عرضه حدیث، تابعی از فراوانی حدیث و درگیری ذهنی راویان با آن بوده است. هرگاه نقل حدیث کم میشده و یا جریان مسلط فکری و سیاسی، از آزاد اندیشی و نقد و چون و چرا در آنچه به نام حدیث بر جامعه القاء میشده است، جلوگیری مینموده است، عرضه حدیث نیز رو به نقصان میرفته است.
در دوران امامت امام حسن (علیهالسّلام)، خانه علم را دربستند و زبانهای «وهب بن منبه» و «ابوالدرداء» و «ابوهریرة» را گشودند و با مسلط کردن کسی چون «مروان» بدزبان، مدینه را در مقابل شام، ساکت نمودند. از این رو تعداد احادیثی که راویان از امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) نقل کردهاند بسیار اندک است و به جز خطبههایی در زمان خلافت و احادیثی در زمان خلافت پدر بزرگوارش بیشتر احادیث امام حسن تنها از طریق امامان بعدی شیعه نقل شده است.
با این همه در میان این احادیث اندک میتوانیم نشانههایی از جریان عرضه حدیث بیابیم. یک: «ابن سعد» در طبقات با سندش از «عمروبن الاصم» نقل میکند که در خانه «عمرو بن حریث» بر امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) وارد میگردد و میگوید: ان ناسا یزعمون ان علیا یرجع قبل یوم القیامة، فضحک وقال: سبحان الله، لو علمنا ذلک مازوجنا نساءه ولاساهمنا میراثه.
گرچه این حدیث با احادیث بسیار دیگر که رجعت را برای امامان اثبات مینماید در تعارض است ـ و به همین جهت آن را ترجمه نمیکنیم ـ، اما گویای آن است که راوی به جهت خلجان ذهنی و عدم توانایی تحمل مفهوم سنگین حدیث، راهی جز عرضه بر پیشگاه امام حسن مجتبیعلیهالسّلام ندارد و این همان انگیزه عرضه احادیث رجعت از سوی «ابوالطفیل» است که در بخش گذشته بدان اشاره شد. گرچه در آنجا به جهت تحمل راوی، امام آنها را تایید میکند.
دو: گاه احادیث صحابه پیامبر بر امام حسن عرضه شده است که تراجم نویسانی چون «ابن عساکر» آن را گزارش کردهاند. او در شرح حال اماممجتبی (علیهالسّلام) به طریقه اش از «محمد بن یزید المبرد» میآورد: به امام حسن (علیهالسّلام) عرض شد: ابوذر میگوید: فقر را از غنی و ناخوشی را از تندرستی بیشتر دوست دارم. حضرت فرمود: خداوند ابوذر را رحمت کند، اما من میگویم: هر کس بر خیر و صلاحی که خداوند برایش مقدر کرده، توکل کند، آرزوی حالتی دیگر را در دل نمیپرورد؛ و این معنای درست خشنودی به قضای الهی است.
[۳]کاتب واقدی، محمد بن سعد، ترجمة الامام الحسن، ص۱۵۸.