عقاید معتزله (امامت)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امامت و جانشینی در مکتب
اسلام از نظر اعتقادی و تاریخی مورد توجه است.
مذاهب اسلامی با پذیرش اصل امامت با اختلافاتی در
تفسیر و مصادیق این اصل روبرو شدند. ملاحظه این اختلافات ما را به نظر صحیح و
باطل مذاهب در مورد امامت هدایت میکند. در این مقاله امامت از منظر
معتزله بیان و
نقد میشود.
امامت و خلافت در مکتب
شیعه بار معنایی متفاوت دارد.
خلافت به جنبه ظاهری
حکومت و ریاست
امام (علیهالسّلام) گفته میشود اما جنبه
ولایت امام (علیهالسّلام) در امور دینی و دنیایی به معنی امامت است.
به این ترتیب امامت مفهومی گسترده تر از مفهوم خلافت است. مکاتب
اهل سنت مانند معتزله خلافت و امامت و ریاست را یک مفهوم دانسته و در واقع سیاست و
حکومت را تنها وظیفه امام میشمردند
اما به هر حال تمام مکاتب، امامت و خلافت را به عنوان
جانشینی از
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به عنوان یک اصل از اصول اعتقادی و یا همانند اهل سنت از
فروع دینی دانستهاند.
مهمترین مساله سیاسی-اجتماعی در آئین اسلام مساله امامت است. شان اعتقاد امامت مورد انکار جامعه
تسنن است درحالی که در
تشیع، این مساله علاوه بر شئون مختلفی که دارد یکی از اصول اعتقادی محسوب میشود. این شان، نشان دهنده جایگاه امامت نزد
شیعیان است. اختلافات بوجود آمده در این مساله به
تناقضات مختلف کشیده شده است. تعیین امام و راههای شناخت او و نیز شرح وظایف امامت نزد اهل سنت با نوعی برداشت سلیقهای در مجامع علمی مطرح میشده است. علت این اختلافات توجیه عملکرد ناصحیح فرصت طلبانی بوده است که این منصب الهی را
غصب کرده بودند تا اینکه در افراطیترین نظر معتقد شدند که امامت به
حکم عقل باید از سوی
مردم تعیین شود. این نظر از سوی مکتب معتزله ارائه شده است.
معتزله به عنوان یکی از
مذاهب کلامی اهل سنت در مساله امامت، نظریات عموم
اهل حدیث را پذیرفتهاند و البته در مواردی هم با ایشان اختلاف دارند. به برخی از دیدگاه معتزله اشاره میکنیم.
دیدگاه
جبائیان از متکلمان معتزلی این است که فلسفه وجوب امامت،
اقامه حدود الهی است و آن از وظایف و شؤون مختص به امام است نه دیگران.
از کلام
قاضی عبدالجبار معتزلی استفاده میشود که فلسفه وجوب امامت، تنها اجرای حدود الهی نیست بلکه اجرای همه
احکام شرعی که به امامت بستگی دارد غایت و
هدف از امامت است.
معتزلیان
نصب امام را واجب میدانستند اما در اینکه چه کسی باید این
وظیفه را بر عهده داشته باشد اختلاف نمودند. جبائیان و معتزله بصره، وجوب نصب امامت را بر عهده
امت میدانستند اما معتقد بودند که وجوب نصب امام از طرف
خداوند بر عهده امت نهاده شده است. این در حالی است که معتزله بغداد، وجوب نصب امام از سوی امت را به دلیل
عقل معرفی مینمود.
حاتم اصم از بزرگان معتزله معتقد است که با برپایی امور حق و کمک برای نابودی باطل از سوی مردم دیگر وجود امام بی فایده میشود. در نتیجه او
مشروعیت و ضرورت امامت را به دلیل
مصلحت اجتماع میداند و
حکم عقل و شرع را در این رابطه منتفی میداند.
مکتب معتزله
انتخابات را تنها راه تعیین امام میشمرد. ایشان با این
اعتقاد قصد دارند تا عملکرد یاران
ابوبکر در
سقیفه را توجیه کنند و قصد دیگری از این عقیده متصور نیست؛ زیرا انتخابات در مورد اکثر
خلفاء مانند
عمر و
عثمان و
حکام اموی و عباسی اتفاق نیفتاده است در حالی که معتزله معتقد به امامت آنها بودهاند. معتزله با قبول انتخابات برای تعیین امامت،
تاریخ را نیز
تحریف نموده و بر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
دروغ بسته و گفتهاند که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شخصی را برای امامت امت اسلامی تعیین نفرمود بلکه انتخاب امام را به عهده مردم گذاشتند.
آنها وجود امام را
ضروری ندانسته و معتقدند که عدم وجود امام در
جامعه اسلامی ممکن است.
ایشان
عصمت، اعلمیت،
عدالت را از شرائط امام نمیدانند و نیز امامت را لایق افرادی میدانند که افکار و عقاید معتزله را داشته باشد.
عملکرد عالمان معتزلی در زمان
مامون و
معتصم و
واثق عباسی نشان دهنده اعتماد عالمان معتزلی به خلافت و امامت ظالمانه و جاهلانه
عباسیان است
که از اعتقاد ایشان در مورد امام نشات میگیرد.
افکار باطل معتزله در امامت و خلافت باعث
افشاگری و برخورد علمی امامت حقه شیعه و یاران واقعی ایشان با معتزله بود. همزمان با انقراض سلطه اموی نظریات مختلفی درباره نوع
حکومت و تعیین امام و خلیفه بر جامعه ارائه میشد.
محمد بن عبدالله بن الحسن به عنوان
حکومت اهل بیت نماینده معتزله و
زیدیه شمرده میشد.
طرفداران او با اعتقاد به امامتش به دعوت مردم برای
بیعت با او پرداختند.
عمرو بن عبید با عدهای از معتزله،
امام صادق (علیهالسّلام) را به
بیعت با
محمد بن عبدالله دعوت نمود در حالی که امام (علیهالسّلام) در همان مجلس این اعتقاد را
نقض نمودند.
مناضره هشام بن حکم که از یاران حقیقی امام صادق (علیهالسّلام) است با عمرو
بن عبید (از سران معتزله) و
محکومیت عمرو در مساله امامت از شواهد مهم تاریخی برای
محکومیت نظرات معتزله در امامت است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله « عقائد معتزله و نقد آن (امامت) »، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۲/۱۱