• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عزاداری امام صادق برای امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امام حسین (علیه‌السلام)، امام سوم از امامان دوازده‌گانه شیعه امامیه و یکی از چهارده معصوم می‌باشد؛ آن حضرت در روز دهم محرم‌الحرام (روز عاشورا) سال ۶۱ هجری قمری در کربلا به همراه یاران باوفایش مظلومانه به شهادت رسید. روایاتی که در باب عزاداری حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده، به مراتب بیشتر از روایات بقیه معصومین در این باب می‌باشد، و این چه بسا ناشی از شرایط خاصی که در زمان امام صادق (علیه‌السّلام) پیش آمده بود، در این روایات امام صادق (علیه‌السلام) ضمن آنکه خود، به عزاداری و گریه می‌پردازد، به دیگران توصیه به عزاداری می‌کند و ثواب گریه بر اباعبدالله (علیه‌السّلام) را بیان کرده است، همچنین در بعضی از روایات نقل شده است که خود حضرت (علیه‌السّلام) از شعرا درخواست می‌کرد که برای آن حضرت شعر در عزای حضرت اباعبدالله بسرایند و امام نیز به شدت گریه می‌کردند.



از دیر باز عقاید مهم تشیع، مورد هجمه دشمنان و مخالفین قرار گرفته است، و این هجمه‌ها در بعضی از زمان‌ها، شدت بیشتری به خود می‌گیرد که البته با دروغ و تهمت و افتراء و سیاه‌نمایی فروانی همراه می‌شود، از جمله عقاید مسلم و روشن مدرسه حقه اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) که مورد هجمه مخالفین قرار گرفته است، عزاداری در ایام محرم برای سید و سالار شیهدان حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) می‌باشد، گرچه همیشه این عقیده مهم مورد هجوم دشمنان و مخالفان اهل بیت (علیهم‌السّلام) قرار گرفته، ولی در ایام محرم این هجمه‌ها شدت بیشتری به خود می‌گیرد تا بلکه بتوانند با سیاه‌نمایی و افتراء، جوانان و مردم را نسبت به این مساله دچار تردید کنند و در نتیجه باعث دوری آنها از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) شوند.
از جمله شبهاتی که در ایام محرم‌الحرام از جانب دشمنان اهل بیت (علیهم‌السّلام) مطرح می‌شود، عدم وجود فرهنگی به نام عزاداری برای اباعبدالله (علیهم‌السّلام) در بین معصومان (علیهم‌السّلام) می‌باشد، به عبارتی دیگر مخالفان مکتب اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌گویند اگر واقعا عزاداری برای امام حسین (علیه‌السّلام) جائز و مشروع بوده پس چرا این فرهنگ در بین ائمه و اهل بیت (علیهم‌السّلام) رائج نبوده و روایت صحیح السندی در این‌باره نقل نشده؟
اینگونه سؤال‌ها و شبهات که از مخالفین مطرح می‌گردد بی‌شک ناشی از جهل و نادانی و یا عناد و دشمنی می‌باشد؛ زیرا فرهنگ عزاداری در بین ائمه معصومان (علیهم‌السّلام) در روایات و کتاب‌های حدیثی شیعه به قدری نقل شده است، که به جرات می‌توان گفت درجه تواتر معنوی بلکه فوق تواتر را دارد، از طرفی در بین اهل علم مبرهن است مسئله که با تواتر ثابت می‌شود نیاز به بررسی سندی ندارد. علی‌رغم اینکه صرف نظر از مطلب فوق، ‌ سند تعدادی از این روایات نیز از نظر دانش حدیث از اعتبار کافی بر خوردار می‌باشد.
از طرفی گریه و عزاداری بر امام حسین (علیه‌السلام)، نه تنها بعد از شهادت ایشان بلکه حتی قبل از شهادت آن حضرت در روایات اهل بیت (علیهم‌السّلام) به فروانی نقل شده است، که این مسئله نه تنها نشانه رایج بودن فرهنگ عزاداری در بین اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌باشد بلکه از اهمیت گریه و عزاداری برای امام حسین (علیه‌السّلام) حکایت دارد.
حال با توجه به مقدمه مذکور، در این مجال روایات عزاداری امام صادق (علیه‌السلام) را نقل می‌کنیم.


حدَّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد بن الحسین، عن ابن ابی عُمَیر، عن عبدالله بن حسّان، عن ابن ابی شعبة عن عبدالله بن غالب «قال: دخلت علی ابی عبدالله علیه‌السلام فانشدته مَرْثِیةَ الحسین علیه‌السلام، فلمّا انتهیتُ الی هذا الموضع:
لَبلِیَّة تَسقو حُسَیناً بمَسقاةِ الثَّری غَیر التُّرابِ
فصاحت باکیة من وراء السّتر: واابتاه!! !

محمّد بن جعفر، از محمّد بن الحسین، از ابن ابی‌عمیر، از عبداللّه بن حسّان، از ابن‌ابی‌شعبه، از عبداللّه بن غالب نقل کرده که وی گفت: بر حضرت ابی‌عبداللَّه (علیه‌السّلام) داخل شده پس شعری در مرثیه حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) خواندم و وقتی به این بیت منتهی شدم:
لبلیّة تسقو حسینا بمسقاة الثّری غیر التّراب

به خدا قسم مصیبتی بود که آن مصیبت حسین (علیه‌السّلام) را در آب‌خورگاه زمینی مرطوب نه خشک سیراب نمود پس مخدّره‌ای که در پشت پرده می‌گریست با صدای بلند فریاد زد: وا ابتاه!! !


