علم کلام(تعاریف)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از
علم کلام تعاریف مختلفی ارائه شده است که به جا است در باره این
تعاریف بحث و بررسی شود تا مشخص شود
تعریف واقعی علم
کلام چیست
در این مقاله به بررسی و نقد نمونههایی از تعریف
علم کلام پرداخته و جامعترین تعریف را یادآور میشویم.
ابن خلدون در تعریف
علم کلام گفته است: «هُوَ عِلمٌ یتضمن الحجاج عن العقائد الایمانیه بالادله العقلیه و الردِّ علی المبتدعه المنحرفین فی الاعتقادات عن مذاهب السّلف و اهل السّنّه»:
علم کلام متكفل احتجاج و اقامه دلایل عقلی بر
عقائد دینی و ردّ بدعت گذاران و منحرفان از روشهای پیشینیان و
اهل سنّت در
اعتقادات میباشد.
در تعریف فوق چند نكته مورد توجه گرفته است:
الف. رسالت و
غایت علم کلام (دفاع از عقاید).
ب.
موضوع علم کلام (عقاید دینی).
ج. روش علم
كلام (بهرهگیری از دلائل عقلی).
از اینجا معلوم میشود كه
ابن خلدون در تعریف
علم کلام از
موضوع،
روش و
غایت علم کلام بهره گرفته است، و از این جهت الگوی تعریف جامع را برگزیده است، ولی نكتهای كه وی در پایان تعریف خود اضافه نموده یعنی انحراف از روشهای اهل سنت در اعتقادات، ربطی به تعریف
علم کلام، به گونهای كه همه مذاهب
كلامی اسلامی را شامل شود، ندارد و تنها به مذهب
كلامی خاصّی نظر دارد و نتیجه آن جامع نبودن تعریف است.
مؤلفان «تاریخ فلسفه در جهان اسلامی» نیز همین خطا را تكرار كرده و رسالت علم
كلام را دفاع از
حدیث دانسته و بر این اساس گروه عدلیّه را در زمره
متکلمان به شمار نیاوردهاند و
کلام اسلامی را منحصر در مكتب
كلامی اشاعره دانستهاند.
روش بحثهای
كلامی نیز، چنان كه در فصلهای قبل بیان شد، به
دلائل عقلی اختصاص ندارد و از طرق دیگر نیز استفاده مینماید.
علم کلام علمی است كه پیرامون
اصول عقاید یا
اصول دین بحث میكند و به همین جهت آن را
علم اصول دین و
علم اصول عقاید نیز مینامند.
این تعریف از طریق بیان موضوع علم
كلام است و كمالالدین ابنمیثم بحرانی (متوفای/۶۷۹) آن را یادآور شده است.
علم
كلام درباره ذات و
صفات و
افعال خداوند بحث میكند و به همین جهت آن را علم
توحید و
صفات نیز نامیدهاند.
این تعریف از آنِ كسانی است كه موضوع علم
كلام را ذات و صفات و افعال الهی دانستهاند.
یكی از تعاریفی كه میرسید شریف در كتاب «تعریفات» برای
كلام نقل نموده است این است كه علم
كلام علمی است كه پیرامون اموری بحث میكند كه معاد ومسائل مربوط به آن مانند بهشت و دوزخ، صراط و میزان، ثواب و عقاب، دانسته میشود،
جامع نبودن این تعریف كاملاً آشكار است.
قاضی عضدالدین ایجی علم
كلام را چنین تعریف كرده است:
«هو علم یقتدر معه علی اثبات العقائد الدینیه بایراد الحجج و دفع الشُّبه»
علم
كلام علمی است كه به واسطه آن انسان بر اثبات عقاید دینی بر پایه استدلال توانا میگردد.
در این تعریف قیود یاد شده در زیر به كار رفته است:
الف. موضوع علم
كلام كه عقاید دینی است.
ب. هدف علم
كلام كه اثبات عقاید دینی و دفع شبهات از آنها است.
ج. شیوه بحث
كلامی كه اقامه دلائل گوناگون است.
امتیاز تعریف صاحب مواقف بر تعریف ابن خلدون در قید اخیر است، زیرا دلیل و حجت را به دلیل عقلی اختصاص نداده است.
