• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبدالواحد بصری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




عبدالواحد بن زید بصری، کنیه‌اش ابوعبیده، زاهد ، عارف و واعظ قرن دوم بود.



از او با عنوان امام زاهدان، شیخ صوفیه در بصره ، و حکیم یاد شده است
[۱] ابوطالب مکی، قوت‌القلوب، ج۱، ص۴۵۸، بیروت ۱۹۹۵.
[۲] عبداللّه انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۱۳۰، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۶۲.
[۳] محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۳۹، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.



و چون در مواعظش، قصه می‌گفت به او قاص ( قصهگ و) نیز گفته‌اند.
[۴] ابراهیم‌ بن یعقوب جوزجانی، احوال الرجال، ج۱، ص۱۱۶، چاپ صبیحی و البدری السائری، بیروت ۱۴۰۵ /۱۹۸۵م.
[۵] ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۷، ص۲۲۳، ج ۳۷، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۶ه/ ۱۹۹۶م.



از زندگانی او اطلاع چندانی در دست نیست. گفته شده که در مجلس یوسف‌ بن حسین توبه کرده و هدایت یافته است.


و با پارسایانی چون محمد بن واسع ، مالک‌ بن دینار و دیگران به بیت‌المقدّس و فارس سفر کرده است.
[۶] ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۵۶، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.



همچنین او با راهبان مسیحی رفت و آمد داشت و با آن‌ها دربارۀ برخی معارف گفتگو می‌کرد.
[۷] ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۵۵، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.



عبدالواحد شاگرد حسن بصری بود و از او اجازۀ روایت داشت و در مجالس خصوصی او شرکت می‌کرد.
[۸] ابوطالب مکی، قوت‌القلوب، ج۱، ص۳۰۷، بیروت ۱۹۹۵.
[۹] معصوم علیشاه، طرایق‌الحقایق، ج۲، ص۹۳، چاپ محمدجعفر محبوب، تهران.
برخی
[۱۰] نورالدین عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۵۹۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
[۱۱] معصوم علیشاه، طرایق‌الحقایق، ج۲، ص۸۳، چاپ محمدجعفر محبوب، تهران.
[۱۲] معصوم علیشاه، طرایق‌الحقایق، ج۲، ص۹۳، چاپ محمدجعفر محبوب، تهران.
او را شاگرد کمیل و از سلسلۀ کمیلیه دانسته‌اند.


عبدالواحد، افزون بر حسن بصری، از اسلم کوفی ، عباده بن نسی و عبداللّه‌ بن راشد و دیگران نیز حدیث نقل کرده است
[۱۳] اسماعیل‌ بن ابراهیم جعفی نجاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج۶، ص۶۲، قسم ثانی من الجزء الثالث، بیروت ۱۹۸۶م.
[۱۴] ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۶۴، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
[۱۵] محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۳۹، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.



اما احادیث او را ضعیف و ناموثق شمرده‌اند
[۱۶] اسماعیل‌ بن ابراهیم جعفی نجاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج۶، ص۶۲، قسم ثانی من الجزء الثالث، بیروت ۱۹۸۶م.
[۱۷] احمد بن شعیب نسائی، کتاب الضعفاء و المتروکین، ج۱، ص۱۶۲، چاپ بوران الفناوی و کمال یوسف الحوت بیروت ۱۴۰۷ه /۱۹۸۷م.
[۱۸] ابن‌حبان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفا و المتروکین، ج۲، ص۱۵۵، چاپ محمودابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۶/۱۹۷۶.



به او نسبت معتزلیقدری نیز داده‌اند،
[۱۹] ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۷، ص۲۲۳، ج ۳۷، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۶ه/ ۱۹۹۶م.
[۲۰] محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۴۰، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
اما صفدی و ذهبی
[۲۱] محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۴۱، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
نوشته‌اند که وی بعد‌ها از آن عقاید روی گردان شد.
[۲۲] ابوالحسن علی‌ بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۲۱۴، چاپ هلموت ریتر، قیسبادن ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰م.
[۲۳] ابوالحسن علی‌ بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۲۸۶، چاپ هلموت ریتر، قیسبادن ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰م.



محمد بن سماک ، وکیع ، ابوسلیمان دارانی و زید بن حباب از جمله کسانی‌اند که از او حدیث روایت کرده‌اند.
[۲۴] محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۳۹، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
[۲۵] ابن‌حجر عسقلانی، لسان‌المیزان، ج۵، ص۲۹۱، ج ۵، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲م.



ابوالحسین رزین‌هروی و ابویعقوب سوسی از مریدان او بودند.
[۲۶] نورالدین عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۸۹ـ۹۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
[۲۷] معصوم علیشاه، طرایق‌الحقایق، ج۲، ص۸۳، چاپ محمدجعفر محبوب، تهران.



به گزارش بیش‌تر منابع
[۲۸] ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۷، ص۲۳۶، ج ۳۷، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۶ه/ ۱۹۹۶م.
عبدالواحد در ۱۷۷ درگذشت
[۲۹] محمد شعیبی، مرآةالاولیاء، ج۱، ص۱۲۴، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸.
(که سال وفات او را ۱۷۰ ذکر کرده است).