حدثنی نصر بن الصباح، قال حدثنی احمد بن محمد بن عیسی، عن یحیی بن عمران، قال حدثنا محمد بن سنان، عن زید الشحام، قال کنا عند ابی عبدالله (علیه‌السّلام) ونحن جماعة من الکوفیین، فدخل جعفر بن عفان علی ابی عبدالله (علیه‌السّلام) فقربه وادناه، ثم قال یا جعفر قال لبیک جعلنی الله فداک، قال بلغنی انک تقول الشعر فی الحسین (علیه‌السّلام) وتجید فقال له نعم جعلنی الله فداک، فقال قل فانشده (علیه‌السّلام) و من حوله حتی صارت له الدموع علی وجهه ولحیته، ثم قال یا جعفر و الله لقد شهدک ملائکة الله المقربون‌هاهنا یسمعون قولک فی الحسین (علیه‌السّلام) ولقد بکوا کمابکینا اواکثر، ولقد اوجب الله تعالی لک یا جعفر فی ساعته الجنة باسرها وغفر الله لک، فقال یا جعفر ا لاازیدک قال نعم یاسیدی، قال ما من احد قال فی الحسین (علیه‌السّلام) شعرا فبکی وابکی به الااوجب الله له الجنة وغفر له.

زید شحام نقل می‌کند که گفت: ما و گروهی از کوفی‌ها در حضور امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) نشسته بودیم که جعفر بن عفان به حضور امام صادق مشرف شد. حضرت صادق وی را نزدیک خود جای داد و به او فرمود:
‌ای جعفر! گفت: لبیک! خدا مرا فدای تو کند. فرمود: به من این‌طور رسیده که تو خیلی خوب درباره امام حسین (علیه‌السّلام) شعر می‌گوئی؟ گفت: آری فدای تو شوم. فرمود: پس شعر بگو! وقتی وی شعر گفت: امام صادق (علیه‌السّلام) به‌قدری گریه کرد که اشک‌های آن حضرت به گونه‌های صورت و ریش مبارکش فرو ریخت و افرادی هم که حضور داشتند گریان شدند.
سپس حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمود: ‌ای جعفر! بخدا قسم ملائکه مقرب خدا شعر تو را که در اینجا برای امام حسین گفتی شنیدند و بیشتر از ما گریه کردند. ‌ای جعفر! خدا الساعه بهشت را بر تو واجب نمود و تو را آمرزید.
آنگاه فرمود: ‌ای جعفر! آیا زیادتر از این برای تو بگویم؟ گفت: آری‌ ای مولای من. فرمود: احدی نیست که درباره مصیبت امام‌ حسین شعر بگوید و گریه کند و دیگران را گریان نماید مگر اینکه خدا بهشت را بر او واجب می‌کند و او را می‌آمرزد.


حدثنا ابو العباس القرشی، عن محمد بن الحسین بن ابی الخطاب، عن محمد بن اسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن ابی‌هارون المکفوف، قال: قال ابو عبدالله (علیه‌السّلام): یا ابا‌هارون انشدنی فی الحسین (علیه‌السّلام)، قال: فانشدته، فبکی، فقال: انشدنی کما تنشدون - یعنی بالرقة-قال: فانشدته:
امرر علی جدث الحسین ••• فقل لاعظمه الزکیة
قال: فبکی، ثم قال: زدنی، قال: فانشدته القصیدة الاخری، قال: فبکی، وسمعت البکاء من خلف الستر، قال: فلما فرغت قال لی: یا ابا‌هارون من انشد فی الحسین (علیه‌السّلام) شعرا فبکی وابکی عشرا کتبت له الجنة، ومن انشد فی الحسین شعرا فبکی وابکی خمسة کتبت له الجنة، ومن انشد فی الحسین شعرا فبکی وابکی واحدا کتبت لهما الجنة، ومن ذکر الحسین (علیه‌السّلام) عنده فخرج من عینه من الدموع مقدار جناح ذباب کان ثوابه علی الله ولم یرض له بدون الجنة.

ابوالعباس قرشی، از محمّد بن الحسین بن ابی‌الخطّاب، از محمّد بن اسماعیل، از صالح بن عقبه، از ابی‌هارون مکفوف نقل کرده که وی گفت:
حضرت ابوعبداللَّه (علیه‌السّلام) فرمودند:
‌ای ابا‌هارون آیا شعری در مصیبت امام حسین (علیه‌السّلام) برایم می‌خوانی؟
ابا‌هارون می‌گوید: پس برای آن حضرت شعری خواندم و آن جناب گریست.
سپس فرمودند:
همان‌طوری که پیش خود شعر و مرثیه می‌خوانید برایم بخوان یعنی با رقّت و لطافت، ابا‌هارون می‌گوید:
پس این بیت را برای آن جناب با رقّت و لطافت خواندم:
فقل لاعظمه الزّکیة •••• امرر علی جدث الحسین‌
یعنی: گذر کن بر قبر حضرت حسین بن علی (علیهماالسّلام)، پس به استخوان‌های پاک و مطهّرش بگو.
ابا‌هارون می‌گوید: امام (علیه‌السّلام) گریست، سپس فرمود: بیشتر برایم بخوان.
پس قصیده دیگر برای حضرتش خواندم. ابا‌هارون می‌گوید: امام (علیه‌السّلام) گریستند و صدای گریه اهل منزل را از پشت پرده شنیدم.
سپس ابا‌هارون می‌گوید: وقتی از خواندن فارغ شدم حضرت به من فرمودند: ‌ای ابا‌هارون کسی که در مرثیه حسین بن علی (علیهما‌السّلام) شعری خوانده و خود گریه کرده و ده نفر دیگر را بگریاند بهشت بر ایشان واجب می‌گردد. و کسی که در مرثیه حسین (علیه‌السّلام) شعری خوانده و خود گریه کرده و یک نفر دیگر را بگریاند بهشت برای هر دو واجب می‌شود و کسی امام حسین را نزدش یاد کنند و از چشمش به مقدار بال مگس اشک بیاید ثواب و اجر او بر خداست و خداوند برای وی به کمتر از بهشت اجر و ثواب نمی‌دهد.


