عدم و ملکه حقیقی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عدم و ملکه حقیقی، بهمعنای وجود
و عدم چیزی نسبت به موضوعی با فرض قابلیت اتصاف
نوع یا
جنس و یا شخصِ موضوع به آن چیز است.
در
ملکه و عدم ملکه دو اصطلاح است:
۱. مشهوری؛
۲. حقیقی.
«
ملکه مشهوری» عبارت است از: وجود چیزی در موضوعی که شخص آن موضوع در زمان مناسب برای اتصافش، مستعد
و قابل برای آن چیز است؛ مانند
قوه و استعداد نوشتن که در شخصی موجود باشد
و آن شخص در سنی باشد که بتواند بنویسد، ولی نه آن قوه محضه که در کودک
و حتی در جنین نیز هست زیرا زمان اتصاف آنها به نوشتن نرسیده است،
و نه آن قوهای که به مقام
فعلیت رسیده است (مثل قوّهای که در شخص، هنگام اشتغال به نوشتن موجود است)، بلکه آن قوهای که از
قوه محض بودن خارج شده
و هنوز بهصرافتِ فعلیت نرسیده است؛ مثل قوّه نوشتن در کسی که در زمان اتصاف به نوشتن (سن مناسبی که قابلیت نوشتن در آن سن پیدا میشود) نوشتن را آموخته است
و هر وقت بخواهد میتواند بنویسد.
«
عدم مشهوری» عبارت است از:
عدم چنان وجودی (که در
ملکه مشهوری بیان شد) در همان هنگام که قابلیت موضوع، موجود است مشروط به اینکه تحول
و انتقال از
ملکه به
عدم ممکن باشد، ولی از
عدم به
ملکه ممکن نباشد.
پس هر یک از این سه (بینایی
و موی جلوی سر
و دندان) در موقع خود، به حسب مشهور،
ملکه است
و اعدام آنها (که در زبان عربی عمی، صلع
و دَرَد گفته میشود) چون هنگام مقتضی
و موقع مناسب، واجد شرط مزبورند
عدم مشهوریاند، به خلاف موردی که این امور به سبب استعمال دوا موقتاً حادث شده باشد که در این فرض، انتقال
و تحول از
عدم به وجود نیز امکانپذیر است. همچنین، به خلاف کوری در بچه درندگان، پیش از هنگامی که معمولاً در آن هنگام چشم باز میکنند، زیرا در آن حال، هنوز استعداد بینایی موجود نیست
و همچنین به خلاف نازایی برای پیران.
«
ملکه حقیقی» عبارت است از: وجود چیزی نسبت به موضوعی که نوع یا جنس اعم از
قریب و بعید و یا شخص آن موضوع چه در زمان اتصاف
و چه غیر آن، اقتضای قبول آن کند. «
عدم ملکه حقیقی» عبارت است از:
عدم وجود مزبور، خواه این
عدم در وقت باشد یا قبل یا بعد از وقت،
و خواه تحول
و انتقال از یکی به دیگری ممکن باشد یا نه.
بنابراین برای
عدم حقیقی، اصناف زیادی هست که از آن جمله، چند
صنف ذیل شمرده میشود:
۱.
عدم به حسب جنس (
عدم ملکه حقیقی جنسی)، مانند ندیدن برای کژدم که
ملکه آن (بینایی) به حسب جنس حیوان ممکن است
و مانند فرد بودن برای پنج که
ملکه آن (زوجیت
و انقسام به دو قسم متساوی) برای جنس
عدد ممکن است.
۲.
عدم به حسب نوع (
عدم ملکه حقیقی نوعی)، مانند
عدم ریش برای زن که
ملکه آن برای نوع آن (
انسان) ممکن است.
۳.
عدم به حسب شخص (
عدم ملکه حقیقی شخصی) که خود به لحاظ وقت قابلیت
و قبل
و بعد از وقت قابلیت، دارای سه قسم ذیل است:
الف)
عدم به حسب شخص در وقت استعداد برای قبول
ملکه، مانند بیریشی برای کوسه؛
ب)
عدم به حسب شخص پیش از زمان استعداد مزبور، مانند بیریشی برای اَمْرَد (نوجوانی که هنوز ریش در نیاورده است)؛
ج)
عدم به حسب شخص بعد از زمان استعداد، مانند نازایی برای پیران.
امام خمینی برای
عدم اقسامی قائل شده است از جمله:
۱-
عدم مقابل
و عدم مجامع:
عدم مقابل با وجود، قابلجمع نیست
و در حقیقت این
عدم همان
عدم زمانی است
و مقصود از آن
معدوم بودن شیء در مقطعی از زمان است. همه پدیدههای مادی سابقه
عدم زمانی دارند؛ به این معنا که زمانی بوده که آنها وجود نداشتهاند. طبق این بیان
عدم مقابل،
عدمی است که در عرض وجود نیست؛ بلکه در طول آن است. اما
عدم مجامع مسبوق بودن وجود، به
عدم ذاتی است، به این معنا که مرتبهای از
عدم، با وجود قابلجمع است؛ بنابراین مراد از
عدم مجامع همان امکان شیء است؛ زیرا حقیقت امکان،
عدم و اقتضانداشتن است که ممکن درذاتخود اقتضایی ندارد
و وجود را از ناحیه
علت دریافت میکند. پس وجود هر ممکنالوجودی مسبوق به این
عدم است
و پس از وجود نیز با آن همراه است.
۲-
عدم مطلق
و عدم مضاف: امام خمینی
عدم مضاف را انتزاع ذهن از چگونگی وجود میداند. به اعتقاد ایشان این گفته که
عدم مضاف حظی از وجود دارد، سخن مسامحهای است؛ زیرا
عدم ذاتی ندارد تا برخوردار از حظ وجودی باشد.
به اعتقاد امام خمینی میان
عدم مضاف
عدم ملکه فرقی وجود ندارد
و هر دو هیچ حظی از وجود ندارند
و در حقیقت استناد وجود به
عدم ملکه مجاز است.
۳-
عدم زمانی، دهری
و سرمدی: وجود در هر مرتبهای از مراتب عرضی
و طولی،
عدمی مقابل خود دارد
و عدم مقابل وجود در سلسله عرضی که
عدم سیال است
عدم زمانی نامیده میشود که همان فقدان وجود در برههای از زمان است. پس وجود در مراتب طولی خود
عدمهای مناسب با آن مرتبه دارد که از آن به
عدم دهری و سرمدی تعبیر میشود. وجود اشیاء در عوالم دیگر وجودی ثابت
و غیر سیال است که از آن به دهر یاد میشود
و فقدان مقابل آن
عدم دهری است
و عدم مقابل آن
عدم سرمدی است.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• شیرازی، قطبالدین، درة التاج (
منطق).
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
•
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.
•
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «عدم و ملکه حقیقی»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۲/۱۲. •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.