عدالت در دولت نبوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
سیره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عدالت در جنبههای فردی و اجتماعی وجود دارد و خود ایشان اجرا کننده
عدل و
قسط بود تا آنجا که
امام علی (علیهالسّلام) در وصف ایشان میفرماید: «سیرتش میانهروی است، آیینش راهنماینده، کلامش جدا کننده
حق از
باطل و داوریاش قرین عدالت بود.»
عدالت در سیره نبوی جایگاه مشخص و بسیار والایی دارد. پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) به منظور برقراری عدالت در همه زمینهها، نهایت سعی و کوشش خود را مبذول داشت. از دید آن حضرت بین
سیاه و
سفید فرقی وجود ندارد و جز
علم و
تقوا کسی بر دیگری
فضیلت و برتری ندارد.
در سیره پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) عدالت در جنبههای فردی و اجتماعی وجود دارد و خود ایشان اجرا کننده
عدل و
قسط بود تا آنجا که حضرت امیرالمومنین علی (علیه
السّلام) در وصف ایشان میفرماید: «سیرتش (سیرت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) ) میانهروی است، آیینش راهنماینده، کلامش جدا کننده
حق از
باطل و داوریاش قرین عدالت بود.»
از کلام گوهربار ایشان است: «برابری انسانها با یکدیگر مثل دندانههای شانه است یا همچون پیمانههای برابرند.»
«عادلترین مردم کسی خواهد بود که برای مردم همان را بپسندد و بدان رضایت دهد که برای
نفس خود نمیپسندد و بر آنان آنچه را برای خود روا نمیدارد، روا ندارد.»
تحقق عدالت و برابری یکی از اهداف رسالت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) بود.
قرآن کریم در اینباره میفرماید: «براستی که پیامبرانمان را همراه با پدیدههای روشنگر فرستادیم و همراه آنان کتاب آسمانی و میزان فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند.»
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) عدل را میزان
خداوند در
زمین میداند.
و میفرماید: «اگر میخواهید شما را از
امارت و رهبری با خبر سازم اولش
ملامت است و دومش
ندامت و سومش
عذاب روز
قیامت؛ مگر آن کس که عدالت ورزد.»
این سخن از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) نشان دهنده ارزش اجرای عدالت و سختی این کار است. هجرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) از
مکه به
مدینه تاثیر مهمی بر تشکیل
دولت داشت و این مسئله در تحقق عدالت و
امنیت مؤثر بود و نقش بهسزائی در این زمینه داشت و این امر از آن رو با اهمیت است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) با شعار
توحید و یگانگی و برابری انسانها با یکدیگر و اسکان در مدینه و تمرکز در آن راه را برای ایجاد دولت و تحقق امنیت و عدالت هموار نمود.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در جهت اجرای بهتر عدالت در جامعه و رفع خصومات، ساختاری برای
قضاوت و دادرسی پدید آورد و خود نخستین
قاضی حکومت اسلامی بود.او که خود در نگاه کردن به اطرافیانش نیز عدالت میورزند،
نماد کاملی از قضاوت صحیح و عادلانه در جامعه بود.برای نمونه در
فتح مکه زنی از اشراف قبیله بنی مخزوم مرتکب
سرقت شد و از نظر
قضایی جرمش آشکار شد، خویشاوندان آن زن که اجرای
حد را برای شرافت قبیلهای خود زیانبار میدیدند،
اسامه بن زید که نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) ارج و قربی داشت را وادار به
شفاعت نمودند؛ اما همین که اسامه زبان به شفاعت گشود، آن حضرت خشمگین شد و فرمود: «مگر میتوان حدود و
قانون را اجرا نکرد.» و فوراً دستور
مجازات را صادر کرد و نیز فرمود: «اقوام و
ملل پیشین دچار سقوط شدند؛ زیرا در اجرای قانون
تبعیض روا میداشتند.
قسم به خدایی که جانم در دست اوست در اجرای قانون درباره هیچ کس کوتاهی و سستی نمیکنم؛ اگرچه
مجرم از نزدیکان من باشد.»
قرآن کریم بر اجرای عدالت و داوری به حق اصرار ورزیده و میفرماید: «هرگاه میان مردم
حکم کردید، باید به عدالت
حکم کند.»
حتی گفتار شما نیز بر اساس عدالت باشد، «و هنگامی که سخن میگویید عدالت را رعایت نمایید.»
پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) همواره رعایت اصول انسانی در
جنگ و عدالت در قبال دشمن را تاکید میکند. ایشان وقتی لشگر
اسلام را
بسیج میکرد، تمام افراد لشگر را احضار نموده و به ایشان میفرمود: «بروید به نام خدای تعالی و استقامت بجوئید به خدای و در راه
خدا و بر
ملت پیغمبر خدا جهاد کنید،
مکر نکنید، از غنائم سرقت نکنید و
کفار را بعد از
قتل مثله نکنید و پیران و اطفال و زنان را نکشید و
حیوانات اهلی را نکشید...هرگز
آب مشرکان را زهر آلود نکنید، شبیخون بر دشمن نزنید.»