روی عبدالله بن سنان قال: دخلت علی سیدی ابی عبدالله جعفر بن محمد (علیهما‌السّلام) فی یوم عاشوراء فالفیته کاسف اللون ظاهر الحزن ودموعه تنحدر من عینیه کاللؤلؤ المتساقط. فقلت: یا ابن رسول الله! مم بکاؤک؟ لا ابکی الله عینیک، فقال لی: او فی غفلة انت؟ اما علمت ان الحسین بن علی اصیب فی مثل هذا الیوم؟ فقلت: یا سیدی! فما قولک فی صومه؟ فقال لی: صمه من غیر تبییت، وافطره من غیر تشمیت، ولا تجعله یوم صوم کملا ولیکن افطارک بعد صلاة العصر بساعة علی شربة من ماء، فانه فی مثل ذلک الوقت من ذلک الیوم تجلت الهیجاء عن آل رسول الله وانکشفت الملحمة عنهم، وفی الارض منهم ثلاثون صریعا فی موالیهم یعز علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مصرعهم ولو کان فی الدنیا یومئذ حیا لکان صلوات الله علیه هو المعزی بهم، قال: وبکی ابو عبدالله (علیه‌السّلام) حتی اخضلت لحیته بدموعه، ثم قال: ان الله جل ذکره لما خلق النور خلقه یوم الجمعة فی تقدیره فی اول یوم من شهر رمضان، وخلق الظلمة فی یوم الاربعاء یوم عاشوراء فی مثل ذلک یعنی یوم العاشر من شهر المحرم فی تقدیره، وجعل لکل منهما شرعة ومنهاجا.

عبداللَّه بن سنان نقل می‌کند که گفت: من در روز عاشورا به حضور حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) مشرف شدم و آن بزرگوار را دیدم که رنگش تغییر نموده و اشک‌هایش نظیر لؤلؤ از چشمان مقدسش فرو می‌ریزد، من گفتم: یابن رسول اللَّه برای چه گریانی؟ خدا چشمان تو را گریان نکند! در جوابم فرمود: مگر تو غافلی، آیا نمی‌دانی که حسین بن علی (علیه‌السّلام) در یک چنین روزی دچار مصیبت گردید.
گفتم: ‌ای آقای من، روزه گرفتن روز عاشورا چه صورت دارد؟ فرمود: روزه بگیر، ولی شب نیت آن را نکن. افطار کن ولی نه از روی شماتت. یک روز کامل را روزه نگیر: بلکه یک ساعت بعد از نماز ظهر یک شربت آب بیاشام، زیرا در یک چنین وقت بود که جنگ و جدال از آل رسول دست برداشت و ابتلاء آنان خاتمه یافت. در صورتی که تعداد سی جنازه از مردان ایشان روی زمین افتاده بود و این مصیبت برای پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خیلی‌ ناگوار بود. اگر آن روز رسول خدا در دنیا زنده می‌بود شخصا در عزای آنان می‌نشست.
راوی می‌گوید: امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) بقدری گریه کرد که محاسن شریفش به‌وسیله اشک‌هایش تر شد. سپس فرمود: خدای سبحان نور را در روز جمعه در اولین روز ماه رمضان آفرید و ظلمت را در روز چهارشنبه که روز عاشورا بود خلق کرد، یعنی روز دهم ماه محرم الحرام. و برای هر کدام طریقی قرار داد.


حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن احمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن خالد البرقیِّ، عن ابان الاحمر، عن محمّد بن الحسین الخزَّاز، عن‌هارون بن خارجة، عن ابی عبدالله علیه‌السلام «قال: کنّا عنده فذکرنا الحسین علیه‌السلام (وعلی قاتله لعنة الله) فبکی ابو عبدالله علیه‌السلام وبکینا، قال: ثمَّ رفع راسَه فقال: قال الحسین علیه‌السلام: انا قتیل العَبرَة، لا یذکرنی مؤمن الاّ بکی ـ وذکر الحدیث ـ».

هارون بن‌ خارجه، از حضرت ابی‌عبداللَّه (علیه‌السّلام) نقل کرده وی گفت: محضر مبارک امام صادق (علیه‌السّلام) بودیم، پس نام امام حسین (علیه‌السّلام) و علی قاتله لعنة‌اللَّه را بردیم، حضرت گریستند و ما نیز گریستیم. راوی می‌گوید: امام (علیه‌السّلام) سر مبارکشان را بلند کرده و فرمودند: حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) فرمودند: من کشته اشک هستم، یاد نمی‌کند من را هیچ مؤمنی مگر آنکه می‌گرید...


مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ، عَنِ الْخَشَّابِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَّانِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ کَثِیرٍ، عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ، قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ اَبِی عَبْدِ اللهِ علیه‌السلام اِذَا اسْتَسْقَی الْمَاءَ، فَلَمَّا شَرِبَهُ رَاَیْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ، وَاغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِدُمُوعِهِ، ثُمَّ قَالَ لِی: «یَا دَاوُدُ، لَعَنَ اللهُ قَاتِلَ الْحُسَیْنِصَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ، وَمَامِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ، فَذَکَرَ الْحُسَیْنَ علیه‌السلام وَاَهْلَ بَیْتِهِوَلَعَنَ قَاتِلَهُ اِلاَّ کَتَبَ اللهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ لَهُ مِائَةَ اَلْفِ حَسَنَةٍ، وَحَطَّ عَنْهُ مِائَةَ اَلْفِ سَیِّئَةٍ، وَرَفَعَلَهُ مِائَةَ اَلْفِ دَرَجَةٍ، وَکَاَنَّمَا اَعْتَقَ مِائَةَ اَلْفِ نَسَمَةٍ، وَحَشَرَهُ اللهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَادِ.

