علم حروف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علم حروف، مجموعه روشهای اسرارآمیزی که در آن
حروف الفبا به ترتیب خاصی طبقهبندی میگردند و برای هر حرف یا ترکیبی از آنها یا معادل عددی آنها خواص
فراطبیعی قائل میشوند.
گاهی با انجام دادن عملیاتی صوری بر روی حروف، احکامی چون سعد و
نحس امور، پیشبینی آینده، شفای امراض، ایجاد عاطفه بین اشخاص، استمداد از نیروهای غیبی و مسائلی از این دست، استنباط یا با آنها اعمال میشود.
در این مقاله، بهرغم شبهعلم بودن حروف، باتوجه به طبقهبندی آن در زمره علوم در دوره اسلامی، از آن به علم حروف یاد میشود.
درباره جایگاه علم حروف در میان علوم دیگر، در تقسیمبندی دوره اسلامی، آرای مختلفی وجود دارد.در عین اینکه حروف یکی از علوم غریبه دانسته شده،
ابنخلدون آن را شاخهای از علم
سیمیا و
نهاوندی آن را از شاخههای
سِحر دانسته است.
براساس تعلق علم حروف به علم سیمیا، این علم در کنار چند علم و شبهعلم دیگر ــ شامل
کواکب و
افلاک (
نجوم )،
تنجیم (
احکام نجوم )، طبایع، اعداد، اوفاق و رَقْی قرار میگیرد،
پیرلوری، علم الحروف فی الاسلام، ص ۵۷ـ۵۸، ۶۱ـ۶۲؛ برای گزارش کلی از مفهوم سیمیا.
برخی نیز حروف را معادل
جَفر دانستهاند،
ضمن آنکه از نظر عدهای دیگر، جفر یکی از شاخههای علم حروف است.
در نهایت، طاشکوپریزاده
در یک تقسیمبندی نادر، علم حروف را در قالب علم خواص روحانی (شامل وِفْق و تکسیر و مانند آن)، یکی از فروع علم
تفسیر (که خود یکی از شعب علوم شرعی است) قرار داده است.
به نوشته ابنخلدون،
احکام و قوانین این علم نه مبتنی بر
شرع است، نه بر
عقل و نه بر امور عینی و طبیعی، بلکه عمدتآ مبتنی بر قرارداد و وضع و بر مبنای
حساب جمل (
حساب ،
علم ،
ابجد ) و اعمال صوری روی حروف است. موضوع پرداختن به ارزش عددی و قراردادیِ حروف و کوشش برای یافتن معانی پنهان و تفسیر اعداد، در دوره اسلامی سابقهای طولانی داشته است.
احتمالاً یکی از ریشههای دستیابی
مسلمانان به قواعد تفسیر اعداد، به قوم
یهود بازمیگردد.
برای نمونه در این زمینه
از ابناسحاق نقل کرده است که دو پسر اَخْطَب (از
علمای یهود ) میخواستند از
حروف مقطعه قرآن مدت دوام
اسلام را کشف کنند که با محاسبات ابجد به جایی نرسیدند (برای حدیثی از
امام باقر علیهالسلام در همین موضوع
.
ابنندیم
عبارتی از
یعقوببن اسحاق کِندی نقل کرده که در آن ارزش عددی دو واژه نَفّاع (سودمند) و القلم برابر دانسته شده و نشاندهنده رواج دانستههای مربوط به علم حروف در زمان زندگی کندی (نیمه دوم
قرن سوم) است.
در بسیاری موارد،
عرفا و
متصوفه و دیگر پردازندگان به علم حروف، برای اعتبار بخشیدن به جنبههای مختلف این علم، سعی داشتند آن را به
ائمه اطهار علیهمالسلام نسبت دهند، از جمله
ابوالعباس بونی مستند اسرار حروف را به
امام جعفرصادق علیهالسلام و از او به
سلیمانبن داود و حتی
حضرت آدم رسانده است.البته باتوجه به احادیث شیعی، ائمه علیهمالسلام از علم حروف سخنی نگفتهاند .
نخستین اشاره به کاربرد علم حروف در مکاتب و مذاهب فکری ـ عقیدتی دوره اسلامی احتمالاً متعلق به
فرقه اسماعیلیه است.
ناصرخسرو
از روی
تأویل ، مقدار قرضی را که
خدا از بندگانش در آیه یازده
سوره حدید خواسته، ۱۱۹ درهم دانسته، زیرا کلمه حَسَناً در این
آیه طبق حساب ابجد برابر ۱۱۹ است.