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) خود مظهر کامل عدالت بود. هنگامی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) نزد قبیله یهودی بنینضیر رفت تا در پرداخت
دیه مقتول از طایفه بنیعامر که به دست یکی از
مسلمانان به نام عمرو بن امیه کشته شده بود، از آنها یاری و کمک بگیرد، آنان در نهان
توطئه کردند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) را به قتل برسانند، خداوند آن حضرت را آگاه کرد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) به مسلمانان دستور آماده باش برای جنگ داد و این آیه درباره
یهودیان توطئهگر و پیمانشکن نازل شد.«هرگز دشمنی با قومی شما را به بیعدالتی وادار نکند، به عدالت رفتار کنید که به تقوا نزدیکتر است».
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) به مسلمانان تذکر داد که مبادا به سبب دشمنی با
یهود با بیعدالتی رفتار کنید، این در حالی بود که بنینضیر با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم)
پیمان بسته بودند که هرگز به
ضرر رسولخدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) و یاران او قدمی برندارند و به وسیله
زبان و
دست ضرری به او نرسانند،...هرگاه برخلاف متن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) رفتار کنند، دست پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در ریختن
خون و ضبط اموال و اسیر کردن زنان و فرزندان آنها بازخواهد بود.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) خود را نیز از اجرای عدالت مستثنی نمیکرد و فوق قانون بر نمیشمرد. آن حضرت روزی به
مسجد رفت و در خطابهای فرمود: «خدا
سوگند یاد کرده است در روز جزا از
ظلم هیچ ظالمی نمیگذرد. اگر به کسی از شما ستمی از من رفته من حاضرم به
قصاص تن بدهم. شخصی به نام سوادة بن قیس به پا خاست و گفت: یا رسولالله روزی که از
طائف برمیگشتی و
عصا را در دست خود حرکت میدادی به
شکم من خورد و مرا رنجاند. حضرت فرمود: اگرچه این کار را عمداً نکردم؛ اما به
حکم قصاص
تسلیم میشوم و فرمان داد، همان عصا را بیاورند و به دست سوادة داد. سواده گفت: نه من شما را میبخشم، فرمود: خدا نیز تو را ببخشد.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم)
خالد بن ولید را برای
تبلیغ و شکستن
بت عزی به سرزمین قبیله جزیمه بن عامر رهسپار کرد.
و به او دستور داد که خونی نریزد و از در جنگ وارد نشود؛ اما وی به دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) عمل نکرد و عدهای از بنیجذیمه را به قتل رساند، وقتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) خبر را شنید، بیدرنگ به علی (علیه
السّلام) ماموریت داد که به میان قبیله مزبور برود و
خسارت جنگ و خونبهای افراد را به طور دقیق بپردازد. علی (علیه
السّلام) نیز به طرز عادلانهای فرمان را اجرا کرد، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) روش عادلانه علی (علیه
السّلام) را تحسین کرده و رو به
قبله ایستاد و به حالت
استغاثه گفت: خدایا تو آگاهی که من از جنایت خالد بیزارم و من هرگز به او دستور جنگ نداده بودم.
مهمترین چیزی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در نظر داشت این بود که اموال به گونهای تقسیم شود که اختلاف طبقاتی، افراد در اموال و دارایی از بین برود یا به حداقل ممکن برسد و هم چنین رسولخدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در دادن حقی که به مردمان تعلق میگرفت، هیچ تبعیضی روا نمیداشت و میان فرزندان
اسماعیل (اعراب) و فرزندان
اسحاق (غیر اعراب) تفاوتی نمیگذاشت، سفید را بر سیاه، توانگر را بر ناتوان برتری نمیداد، چنانکه در تقسیم
غنایم بدر عمل کرد.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در هر شرایطی بر قسط و عدالت پایداری میورزید و هیچ مرزی از مرزهای آن را نمیدرید از ابوسعید خدری نقل شده است که در یکی از روزها که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) مشغول تقسیم مالی میان ما بود، ذوالخیصره که مردی از بنیتمیم بود گفت: ای رسول خدا به عدالت تقسیم کن، حضرت فرمود: وای بر تو اگر من عدالت نداشته باشم چه کسی به عدالت رفتار میکند؛ اگر من عادل نباشم تو زیان بردهای.
اسلام عدالت را در همه شئون زندگی ضروری میداند، حتی در رفتار
والدین با فرزندان نیز رعایت عدالت را ضروری میداند. باری مثال، روزی مردی از بین دو فرزند خود، یکی را بوسید رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) او را دید و به او فرمود: چرا بین دو فرزندت عدالت را رعایت نکردی و هر دو را نبوسیدی؟
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عدالت در دولت نبوی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۵/۱۰.