داود رقّی، وی می‌گوید: در محضر مبارک امام صادق (علیه‌السّلام) بودم، حضرت آب طلبیدند و زمانی که آب را نوشیدند دیدم در حضرت حالت گریه پیدا شد و دو چشم آن حضرت غرق اشک شد سپس به من فرمودند: ‌ای داود خدا قاتل حسین (علیه‌السّلام) را لعنت کند، بنده‌ای نیست که آب نوشیده و حسین (علیه‌السّلام) را یاد نموده و کشنده‌اش را لعنت کند مگر آنکه خداوند منّان صد هزار حسنه برای او منظور می‌کند و صد هزار گناه از او محو کرده و صد هزار درجه مقامش را بالا برده و گویا صد هزار بنده آزاد کرده و روز قیامت حق تعالی او را با قلبی آرام و مطمئن محشورش می‌کند.


حدَّثنی محمّد بن عبدالله بن جعفر الحِمیریّ، عن ابیه، عن علیِّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبدالله بن حماد البصریّ، عن عبدالله بن عبدالرَّحمن الاصمّ، عن مِسْمَع بن عبدالملک کِرْدین البصریّ «قال: قال لی ابو عبدالله علیه‌السلام: یا مِسْمَع انت مِن اهل العِراق؛ اما تاتی قبر الحسین علیه‌السلام؟ قلت: لا؛ انا رَجلٌ مشهورٌ عند اهل البصرة، وعندنا مَن یتّبع هوی هذا الخلیفة، وعدوّنا کثیر مِن اهل القبائل مِن النُّصّاب وغیرهم، ولستُ آمنهم انْ یرفعوا حالی عند ولد سلیمان فیُمثِّلون بی، قال لی: افما تذکر ما صنع به؟ قلت: نعم، قال: فتجزع؟ قلت: ‌ای والله واستعبر لذلک حتّی یری اهلی اثر ذلک علیَّ فامتنع مِن الطّعام حتّی یستبین ذلک فی وَجهی، قال: رحِمَ الله دَمعتَک، اما انّک مِن الَّذین یُعدُّون مِن اهل الجزع لنا، والّذینَ یَفرحون لِفَرحِنا ویحزنون لِحُزننا ویخافون لَخوْفنا ویامنون اذا امنّا، اما انّک ستری عند موتک حضور آبائی لک ووصیّتهم ملکَ الموت بک، وما یلقّونک به مِن البشارة افضل، ولملک الموت ارقّ علیک واشدُّ رَحمةً لک من الاُمّ الشّفیقة علی ولدها، قال: ثمَّ استعبر واستعبرتُ معه، فقال: الحمد للهِ الّذی فضّلنا علی خلقِه بالرَّحمة وخصَّنا اهل البیت بالرَّحمة، یا مِسمَع انَّ الارض والسَّماء لتبکی مُنذُ قُتل امیرالمؤمنین علیه‌السلام رَحمةً لنا، وما بکی لنا مِن الملائکة اکثر وما رَقاتْ دُموع الملائکة منذ قُتلنا، وما بکی احدٌ رَحمةً لنا ولما لقینا الاّ رحمه الله قبل ان تخرج الدَّمعة من عینه، فاذا سالَتْ دُموعُه علی خَدِّه، فلو انَّ قطرةً مِن دُموعِه سَقَطتْ فی جهنَّم لاطْفَئتْ حَرَّها حتّی لا یوجد لها حَرٌّ، وانّ الموجع لنا قلبه لیفرح یوم یرانا عند مَوته فرحَةً لا تزال تلک الفرْحَة فی قلبه حتّی یرد علینا الحوض، وانّ الکوثر لیفرح بمحبِّنا اذا ورد علیه حتّی انّه لیذیقه مِن ضروب الطَّعام ما لا یشتهی ان یصدر عنه، یا مِسْمع مَن شرب منه شَربةً لم یظما بعدها ابداً، ولم یستق بعدها ابداً، وهو فی بَرْدِ الکافور وریح المِسْک وطعم الزَّنجبیل، احلی مِن العَسل، والین مِن الزَّبد، واصْفی مِن الدَّمع، واذکی مِن العَنبر یخرج من تَسْنیم، ویمرُّ بانهار الجِنان یجری علی رَضْراض الدُّرِّ والیاقوت، فیه من القِدْحان اکثرُ من عدد نجوم السَّماء، یوجد ریحه مِن مَسیرةِ الف عام، قِدْحانه مِن الذَّهب والفِضّة والوان الجوهر، یفوح فی وجه الشّارب منه کلُّ فائحة حتّی یقول الشّارب منه: یا لیتنی ترکت ههنا لا ابغی بهذا بَدلاً، ولا عنه تَحویلاً، اما انّک یا(ابن) کِرْدین ممّن تروی منه، وما مِن عَین بَکتْ لنا الاّ نَعِمَتْ بالنّظر الی الکوثر وسُقِیتْ منه، وانَّ الشَّارب منه ممّن احبَّنا لیعطی مِن اللَّذَّة والطَّعم والشَّهوة له اکثر ممّا یعطاه مَن هو دونه فی حُبِّنا.
وانْ علی الکوثر امیرالمؤمنین علیه‌السلام وفی یده عصاً مِن عَوسَج یحطم بها اعداءَنا، فیقول الرَّجل منهم: انّی اشهد الشَّهادتین، فیقول: انطلقْ الی امامک فلانٍ فاساله انْ یشفع لک، فیقول: تبرَّا منّی امامی الَّذی تذکره، فیقول: ارجع الی ورائِک فقلْ للَّذی کنتَ تتولاّه وتقدِّمه علی الخلق فاساله اذ کان خیر الخلق عِندَک ان یشفعَ لک، فانَّ خیرَ الخلق مَن یَشفَع، فیقول: انّی اُهلک عَطَشاً، فیقول له: زادکَ اللهُ ظَماُ وزادَکَ اللهُ عَطَشاً.
قلت: جُعِلتُ فِداک وکیف یقدر علی الدُّنوّ مِن الحوض ولم یقدر علیه غیره؟ فقال: ورع عن اشیاء قبیحةٍ، وکفّ عن شتمنا(اهل البیت) اذا ذکرنا، وترک اشیاء اجترء علیها غیره، ولیس ذلک لِحبّنا ولا لِهوی منه لنا، ولکن ذلک لشدَّة اجتهاده فی عبادته وتَدَیُّنه ولما قد شغل نفسه به عن ذکر النّاس، فامّا قلبه فمنافق ودینه النَّصب واتّباع اهل النَّصب وولایة الماضینَ وتقدُّمه لهما علی کلِّ احدٍ».