ظهور این علم بیشتر در میان
متصوفه و از جمله این افراد بوده است،
محیالدین ابنعربی ، صاحب
المدخل فی علم الحروف ؛ عبدالرحمان بسطامی
ابوالقاسم قشیری و
ابوحامد غزالی .
گستردهترین کاربرد علم حروف مربوط به نهضت حروفیه به رهبری فضلاللّه حروفی در قرن هشتم بود، که عملا اساس روش فکری آنان برآمده از علم حروف بود (نقطویه؛ پسیخانی، محمود؛
برای گزارشی کلی درباره تطور علم حروف در اسلام، که شامل مبادی و مهمترین آرا درباره اسرار حروف و معرفی بخشی از مهمترین آثار اسلامی در این زمینه است ( پیرلوری، علم الحروف فی الاسلام، ص ۵۷ـ۵۹؛پیرلوری، علم الحروف فی الاسلام، ص ۹۵ـ۱۱۶) و برای گزارشی کلی درباره کلیات علم حروف د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه).
باتوجه به نقش اصلی
الفبای عربی در علم حروف، تقسیمبندیهای متعددی برای حروف الفبای عربی پدید آمده است.
مثلاً در تقسیمبندی وضعی، این حروف بیستو هشتگانه، از جمله به دستههای نورانی و ظلمانی (هر کدام با چهارده حرف) و هر کدام از این دستهها نیز به گروههای آبی، خاکی، آتشی و هوایی تقسیم میشوند.
بر این اساس، حروف مقطعه
فواتح سور را که با حذف حروف مکرر، عباراتی مانند «صراط علی حق نمسکه»، «طرق سمعک النصیحة» و «صُن سِرّآ یقطعک حمله» پدید میآورند حروف نورانی و بقیه را ظلمانی خواندهاند)
(برای گزارشی از انواع تقسیمبندی حروف.
با تقسیمبندی وضعی حروف و با اعطای ارزش عددی به هر کدام از آنها، چه براساس کلیترین روش ارزشگذاری حروف (=ابجد) و چه انواع دیگر ارزشگذاری ، و با استفاده از انواع محاسبات عددی برآمده از چگونگی تلفظ حروف ، عملیات اصلی علم حروف صورت میگرفته که در بسیاری موارد قرابت بسیاری با
علم طلسمات (طلسم/ طلسمات)،
رمل و وفق داشته است (برای نمونهای از این عملیات سحرآمیز که آن را پایه و نقطه آغاز علم حروف نیز دانستهاند بُدّوح).
برابر نهادن عددی هر حرف عموماً با استفاده از نظام ابجدی (شامل
ابجد صغیر ،
ابجد کبیر و
ابجد وسیط ) صورت میگرفته که هر کدام واجد برابر عددی متفاوتی است .
ترتیبهای خاصی نیز برای کنار هم قرار دادن زنجیره حروف، بهجز نظام ابجدی، در علم حروف وجود دارد.این ترتیبها «دایره» نامیده میشوند، از جمله دوایر اهطمی، ایقغی و اجهزی (برآمده از کنار هم قرار گرفتن گروههای چهار حرفی ا، ه، ط، م؛ ا، ی، ق، غ؛ ا، ج، ه، ز؛.
در گام بعدی، سه فرایند اصلی علم حروف (تفصیل، تکسیر و بسط) در مورد حروف سازنده کلمه صورت میپذیرد.
در تفصیل، هر حرف به هجاهای تشکیلدهنده آن تقسیم میشود.برای نمونه، حرف الف به سه هجای الف، لام و فا تفصیل میشود.در این حالت ارزش عددی الف برابر ۱۱۱ (جمع ارزش عددی سه هجا) است.
در تکسیر هر کدام از سه هجای سازنده حرف اصلی به هجاهای مختلف سازنده هجای اولیه تقسیم میشود، یعنی هجای الف که خود اولین هجا در تفصیل هجای الف بود، به سه هجای الف، لام، و فا تقسیم میگردد، و در بسط، ارزش عددی هر کدام از هشت هجای ا، ل، ف، ل، ا، م، ف، ا، محاسبه میشود.
هروی معنای کاملاً متفاوتی برای بسط و تکسیر بیان نموده است.
