• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عطاء بن ابی‌رباح (جایگاه تفسیری)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عطاء بن ابیرباح‌ اسلم از برجسته‌ترین فقهای مکه و از پارسایان و از اصحاب خاص ابن عباس و شاگردان وی می‌باشد.
از عطاء بن ابیرباح مصحف و تفسیری به صورت شفاهی روایت شده و طبری در تفسیر خود آن را از طریق قاسم بن حسن همدانی و حسین مصیصی از حجاج بن محمد مصیصی از ابن جریج (متوفای ۱۵۰) از عطاء و... نقل کرده است.



ابومحمد عطاء بن ابیرباح اسلم (سالم) بن صفوان (۱۱۵- ۱۷) از خانواده‌ای نوبه‌ای «نوبه از شهرهای حبشه (اتیوپی امروز) است.» است. او از برجسته‌ترین فقهای مکه و از پارسایان واقعی به شمار می‌رود. از اصحاب خاص ابن عباس و پرورش یافتگان مکتب اوست.


علمای اهل سنت نظراتی درباره عطاء بن ابیرباح دارند که عبارتند از:

۲.۱ - قول کشی

«کشی در رجال خود تصریح می‌کند که عطاء بن ابیرباح شاگرد ابن عباس است و فرزندان او، عبدالملک و عبداللّه و عریف جملگی از اصحاب نجیب امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) هستند که در شرح مربوط به ابن طاووس گذشت.» هموست که در مرض موت ابن عباس در طائف همراه با گروهی از بزرگان شاهد وصیت ابن عباس بود و حدیث امامت و ولایت را -که در شرح حال ابن عباس گذشت- «به نقل از خزاز رازی» از وی نقل کرده است و این بیانگر اوج محبت او نسبت به اهل بیت و سیره تمامی پرورش‌یافتگان مکتب ابن عباس -صحابی آگاه ضمیر و جلیل القدر- است

۲.۲ - قول ابونعیم

ابونعیم او را در شمار تابعانی آورده است که از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت کرده‌اند. «ایشان چهار نفرند: ۱. عمرو بن دینار، ۲. عطاء بن ابیرباح، ۳. جابر جعفی، ۴. ابان بن تغلب؛ و از بزرگان: لیث، ابن جریج، ابن ارطاه و دیگران را نام برده است.» «در شرح حال امام به شماره ۲۳۵ و اربلی در کشف الغمه» از او نقل می‌کند.

۲.۳ - اقوال استرآبادی و شافعی

نیز مرحوم وحید در تعلیقه بر حاشیه کتاب تعلیقه بر حاشیه کتاب استرآبادی
[۷] استرآبادی بهبهانی، محمدباقر، تعلیقه بر حاشیه کتاب استرآبادی، ص۲۲۱.
و ستایش امام درباره او را نیز در ضمن روایتی آورده است.
او از اسلم مقری نقل می‌کند که: با امام باقر نشسته بودیم که عطاء از کنار ما گذشت. حضرت فرمود: «بر روی زمین فردی داناتر از عطاء بن ابیرباح نسبت به مناسک حج باقی نمانده است».
از احمد بن محمد شافعی نیز نقل می‌کند که: «مجلس فتوای مکه در مسجد الحرام از آن ابن عباس بود و بعد از او مخصوص عطاء بن ابیرباح گردید».

۲.۴ - قول ابن سعد

صاحب «طبقات» می‌گوید: «مرجعیت فتوا در مکه به عطاء و مجاهد منتهی گردید و بیشتر عطاء مورد نظر بود». همچنین می‌گوید: «او قرآن را به دیگران می‌آموخت و مفسر قرآن و فقیهی ثقه و حافظ حدیث بسیار بود. از قتاده روایت شده است که گفت: عطاء از داناترین مردم نسبت به مناسک حج بود».

۲.۵ - قول ابن حجر

ابن حجر می‌گوید: «ابن معین گفته است: عطاء معلم مکتب‌خانه بود. همچنین از ابونوف از عطاء روایت کرده است که گفت: محضر دویست تن از صحابه را درک کردم. از ابن عباس نیز روایت کرده است که می‌گفت: ‌ای مردم مکه! چرا پیرامون من جمع می‌شوید با آنکه عطاء در میان شماست؟ از ربیعه نقل شده است که گفت: عطاء بر همه تابعان مکه در فتوا دادن برتری یافته بود.
قتاده می‌گوید: سلیمان بن هشام به من گفت: آیا در مکه دانشمندی هست؟ گفتم: آری، کهن‌ترین دانشمند جزیرة العرب! گفت: چه کسی است؟ گفتم: عطاء بن ابیرباح...» و گواهی‌های فراوان دیگر درباره شخصیت او همه حاکی از آن است که وی از بزرگ‌ترین تابعان از نظر علمی، فقهی، تقوا و فضیلت است.