مسمع بن عبدالملک کردین بصری نقل کرده: حضرت ابوعبداللَّه (علیه‌السّلام) به من فرمودند: ‌ای مسمع تو از اهل عراق هستی، آیا به زیارت قبر حسین (علیه‌السّلام) می‌روی؟
عرض کردم: خیر، من نزد اهل بصره مردی مشهور هستم و نزد ما کسانی هستند که خواسته این خلیفه را طالب بوده و دشمنان ما از گروه ناصبی‌ها و غیر ایشان بسیار بوده و من در امان نیستم از اینکه حال من را نزد پسر سلیمان گزارش کنند.
در نتیجه او با من کاری کند که عبرت دیگران گردد لذا احتیاط کرده و به زیارت آن حضرت نمی‌روم. حضرت به من فرمودند: آیا یاد می‌کنی مصائبی را که برای آن جناب فراهم کرده و آزار و اذیت‌هائی که به حضرتش روا داشتند؟ عرض کردم: بلی. حضرت فرمودند: آیا به جزع و فزع می‌آئی؟ عرض کردم: بلی به خدا قسم و بخاطر یاد کردن مصائب آن بزرگوار چنان غمگین و حزین می‌شوم که اهل و عیالم اثر آن را در من مشاهده می‌کنند و چنان حالم دگرگون می‌شود که از خوردن طعام و غذا امتناع نموده و به وضوح علائم حزن و‌ اندوه در صورتم نمایان می‌گردد. حضرت فرمودند: خدا رحمت کند اشک‌های تو را (یعنی خدا به‌واسطه این اشک‌ها تو را رحمت‌ نماید، بدان قطعا تو از کسانی محسوب می‌شوی که به خاطر ما جزع نموده و به واسطه سرور و فرح ما مسرور گشته و بخاطر حزن ما محزون گردیده و به‌جهت خوف ما خائف بوده و هنگام مامون بودن ما در امان هستند، توجه داشته باش حتما و عن قریب هنگام مرگ اجدادم را بالای سرت خواهی دید که ملک‌الموت سفارش تو را خواهند نمود و بشارتی که به تو خواهند داد برتر و بالاتر از هر چیزی است و خواهی دید که ملک‌الموت از مادر مهربان به فرزندش به تو مهربان‌تر و رحیم‌تر خواهد بود. مسمع می‌گوید: سپس حضرت گریستند و اشک‌های مبارکشان جاری شد و من نیز با آن جناب اشک ریختم، پس از آن حضرت فرمودند: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلی‌ خلقه بالرّحمة و خصّنا اهل البیت بالرّحمة.
‌ای مسمع از هنگامی که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) شهید شدند زمین و آسمان بر ما ترحم نموده و می‌گریند و موجودی بیشتر از فرشتگان بر ما گریه نکرده است، ایشان اشک‌هایشان لا ینقطع جاری بوده و هرگز قطع نمی‌شود. توجّه داشته باش احدی بخاطر ترحم بما و به‌جهت مصائبی که بر ما وارد شده گریه نمی‌کند مگر آنکه قبل از آمدن اشک از چشمش حقتعالی او را رحمت خواهد نمود و وقتی اشک‌ها بر گونه‌هایش جاری گشت در صورتی که یک قطره از آنها در جهنّم بیفتد حرارت و آتش آن را خاموش و آرام می‌کند که دیگر برای آن حرارتی پیدا نمی‌شود. بدان کسی که به خاطر ما قلبش دردناک شود در روزی که موت و مرگش فرا برسد و ما را مشاهده نماید سرور و نشاطی برایش پیدا شود که پیوسته این سرور در او بوده تا در کنار حوض بر ما وارد گردد و هنگامی که محبّ و دوست‌دار ما اهل بیت بر حوض کوثر وارد شود سرور و فرح خاصّی در کوثر پیدا شود به حدّی که انواع و اقسام اطعمه‌ای را به او چشانده که وی مایل‌ نیست طعم آن غذاها زائد گردد. ‌ای مسمع: کسی که از آن حوض یک جرعه بیاشامد هرگز بعد از آن تشنه نشده و ابدا طلب آب نکند. صفات آب کوثر سپس حضرت اوصاف آب کوثر را چنین توصیف فرمودند:
الف: طبع آن در سردی و خنکی مانند کافور بوده.
ب: بوی آن همچون بوی مشک بوده.
ج: طعمش نظیر طعم زنجبیل می‌باشد.
د: شیرین‌تر از عسل.
ه: نرم‌تر و لطیف‌تر از سر شیر.
و: صاف‌تر از اشک چشم.
ز: پاک‌تر از عنبر.
ح: از تسنیم که چاهی است در بهشت خارج می‌گردد.
ط: در جوی‌های بهشت عبور می‌کند.
ی: از روی ریگ‌های بهشتی که درّ و یاقوت هستند جاری می‌باشد.
ل: کاسه‌هائی در آن است که عدد آنها از ستارگان آسمان بیشتر می‌باشد.
ل: بوی خوش آن از مسافتی که باید آن را ظرف هزار سال پیمود به مشام می‌آید.
م: کاسه‌های درون آن از زر و سیم و انواع و اقسام جواهر قیمتی است.
ن: از آن هر بوی خوش و نسیم معطّری به صورت شارب می‌وزد تا جایی که شارب می‌گوید: کاش من را در همین جا به حال خود بگذارند، حاضر نیستم اینجا را به جای دیگری تبدیل کرده و آن را تغییر دهم.
پس از آن حضرت به مسمع بن عبدالملک کردین بصیری فرمودند:
‌ای کردین توجّه داشته باش تو از کسانی هستی که از آب آن حوض می‌آشامی. و نیست چشمی که برای ما بگرید مگر آنکه از نعمت نظر نمودن به آب کوثر بهره‌مند شده و از آن سیراب می‌گردد.
دوستداران ما که از آب کوثر می‌آشامند پس از نوشیدن از آن لذّتی که برده و طعمی که چشیده و شهوتی که در آن‌ها پدید آمده به مراتب بیشتر از لذّت و طعم و شهوتی است که به دیگران یعنی کسانی که در مرتبه پائین‌تر از حبّ ما هستند اعطاء می‌گردد.
بر بالای حوض کوثر امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) ایستاده و در دست مبارکشان عصائی از گیاه عوسج بوده که با آن دشمنان ما را منکوب و مضروب می‌سازند، یکی از آن دشمنان محضر مبارکش عرض می‌کند: من شهادتین می‌گویم.
حضرت می‌فرماید: نزد امام خود «فلانی» برو پس از او بخواه که تو را شفاعت کند. آن شخص می‌گوید: امام من که نامش را بردید از من تبرّی می‌جوید. حضرت می‌فرمایند: به پشت خود بر گردد و از کسی که دوستش می‌داشتی و بر خلائق مقدّمش می‌نمودی طلب شفاعت کن زیرا بهترین خلق نزد تو باید شفاعت را بکند چه آنکه بهترین مخلوقات کسی است که شفیع دیگران باشد. آن شخص می‌گوید: از تشنگی مردم حضرت به او می‌فرمایند: خداوند تو را تشنه‌تر کرده و عطشت را زیاد کند. راوی یعنی مسمع می‌گوید: به امام صادق (علیه‌السّلام) عرض کردم: فدایت شوم این شخص چگونه نزدیک حوض می‌رود در حالی که غیر از امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) احدی بر آن قادر نیست؟ حضرت فرمودند: این شخص از اعمال زشتی چند اجتناب نموده و وقتی ما را نام می‌برد از ناسزا گفتن و فحش‌دادن خودداری می‌کرد و کارهائی را که دیگران جرات نموده و انجام می‌دادند وی آنها را ترک می‌کرد ولی این نه بخاطر حبّ و دوستی با ما بوده بلکه منشا آن زیاد عبادت نمودن و تدیّن و منصرف بودنش از ذکر مردم می‌باشد ولی در قلبش نفاق بوده و دین و آئینش مذهب نصب و تبعیّت از اهل آن بوده و ولایت و دوستی خلفاء ماضی را داشته و آن دو نفر را بر هر کسی مقدّم می‌کند


