعتی در جهان (نقش دکتر علی شریعتی در بیدارگری اسلامی از دیدگاه‌اندیشمندان و محققان خارجی)، با کوشش حمید احمدی، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۴، چ اول.
۱۷. عنایت، حمید، ‌اندیشه‌ سیاسی در اسلام معاصر، ص۲۶۸، ترجمه‌ بهاء‌الدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۲، چ اول.
۱۸. شاسه دینا، عبدالعزیز، علی شریعتی ایدولوگ انقلاب ایران، ص۶۷، گردآوری‌شده در شریعتی در جهان (نقش دکتر علی شریعتی در بیدارگری اسلامی از دیدگاه‌اندیشمندان و محققان خارجی)، با کوشش حمید احمدی.
۱۹. حسینی‌زاده، سید محمدعلی، اسلام سیاسی در ایران، ص۲۰۷- ۲۰۸، قم، دانشگاه مفید، ۱۳۸۶، چ اول.
۲۰. بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۶۲، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
۲۱. بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۷۲، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
۲۲. پدرام، مسعود، روشنفکران دینی و مدرنیته در ایران پس از انقلاب، ص۱۴۰، تهران، گام نو، ۱۳۸۲، چ اول.
۲۳. بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۶۹، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
۲۴. پدرام، مسعود، روشنفکران دینی و مدرنیته در ایران پس از انقلاب، ص۱۰، تهران، گام نو، ۱۳۸۲، چ اول.
۲۵. امانیان، حسین، کالبدشکافی جریان‌های روشنفکری و اصلاح‌طلبی در ایران، ص۱۲۴-۱۲۵، تهران، پرسمان، ۱۳۸۲، چ اول.
۲۶. بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۷۱، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
۲۷. شریعتی، علی، اسلام‌شناسی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۲۹، تهران، قلم، ۱۳۶۱، چ اول.
۲۸. شریعتی، علی، ما و اقبال، مجموعه آثار، ج۵، ص۱۴۱، تهران، الهام، ۱۳۷۴.
۲۹. شریعتی، علی، حسین وارث آدم، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۲۷۴، تهران، قلم، ۱۳۶۰.
۳۰. میرسپاسی، علی، روشنفکران ایران (روایت‌های یاس و امید)، ص۱۸۳، ترجمه‌ی عباس مخبر، تهران، توسعه، ۱۳۸۶، چ دوم.
۳۱. حسینی‌زاده، سید محمدعلی، اسلام سیاسی در ایران، ص۲۱۳، قم، دانشگاه مفید، ۱۳۸۶، چ اول.
۳۲. شریعتی، علی، شیعه، مجموعه آثار، ج۷، ص۲۶۵، بی جا، بی تا.
۳۳. حسینی‌زاده، سید محمدعلی، اسلام سیاسی در ایران، ص۲۱۴، قم، دانشگاه مفید، ۱۳۸۶، چ اول.
۳۴. شریعتی، علی، اسلام‌شناسی، مجموعه آثار، ج۱۳۵، تهران، قلم، ۱۳۶۱، چ اول.
۳۵. شریعتی، علی، حسین وارث آدم، ص۲۹۱، تهران، قلم، ۱۳۶۰.
۳۶. شریعتی، علی، تاریخ و شناخت ادیان، مجموعه آثار، ج۱۴، ص۱۲۳، تهران، بی جا، ۱۳۵۹.
۳۷. شریعتی، علی، حسین وارث آدم، ص۳۰۴، تهران، قلم، ۱۳۶۰.
۳۸. شریعتی، علی، حسین وارث آدم، ص۲۹۷، تهران، قلم، ۱۳۶۰.
۳۹. بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۶۲، ترجمه‌ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۷، چ پنجم.
۴۰. میرسپاسی، علی، روشنفکران ایران (روایت‌های یاس و امید)، ص۱۸۳، ترجمه‌ی عباس مخبر، تهران، توسعه، ۱۳۸۶، چ دوم.



سید ابوالحسن توفیقیان، پژوهه، برگرفته از مقاله «اندیشه سیاسی دکتر علی شریعتی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۳/۱۷.    






جعبه ابزار