۲.۶ - قول ابن خلکان

ابن خلکان درباره او حکایتی کم‌نظیر نقل کرده است: «از وکیع نقل شده است که ابوحنیفه نعمان بن ثابت برایم نقل کرد که: در پنج باب از مناسک در مکه اشتباه کردم که حجّام -سرتراش- آنها را به من یاد داد! به این ترتیب که می‌خواستم سرم را بتراشم، به من گفت: تو عرب هستی؟ گفتم آری؛ و من قبلا به او گفته بودم سرم را به چند می‌تراشی؟ و او گفت: این مورد شرط برنمی‌تابد. بنشین، و من -منحرف از قبله- نشستم. او به من اشاره کرد که رو به قبله بنشینم. من خواستم سرم را از طرف چپ بتراشم. به من گفت: طرف راست سرت را بچرخان و من چنان کردم.
او شروع به تراشیدن سرم کرد و من ساکت بودم. به من گفت: تکبیر بگو. شروع به تکبیر گفتن کردم تا اینکه بلند شدم بروم؛ گفت: کجا می‌روی؟ گفتم به اقامتگاهم. گفت: دو رکعت، نماز بگذار و آنگاه برو. با خود گفتم: این گونه برخورد، شایسته امثال این حجّام نیست مگر اینکه از دانشی برخوردار باشد؛ لذا پرسیدم: از کجا این معلومات را به دست آورده‌ای که به من دستور انجام آن را دادی؟ گفت: عطاء بن ابیرباح را دیدم که به آنها عمل می‌کرد».
ابن خلکان اضافه می‌کند: «او سیاه‌چهره، دارای یک چشم، با بینی پهن و از ناحیه دست و پا فلج بود و در اواخر عمر بینایی خود را از دست داد. موهای پیچیده و مجعد داشت. سلیمان بن رفیع می‌گوید: وارد مسجد الحرام شدم؛ دیدم مردم پیرامون مردی گرد آمده‌اند. سرکشیدم؛ عطاء بن ابیرباح را دیدم که همچون کلاغی سیاه نشسته بود».
[۱۵] ر. ک: ابن منیع، محمد بن سعد، الطبقات، ج۵، ص۳۴۶.


۲.۷ - قول محمد بن عبدالله

محمد بن عبداللّه «لقب او دیباج است و مادرش فاطمه، دختر امام حسین (علیه‌السّلام) است. او در سال ۱۴۵ به دست منصور به شهادت رسید.» می‌گوید: «من مفتی‌ای بهتر از عطاء بن ابیرباح ندیده‌ام. هرگز در مجلس درس او یاد خدا کم‌رنگ نشد. اگر صحبتی به میان می‌آمد یا چیزی از او می‌پرسیدند، خوب جواب می‌داد. او سکوت خود را طول می‌داد و آنگاه که به سخن می‌آمد مردم گمان می‌کردند در حالی است که از ناحیه غیب به او کمک می‌شود؟»

۲.۸ - اقوال ابن جریح و ابن کهیل

از ابن جریج روایت شده است که: «هر گاه عطاء مطلبی را نقل می‌کرد می‌گفتم: علم است یا رای؟ اگر حدیث ماثوری بود می‌گفت: علم است. اگر نظر خودش بود می‌گفت: رای است».
از سلمة بن کهیل نقل شده است که: «من کسی را ندیده‌ام که به وسیله این علم (علم دین) در پی کسب رضای خدا باشد مگر سه نفر:
عطاء، مجاهد و طاووس». اوزاعی می‌گوید: «عطاء روزی که مرد محبوب‌ترین فرد نزد مردم بود».
[۱۷] ابن منیع، محمد بن سعد، الطبقات، ج۵، ص۳۴۵.
عطاء در شمار اسناد قمی در تفسیر آیه «فَهَلْ یَنْظُرُونَ اِلَّا السَّاعَةَ اَنْ تَاْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ اَشْراطُها؛ آیا [کافران] جز این انتظار می‌برند ناگاه که رستاخیز بر آنان فرا رسد و علامات آن اینک پدید آمده است». آمده است.