حدثنی حکیم بن داود، عن سلمة، عن یعقوب بن یزید، عن ابن ابی عمیر، عن بکر بن محمد، عن فضیل بن یسار، عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام)، قال: من ذکرنا عنده ففاضت عیناه ولو مثل جناح الذباب غفر له ذنوبه ولو کانت مثل زبد البحر.

حضرت ابی‌عبداللَّه (علیه‌السّلام) فرمودند: کسی که نام ما نزد او برده شود و از چشمانش اشگ بیاید اگرچه به قدر بال پشه باشد گناهانش آمرزیده شود و لو به‌اندازه روی دریاها باشد.


حدثنا محمد بن محمد، قال: حدثنا ابو القاسم جعفر بن محمد بن قولویه رحمه‌الله، قال: حدثنی ابی، قال: حدثنی سعد بن عبدالله، عن احمد بن محمد ابن عیسی، عن الحسن بن محبوب الزراد، عن ابی محمد الانصاری، عن معاویة بن وهب، قال: کنت جالسا عند جعفر بن محمد (علیهما‌السّلام) اذ جاء شیخ قد انحنی من الکبر، فقال: السلام علیک ورحمة الله وبرکاته. فقال له ابو عبدالله: وعلیک السلام ورحمة الله وبرکاته، یا شیخ ادن منی، فدنا منه فقبل یده فبکی، فقال له ابو عبدالله علیه‌السلام: وما یبکیک یا شیخ؟
قال له: یا بن رسول الله، انا مقیم علی رجاء منکم منذ نحو من مائة سنة، اقول هذه السنة وهذا الشهر وهذا الیوم، ولا اراه فیکم، فتلومنی ان ابکی! قال: فبکی ابو عبدالله علیه‌السلام ثم قال: یا شیخ، ان اخرت منیتک کنت معنا، وان عجلت کنت یوم القیامة مع ثقل رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله. فقال الشیخ: ما ابالی ما فاتنی بعد هذا یا بن رسول الله. فقال له ابو عبدالله علیه‌السلام: یا شیخ، ان رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله قال: انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا: کتاب الله المنزل، وعترتی اهل بیتی، تجئ وانت معنا یوم القیامة. قال: یا شیخ، ما احسبک من اهل الکوفة. قال: لا. قال: فمن این انت؟ قال: من سوادها جعلت فداک. قال: این انت من قبر جدی المظلوم الحسین علیه‌السلام؟ قال: انی لقریب منه قال: کیف اتیانک له؟ قال: انی لآتیه واکثر. قال: یا شیخ، ذاک دم یطلب الله (تعالی) به، ما اصیب ولد فاطمة ولا یصابون بمثل الحسین علیه‌السلام، ولقد قتل علیه‌السلام فی سبعة عشر من اهل بیته، نصحوا لله وصبروا فی جنب الله، فجزاهم احسن جزاء الصابرین، انه اذا کان یوم القیامة اقبل رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله ومعه الحسین علیه‌السلام ویده علی راسه بقطر دما فیقول: یا رب، سل امتی فیم قتلوا ولدی. وقال علیه‌السلام. کل الجزع والبکاء مکروه سوی الجزع والبکاء علی الحسین علیه‌السلام.