سعدالدین تفتازانی در تعریف علم
كلام گفته است: «انَّه العلم بالقواعد الشرعیه الاعتقادیه المكتسب من ادلَّتها الیقینیه»،
علم
كلام عبارت است از علم به قواعد شرعی اعتقادی كه از طریق دلایل یقینی به دست میآید.
در این تعریف نیز موضوع (قواعد شرعی اعتقادی) و شیوه بحث (دلایل یقینی) به كار رفته است؛ ولی مقیَّد نمودن دلائل علم
كلام به دلایل یقینی، علاوه بر اینكه كار را بر
متكلم دشوار میسازد، اصولاً با شیوه بحثهای
متكلمان در طول تاریخ علم
كلام مطابقت ندارد؛ زیرا بسیاری از دلایل
متكلمان الزامی یا اقناعی است نه برهانی و یقینی، و به عبارت دیگر، لازمه قید مزبور این است كه
متكلم نتواند از ظواهر كتاب و سنّت (دلایل نقلی) استقراء، تمثیل، قیاس خطابی و جدلی بهره بگیرد و فقط باید از قیاس برهانی استفاده كند، و این راهی است كه پیمودنش برای
متكلم میسور نبوده برای ایفاء رسالت
كلامی او در همه زمینهها كافی نمیباشد.
محقق لاهیجی ش درباره تفاوت تعریف مواقف و مقاصد میگوید: بنابر تعریف مواقف، مباحثی از قبیل آنچه پیرامون جواهر و اعراض در متون
كلامی مطرح میگردد داخل در تعریف علم
كلام خواهد بود؛ زیرا این گونه مباحث در قدرت و
توانائی متكلم بر اثبات عقاید دینی مؤثرند ولی بنابر تعریف مقاصد از دائره علم
كلام بیرون میباشند؛ زیرا از جمله قواعد و مسائل دینی به شمار نمیروند.
محقق لاهیجی می فرماید: بهتر است در تعریف
كلام چنین بگوئیم: «صناعه نظریه یقتدر بها علی اثبات العقاید الدینیه»:
كلام صناعتی نظری است كه به واسطه آن میتوان عقاید دینی را اثبات نمود.
این تعریف از سه مطلب تشكیل یافته است.
۱. علم
كلام از صناعات نظری است نه صناعات علمی.
۲. موضوع آن عقاید دینی است.
۳. هدف آن اثبات عقاید دینی است.
وجه اولویّت تعریف لاهیجی بر تعریف مواقف و مقاصد این است كه تعریف مزبور در عین اینكه مزایای تعریف مواقف را دارا است، فشرده و مختصر میباشد؛ زیرا واژه نظری بیانگر معنای استدلال و احتجاج است، همانگونه كه اثبات عقاید دینی بدون دفع شبهات امكانپذیر نمیباشد، بنابراین لاهیجی با به كار بردن واژه «صناعت نظری» به جای واژه «علم» از بكار گرفتن دو واژه «ایراد الحجج» و «دفع الشبه» بینیاز گردیده است و از آنجا كه نوع استدلال را تعیین نكرده است، همه انواع آن را (عقلی، نقلی، قیاسی، استقرائی و ...) شامل میگردد و از این نظر خللی را كه در تعریف شارح مقاصد به چشم میخورد ندارد.
تعریف دیگری كه برای علم
كلام گفته شده است این است كه: «علمٌ باحثٌ عن الارض الذاتیه للموجود من حیث هو موجود علی قاعده الاسلام»: علم
كلام درباره اعراض ذاتی موجود بما هو موجود بر اساس قواعد اسلامی بحث میكند.
این تعریف از آن كسانی است كه موضوع علم
كلام را «موجود بما هو موجود» دانستهاند.
مؤلف مواقف بر این تعریف دو اشكال نموده است، كه در بحث مربوط به بررسی موضوع علم
كلام نقل و بررسی شد.
استاد شهید مطهری در تعریف علم
كلام گفته است: «علم
كلام علمی است كه درباره عقاید اسلامی یعنی آنچه از نظر اسلام باید بدان معتقد بود و ایمان داشت بحث میكند به این نحو كه آنها را توضیح میدهد و درباره آنها استدلال میكند و از آنها دفاع مینماید».
علی ربانی گلپایگانی - عقاید استدلالی
سایت اندیشه قم