مامقانی درباره او سخنی آشفته دارد: «شیخ طوسی او را از اصحاب امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) دانسته است و می‌گوید: مخلّط است (صحیح و ناصحیح را به هم می‌آمیزد). وحید بهبهانی از ابونعیم نقل می‌کند که او از راویان امام باقر (علیه‌السّلام) است».
مامقانی می‌گوید: «ظاهرا این اشتباهی است که از وحید بهبهانی صورت پذیرفته است.
چه اینکه راوی امام باقر؛ عطاء بن سائب است که از رؤسای عامه است. اما ابن ابیرباح غلام عبداللّه بن عباس است که معلوم نیست امام باقر را ملاقات کرده باشد. محضر امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) را بدون شک درک کرده است، ولی فردی مخلّط است. از شیخین -ابوبکر و عمر- و درباره آنان فراوان نقل کرده است».
[۲۰] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۲.
[۲۱] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳، شماره ۷۹۱۹.



در بررسی این سخنان لازم است دانسته شود که ولادت عطاء بن ابیرباح در سال چهارم یا پنجم خلافت عمر بوده است. بنابراین چگونه می‌تواند از شیخین روایت کرده باشد؟! در زمان وفات امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) نیز عمرش از ۱۳ سال تجاوز نمی‌کرد.
او پس از شهادت امام باقر (علیه‌السّلام) (۱۱۴) به سال ۱۱۵ درگذشت و کسی نگفته است که عطاء غلام ابن عباس بوده است بلکه -بر حسب آنچه ذکر کرده‌اند- غلام بنی فهر بوده است.
همچنین ذکر کرده‌اند: «کسی که در واپسین سال‌های عمرش روایات صحیح و سقیم را به هم درآمیخته، عطاء بن سائب است». که او نیز از خواص است.


دکتر شواخ می‌گوید: «تفسیر عطاء بن ابیرباح از جمله تفاسیری است که شفاها روایت شده است و طبری در تفسیر خود آن را از این طریق نقل کرده است:
قاسم بن حسن همدانی (متوفای ۲۷۲) از حسین مصیصی (متوفای ۲۲۶) از حجاج بن محمد مصیصی (متوفای ۲۰۶) از ابن جریج (متوفای ۱۵۰) از عطاء بن ابیرباح... نیز ثعلبی در کتاب «الکشف و البیان» از آن استفاده کرده است».
[۲۴] شعیبی، علی شواخ اسحاق، معجم مصنفات القرآن الکریم، ج۲، ص۱۶۳، شماره ۹۹۸.



۱. طوسی، محمد بن حسن، رجال کشی، ص۲۱۵، چاپ نجف، شماره ۹۲.    
۲. طوسی، محمد بن حسن، رجال کشی، ص۲۱۵، چاپ نجف، شماره ۹۳.    
۳. خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۲۴.    
۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۲۸۷، شماره ۱۰۹.    
۵. ر. ک:ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۸۸.    
۶. شیبانی اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۲، ص۶۷۳.    
۷. استرآبادی بهبهانی، محمدباقر، تعلیقه بر حاشیه کتاب استرآبادی، ص۲۲۱.
۸. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۳، ص۳۱۱، شماره ۲۴۴.    
۹. ابن منیع، محمد بن سعد، الطبقات، ج۵، ص۴۶۸.    
۱۰. ابن منیع، محمد بن سعد، الطبقات، ج۵ ص۴۶۸.    
۱۱. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۰۱- ۲۰۰.    
۱۲. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۰۳- ۱۹۹.    
۱۳. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۶۱، شماره ۴۱۹.    
۱۴. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۶۲.    
۱۵. ر. ک: ابن منیع، محمد بن سعد، الطبقات، ج۵، ص۳۴۶.
۱۶. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۰۰.    
۱۷. ابن منیع، محمد بن سعد، الطبقات، ج۵، ص۳۴۵.
۱۸. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۰۱.    
۱۹. محمد/سوره۴۷، آیه۱۸.    
۲۰. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۲.
۲۱. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳، شماره ۷۹۱۹.
۲۲. ر. ک:تستری، محمدتقی، قاموس الرجال تستری، ج۷، ص۲۰۲.    
۲۳. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۰۷.    
۲۴. شعیبی، علی شواخ اسحاق، معجم مصنفات القرآن الکریم، ج۲، ص۱۶۳، شماره ۹۹۸.



محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۳.    






جعبه ابزار