پیر مردی با کمر خمیده بحضور آن حضرت مشرف شد و گفت: السلام علیک و رحمت اللَّه. امام صادق پاسخ سلامش را دادند و فرمودند: ای پیرمرد نزدیک من بیا. وقتی نزد آن حضرت آمد دست آن بزرگوار را بوسید و گریان شد حضرت صادق به او فرمود: ‌ای پیرمرد چه چیزی تو را گریان کرد؟ گفت: یا ابن رسول اللَّه! من مدت صد سال است که به امید شما هستم می‌گویم: در این سال، در این ماه، در این روز (شما خروج خواهید کرد) ولی اثری از آن معلوم نیست. شما مرا ملامت می‌کنید که چرا گریه می‌کنم! امام جعفر صادق گریان شد و فرمود: ‌ای پیرمرد! اگر آرزوی تو به‌تاخیر بیفتد با ما خواهی بود و اگر درباره آن تعجیل شود روز قیامت با عترت رسول خدا خواهی بود. پیرمرد گفت: هرچه بعد از این از من فوت شود باکی نخواهم داشت.
حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمود: ‌ای پیرمرد پیغمبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: انی تارک فیکم الثقلین، ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا: کتاب اللَّه المنزل و عترتی: اهل بیتی. یعنی من دو چیز پر بهاء را در میان شما می‌گذارم که اگر به آنها متمسک و متوسل شوید هرگز گمراه نخواهید شد! آن دو چیز عبارتند از: قرآن خدا که نازل شده و عترت من که اهل بیت من می‌باشند. ‌ای پیرمرد تو میائی و در روز قیامت با ما خواهی بود. سپس امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: ‌ای پیرمرد گمان می‌کنم که اهل کوفه باشی؟ گفت: نه. فرمود: پس اهل کجائی؟ گفت: فدایت شوم از اطراف کوفه می‌باشم. فرمود: تا قبر جد مظلومم امام حسین چقدر فاصله داری، گفت: نزدیک هستم‌. فرمود: چقدر به زیارت قبر امام حسین می‌روی؟ گفت: من زیاد آن حضرت را زیارت می‌کنم. حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمود: خون امام حسین یک خونی است که خدا آن را مطالبه خواهد کرد. هیچ مصیبتی مثل مصیبت حسین دچار فرزندان فاطمه نشده و نخواهد شد. امام حسین با هفده نفر از اهل بیت خود در حالی شهید شدند که برای خدا نصیحت و صبر کردند. خدا هم بهترین جزاء صابرین را به آنان عطا کرد. هنگامی که روز قیامت فرا رسد پیامبر خدا با امام حسین در حالی می‌آیند که دستش بالای سرش خواهد بود و خون می‌چکد. آن حضرت می‌فرماید: پروردگارا از امت من جویا شو: برای چه پسر مرا کشته‌اند؟ حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمود: هر جزع و گریه‌ای مکروه است غیر از جزع و گریه از برای امام حسین.


وذکر احمد بن محمد بن داود القمی فی نوادره قال: روی محمد بن عیسی عن اخیه جعفر بن عیسی عن خالد بن سدیر اخی حنان بن سدیر قال: سالت ابا عبدالله علیه‌السلام عن رجل شق ثوبه علی ابیه او علی امه او علی اخیه او علی قریب له فقال: لا باس بشق الجیوب. قد شق موسی بن عمران علی اخیه‌هارون، ولا یشق الوالد علی ولده ولا زوج علی امراته، وتشق المراة علی زوجها سالت ابا عبدالله علیه‌السلام عن رجل شق ثوبه علی ابیه او علی امه او علی اخیه او علی قریب له فقال: لا باس بشق الجیوب. قد شق موسی بن عمران علی اخیه‌هارون، ولا یشق الوالد علی ولده ولا زوج علی امراته، وتشق المراة علی زوجها واذا شق زوج علی امراته او والد علی ولده فکفارته حنث یمین ولا صلاة لهما حتی یکفرا ویتوبا من ذلک، واذا خدشت المراة وجهها او جزت شعرها او نتفته ففی جز الشعر عتق رقبة او صیام شهرین متتابعین او اطعام ستین مسکینا، وفی الخدش اذا دمیت وفی النتف کفارة حنث یمین، ولا شئ فی اللطم علی الخدود سوی الاستغفار والتوبة، وقد شققن الجیوب ولطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی علیهما‌السلام، وعلی مثله تلطم الخدود وتشق الجیوب.

ابنسدیر نقل می‌کند که از امام صادق (علیه‌السّلام) در مورد مردی سؤال کردم که لباسش را برای پدر یا مادرش یا برادرش و یا یکی از نزدیکانش پاره کرده است. آیا این عمل او جایز است؟ امام (علیه‌السّلام) فرمودند: پاره کردن لباس اشکالی ندارد. موسی (علیه‌السّلام) برای‌ هارون (علیه‌السّلام) پیراهن پاره کرد. البته پدر برای فرزند و مرد برای زنش نمی‌تواند پیراهن پاره کند. اما زن می‌تواند در عزای شوهرش لباسش را پاره کند و اگر پدر در مرگ فرزندش و مرد در مرگ همسرش چنین کرد کفاره آن همانند شکستن قسم است و نماز این دو مادامی که کفّاره نداده‌اند و از عمل خود توبه نکنند، پذیرفته نیست. زمانی که زن به صورت خود چنگ بزند و یا موهایش را ببرد و یا بکند، برای بریدن مو باید برده‌ای را آزاد کند، یا دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد یا شصت فقیر را غذا دهد. چنانچه صورتش را بخراشد و خون خارج شود و یا موی خود را بکند، کفاره شکستن قسم بر عهده او است. در لطمه به صورت، کفاره‌ای غیر از استغفار و توبه نیست و به تحقیق زنان بنی‌هاشم بر حسین بن علی (علیه‌السّلام) گریبان چاک کردند و بر گونه‌ها نواختند و بر مانند او باید بر گونه‌ها نواخته شود و گریبان‌ها چاک گردد.» ‌