بنابه نوشته مؤلف
هدایتنامه ، ارزش عددی چهار حرف پ، چ، ژ، گ، که در زبان عربی وجود ندارند، برابر حروف ب، ج، ز، ک است و در تمام روشهای مربوط به ابجد، چهار حرف اختصاصی زبان فارسی دقیقاً به این ترتیب محاسبه شدهاند،
اما در هدایتنامه
اضافه شده است که تعبیر مختص علم حروفی این چهار حرف آن است که این حروف نشانه آن بخش از عالم هستند که برای آن هیچ حساب و عددی مترتب نیست.
گزارشی که طیب
از بسط حروف داده، با نوشته عبدالحمید صالح حمدان
متفاوت است.
طیب (به نقل از کشفالابساط) بسط را برابر نهادن کلمات مختلف با ارزش عددی یکسانی که از حاصل جمع ارزش عددی حروف مختلف پدید آمدهاند، دانسته است.
طیب رویهم رفته ۳۹ روش بسط برشمرده که شامل ۲۶ روش مسعود و ۱۳ روش منحوس است.
در علم حروف، علاوه بر ارزش عددی هر حرف و کلمه، برای هر حرف خواص و اسراری نیز برشمردهاند.
مثلاً حرف الف از جمله حروف نورانی و قطبِ حروف و اصلِ اسامی دانسته شده است
برای آگاهی از اسرار دیگر حروف الفبای عربی طبق ترتیب ابجدی.
در ادامه، معنای کلمه در حروفی که آن را تشکیل دادهاند تجلی مییابد.مثلاً واژه
تصوف از «ت» حاوی سرّ توبه، «ص» حاوی سرّ صدق، «و» حاوی سرّ ورع، و «ف» حاوی سرّ
فنای فیاللّه تشکیل شده است
در بیان اسرار حرف «ت»).در مواردی نیز در علم حروف استنباطهایی معنایی از شکل یا تعداد حروف کلمات پدید میآمده است.مثلاً کلمه
محمد از چهار حرف تشکیل شده تا از نظر تعداد حروف با کلمه
اللّه برابر باشد
و نوع
انسان نیز به شکل کلمه محمد آفریده شده است.به این ترتیب که «م» آن سر انسان، «ح» دو دست، درونِ «ح» شکم، خمیدگیِ «ح» پشت، «م» دوم کمر، و «د» دو پای انسان است.
نمونه دیگر اینکه در چهره هرکس دو بار نام
علی نقش بسته، «ع» چشم، «ل» بینی و «ی» شکل معکوس دهان است.
همچنین حروف مقطعه «الر»، مثلاً در ابتدای سوره یوسف، حاکی از شکل انسان است که «ا» آن قامت راست انسان در جوانی، «ل» قامت
خمیده او در پیری و «ر» قامت خفته او در بستر مرگ است.
در مواردی نیز حروف را به معارف پیچیده
فلسفی و
عرفانی منسوب میدانستند.
یکی از کاربردهای فراطبیعی علم حروف در مداوای بیماریها بود که
عبدالفتاح طوخی گزارش مفصّلی درباره استفاده از علم حروف در این زمینه آورده است.
همچنین از علم حروف در تهیه جدولهای وفقی برای انواع طلسمها نیز استفاده میکردند (طلسم/ طلسمات؛ وفق).
از کاربردهای تفننی علم حروف، ساختن «مادّه تاریخ» بوده است که از روی حساب جمل یا زُبُر و بینه کلمات و عبارات صورت میگرفت
در طول تاریخ، آثار مختلفی درباره علم حروف به زبانهای
فارسی و
عربی پدید آمده، اما گسترده بودن موضوع این تألیفات در حوزههای وفق، طلسمات و مانند آن مانع از آن بوده است که بتوان گزارش جامعی درباره آثار اختصاصی علم حروف تهیه نمود.چه بسیار آثاری که درباره این علم تهیه شده، اما در موضوع علومی چون وفق و طلسمات ردهبندی گردیدهاند.بهترین گزارش را در زمینه علم حروف و علوم مربوط به آن را استوری تهیه کرده است.اگر جفر را شاخهای از علم حروف بدانیم، خود به تنهایی مجموعه وسیعی از رسائل گوناگون را شامل میشود.در سایر موارد، ذیل عنوان کلی
علوم غریبه ، گزارشی از آثار مربوط به علم حروف در
زبان فارسی داده شده است.که ضمن معرفی آثاری از رمل و جفر و وفق و طلسمات، آثاری از علم حروف نیز معرفی شده است، از جمله آثار حرفی غیاثالدین علیبن امیران حسینی اصفهانی، بحرالغرایب از محمد هروی و ترجمه اسرار الحروف از رکنالدین مسیحایی .
