علف (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَلَف (به فتح عین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای خوراک چارپایان است.
حضرت علی (علیهالسلام) در نامه
عثمان بن حنیف و ... از این واژه استفاده نموده است.
ر به معنای خوراک بعضی چارپایان آمده است.«العَلَف: ما تَطعَمهُ الدوابُّ»
جمع آن علوفه و اعلاف است.
امام (صلواتاللهعلیه) راجع به خودش به عثمان بن حنیف مینویسد:
«فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ، كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا» و نیز
«تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلاَفِهَا» در ذیل کلام فوق که اعلاف جمع علف است.
«آفریده نشدهام که خوردن طعامهای نیکو مشغولم کند، مانند چهارپای به آخور بسته شده که فکرش علف خوردن است.»
(شرحهای نامه:
)
و درباره مردم فرموده است:
«كَالْمَعْلُوفَةِ لِلْمُدَى» (حیوانی که علف داده میشود تا مدتی که
ذبح شود.)
(شرحهای خطبه:
)
درباره
عثمان بن عفّان فرموده است:
«إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ القَوْمِ، نَافِجَاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثِيلهِ وَمُعْتَلَفِهِ» «تا سوّمی آن قوم به
خلافت برخاست بالا آورنده دو پهلوی خود را میان
سرگین و شکمش»
(شرحهای خطبه:
) یعنی فکرش و کارش فقط خوردن و ... بود، پیوسته دو پهلویش از کثرت خوردن بالا میآمد و بعد از
تغوّط پائین میرفت.
این ماده چهار بار در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «علف»، ج۲، ص۷۴۲.