حدَّثنی ابی رحمه‌الله عن الحسین بن الحسن بن ابان، عن الحسین بن سعید، عن عبدالله بن المغیرة، عن عبدالله بن عبدالرَّحمن الاصمّ، عن عبدالله بن بُکَیر الاُرجانیِّ. وحدَّثنی ابی رحمه‌الله عن سعد بن عبدالله، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن عبدالله بن زُرارة، عن عبدالله بن عبدالرَّحمن الاصمّ، عن عبدالله بن بُکَیر «قال: حَجَجْتُ مع ابی عبدالله علیه‌السلام ـ فی حدیث طویل ـ فقلت: یاابن رسول الله لو نُبِش قبرُ الحسین بن علیٍّ (علیهما‌السّلام) هل کان یُصابُ فی قبره شیءٌ؟ فقال: یاابن بُکَیر ما اعظم مسائِلُک، انَّ الحسین علیه‌السلام مع ابیه واُمّه واخیه فی منزل رَسول اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ومعه یُرزقون ویحبون وانّه لعَلی یمین العَرش متعلّق (کذا) یقول: یارَبِّ انْجزْ لی ما وَعَدتَنی، وانّه لینظر الی زُوَّاره، وانّه اعرف بهم وباسمائهم واسماءِ آبائهم وما فی رِحالهم من احَدِهم بولده، وانّه لینظر الی مَن یبکیه فیستغفر له ویسال اباه الاستغفار له، ویقول: ایّها الباکی لَو عَلِمتَ ما اعدّ اللهُ لک لَفَرِحْتَ اکثر ممّا حَزِنْتَ، وانّه لیستغفر له مِن کلِّ ذنبٍ وخطیئةٍ.

عبداللّه بن بکیر که گفت: با حضرت ابی‌عبداللَّه (علیه‌السّلام) حجّ به جا آوردم... حدیث طولانی است و در یکی از فقرات آن راوی می‌گوید: محضر امام (علیه‌السّلام) عرض کردم: ‌ای پسر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اگر قبر حضرت حسین ابن علی (علیهما‌السّلام) را نبش کنند در قبر به چیزی برخورد و اصابت می‌کنند یا نه؟ حضرت در جواب فرمودند: چقدر سؤال بزرگی کردی، حضرت حسین (علیه‌السّلام) با پدر و مادر و برادر بزرگوارشان در منزل رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده و جملگی با آن حضرت از روزی خدا بهره‌مند می‌شوند و در خصوص آن جناب باید بگویم که حضرتش بر سمت راست عرش چنگ زده و به درگاه الهی عرض می‌کند: یا ربّ انجز لی ما وعدتنی (آنچه را به من وعده دادی روانما).
و آن حضرت به زوّار خود نگریسته و به آنها و به اسماء ایشان و اسماء پدرانشان و آنچه در خورجین و بارشان می‌باشد اعرف و آگاه‌تر از ایشان به فرزندشان می‌باشد و نیز آن جناب به گریه‌کننده‌گانش نظر فرموده و برای آنها طلب آمرزش نموده و از پدر بزرگوارش درخواست استغفار برای ایشان می‌نماید و خطاب به کسانی که برایش گریه می‌کنند کرده و می‌فرماید: ‌ای کسی که گریه می‌کنی اگر بدانی چه خدا برایت آماده نموده مسلّما سرور و شادی تو بیشتر از حزن و‌ اندوهت می‌گردد و این حتمی است که حقتعالی تمام گناهان و لغزش‌های تو را به‌واسطه این اشکی که ریخته‌ای می‌آمرزد.


وعن حکیم بن داود، عن سَلَمَةَ، عن علیِّ بن سَیف، عن بَکر بن محمّد، عن فَضَیل بن فَضالة، عن ابی عبدالله علیه‌السلام «قال: مَن ذُکِرْنا عِنده ففاضَتْ عَیناه حرَّم اللهُ وَجْهَه علی النّار».

فضیل بن یسار، از حضرت ابی‌عبداللَّه (علیه‌السّلام) نقل کرده که آن حضرت فرمودند:
کسی که نام ما نزد او برده شود و از چشمانش اشک بیاید اگر چه به قدر بال پشه باشد گناهانش آمرزیده شود و لو به‌اندازه روی دریاها باشد.


۱. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۲، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۲. الشیخ الطوسی، الوفاة:۴۶، رجال الکشی، ج۱، ص۲۸۹، المحقق:السید مهدی الرّجائی صححه و علق علیه و قدم له و وضع فهارسه حسن المصطفوی، الناشر:انتشارات مرکز تحقیقات و مطالعات دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه مشهد ۱۳۴۸.    
۳. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۱.    
۴. الشیخ الطوسی، الوفاة:۴۶۰، مصباح المتهجد، ج۱، ص۷۸۲، چاپ اول، الناشر:-مؤسسة فقه الشیعة بیروت – لبنان۱۴۱۱ - ۱۹۹۱ م (بی تا).    
۵. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۷، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۶. الشیخ الکلینی، الوفاة:۳۲۹، الکافی، ج۶، ص۳۹۱.    
۷. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۰۸، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۸. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۱.    
۹. ابی جعفر محمّد بن الحسن بن علی بن الحسن الطّوسی (شیخ الطائفة) الوفاة:۴۶۰، الامالی، ج۱، ص۱۶۱، تحقیق:مؤسسة البعثة، چاپ اول، الناشر:دار الثقافة ١٤١٤ ه. ق.    
۱۰. الشیخ الطوسی، الوفاة:۴۶۰، تهذیب الاحکام، ج۸، ص۳۲۵، تحقیق:السید حسن الخراسان، چاپ سوم، الناشر:دار الکتب الاسلامیة –تهران ۱۳۶۲.    
۱۱. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۰، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۱۲. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۱، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «جستاری پیرامون عزاداری معصومان (علیهم‌السّلام) برای امام حسین (علیه‌السلام)».    






جعبه ابزار