بخشی از مهمترین آثار به زبان فارسی در علم حروف را
معینالدین ابومحمد محمود عیانی ، مشهور به محمد دهدار، تألیف کرده است که از میان آنها باید از
جواهر الاسرار نام برد (برای آگاهی درباره این کتاب.
او همچنین منظومهای پانصد بیتی درباره علم حروف دارد).
در زبان عربی نیز علاوه بر آثاری چون
کنز القوم و
السرّ المکتوم از
ابوحامد غزالی ،
کتاب
شمسالمعارف و
لطایفالعوارف ابوالعباس بونی از مهمترین آثار در زمینه علم حروف به شمار میآید (برای آگاهی از ابواب این کتاب.از اثر دیگر او، کتاب معانی اسرار الحروف، نیز باید یاد کرد.از شخصی به نام
جمالالدین ابوالمحاسن یوسف نَدْوَرَمی نیز کتابی به نام
قَبَس الانوار و جامع الاسرار باقیمانده که به علم حروف، فارغ از کاربردهای آن در دیگر علوم و زمینهها، اختصاص دارد.برای فهرستی کلی از آثار عربی درباره علم حروف
برای گزارشی از مهمترین عرفایی که در زمینه علم حروف کتابهایی به عربی نوشتهاند
(۱) شمسالدین محمدبن محمود آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج ۲، چاپ ابراهیم میانجی، تهران ۱۳۷۹.
(۲) ابنبابویه، معانیالاخبار، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
(۳) ابنخلدون،تاریخ ابن خلدون.
(۴) ابنندیم،الفهرست (تهران).
(۵) بطرس بستانی، کتاب دائرةالمعارف، قاموس عاملکل فن و مطلب، بیروت ۱۸۷۶ـ۱۹۰۰، چاپ افست.
(۶) احمدبن علی بونی، شمسالمعارف الکبری، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
(۷) محمداعلیبن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، بیروت، دارصادر.
(۸) حاجیخلیفه.
(۹) محمدعلی حسینی ابطحی اصفهانی، ختامالغرر، چاپ سنگی.
(۱۰) احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیةاللّهالعظمی مرعشی نجفی، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ش.
(۱۱) مصطفی ذاکری، «تاریخچه ابجد و حساب جمل در فرهنگ اسلامی»، معارف، دوره ۱۷، ش ۲ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۹).
(۱۲) محمدبن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۳) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، الکنز المدفون و الفلک المشحون، بیروت ۱۴۱۲.
(۱۴) احمدبن مصطفی طاشکوپریزاده، مفتاحالسعادة و مصباح السیادة، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۱۵) عبدالفتاح طوخی، السّر المکشوف فی طبّ الحروف، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۶) عبدالحمید صالح حمدان، علم الحروف و اقطابه، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۷) حسینبن علی کاشفی، فتوتنامه سلطانی، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ش.
(۱۸) پیرلوری، علم الحروف فی الاسلام، ترجمة دالیا طوخی، (قاهره) ۲۰۰۶.
(۱۹) محمد عیسی داود، الجفر لسیدنا علی کرماللّه وجهه، اسرار الهاء فی الجفر، (قاهره ۲۰۰۳).
(۲۰) احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، اسلامآباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ش.
(۲۱) ناصرخسرو، وجه دین، چاپ غلامرضا اعوانی، تهران ۱۳۵۶ش.
(۲۲) محمود نشاط، شمار و مقدار در زبان فارسی، شامل نکات دستوری و علمی عدد و برخی کاربردهای آن، تهران ۱۳۶۸ش.
(۲۳) علیاکبر نهاوندی، گلزار اکبری و لاله زار منبری، تهران ۱۳۳۶ش.
(۲۴) هدایتنامه، در مجموعه رسائل حروفیه، چاپ کلمان هوار، لیدن، بریل، ۱۳۲۷/۱۹۰۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ش.
(۲۵) محمدبن محمد هروی، بحرالغرائب، براساس نسخه چاپ سنگی موجود در مجموعه صنیعالملک، چاپ زهیر طیب، تهران ۱۳۸۳ش.
(۲۶) یواقیت العلوم و دراری النجوم، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۵ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «علم حروف»، شماره ۶۰۴۱.