اما به ‌نوشتۀ ذهبی ،
[۳۰] محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۴۲، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
عبدالواحد بن زیاد، کنیه‌اش ابوبشر، پس از سال ۱۷۰ درگذشت و عبدالواحد بن زید پس از سال ۱۵۰.


از عبدالواحد سخنان و حکایاتی ذکر شده که حاکی از سلوک مبتنی بر حزن و خوف اوست. گفته‌اند او بسیار می‌گریست و در مجالس وعظش مردم را بسیار می‌گریاند، چنان که عده‌ای از شدت گریه بی‌هوش می‌شدند. وی حقایقی چون مرگ ، عذاب آتش و حتی شوق به دیدار حق را شایستۀ گریستن می‌دانست.
[۳۱] ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۵۹ـ۱۶۰، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
[۳۲] جمال‌الدین ابوالفرج ابن‌جوزی، صفةالصفوة، ج۳، ص۳۲۲، چاپ محمود فاخوری، محمدرواس قلعه‌جی، حلب ۱۳۹۳ /۱۹۷۳م.
[۳۳] ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۷، ص۲۲۹ـ۲۳۰، ج ۳۷، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۶ه/ ۱۹۹۶م.
[۳۴] ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۷، ص۲۳۵، ج ۳۷، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۶ه/ ۱۹۹۶م.
[۳۵] عبدالرئوف مناوی، الکواکب الدریه، ج۱، ص۳۶۴، بیروت ۱۹۹۹.



او بر زهد و رضا بیش از سایر مقامات تأکید می‌ورزید و رضا را بزرگ‌ترین مقام، بهشت دنیا و منشأ محبت به خدا می‌دانست.
[۳۶] ابونصر سراج، اللمع فی‌التصوف، ج۱، ص۴۲۹، چاپ رنولد اِلّن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
[۳۷] ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۵۶، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
[۳۸] ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۶۳، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
[۳۹] عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری نیشابوری، الرسالة القشیریه فی علم التصوف، ج۱، ص۱۹۴، چاپ معروف زریق و عبداللّه بلطه‌چی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸م.



عبدالواحد در ریاضتها، بیش‌تر بر گرسنگی سفارش می‌کرد و معتقد بود گرسنگی موجب هر کرامتی است و امکان ندارد قلب کسی صاف و خالص شود جز با تحمل گرسنگی.
[۴۰] ابوطالب مکی، قوت‌القلوب، ج۲، ص۳۳۲، بیروت ۱۹۹۵.
[۴۱] ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۵۷، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.



عبدالواحد از محبت و شوق و انس سخن می‌گفت و در تبیین رابطۀ خدا و بن ده از مفهوم محبت استفاده می‌کرد
[۴۲] محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۴۱، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
[۴۳] عبدالرحمن بدوی، تاریخ التصوف الاسلامی، ج۱، ص۲۱۱، کویت، ۱۹۷۸.
اما در حدیثی قدسی، که از او روایت شده، به جای محبت از مفهوم عشق بین خدا و بن ده سخن رفته است
[۴۴] ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۶۵، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
[۴۵] لویی ماسینیون، اسی surles ORI، ج۱، ص۲۱۴، اینس رقیق lexioue Techniaue د لا رمز و راز Musulmane، پاریس، ۱۹۶۸.
[۴۶] ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۶۵، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
(که در آن، حدیث مذکور نامعتبر تلقی شده است).


(۱) جمال‌الدین ابوالفرج ابن‌جوزی، صفةالصفوة، چاپ محمود فاخوری، محمدرواس قلعه‌جی، حلب ۱۳۹۳ /۱۹۷۳م.
(۲) ابن‌حبان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفا و المتروکین، چاپ محمودابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
(۳) ابن‌حجر عسقلانی، لسان‌المیزان، ج ۵، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲م.
(۴) ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳۷، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۶ه/ ۱۹۹۶م.
(۵) ابونصر سراج، اللمع فی‌التصوف، چاپ رنولد اِلّن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
(۶) ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
(۷) ابوالحسن علی‌ بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، چاپ هلموت ریتر، قیسبادن ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰م.
(۸) عبداللّه انصاری، طبقات الصوفیه، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۶۲.
(۹) اسماعیل‌ بن ابراهیم جعفی نجاری، کتاب التاریخ الکبیر، قسم ثانی من الجزء الثالث، بیروت ۱۹۸۶م.
(۱۰) عبدالرحمن بدوی، تاریخ التصوف الاسلامی، کویت، ۱۹۷۸.
(۱۱) نورالدین عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
(۱۲) ابراهیم‌ بن یعقوب جوزجانی، احوال الرجال، چاپ صبیحی و البدری السائری، بیروت ۱۴۰۵ /۱۹۸۵م.
(۱۳) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
(۱۵) محمد شعیب، مرآةالاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸.
(۱۶) عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری نیشابوری، الرسالة القشیریه فی علم التصوف، چاپ معروف زریق و عبداللّه بلطه‌چی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸م.
(۱۷) معصوم علیشاه، طرایق‌الحقایق، چاپ محمدجعفر محبوب، تهران.
(۱۸) ابوطالب مکی، قوت‌القلوب، بیروت ۱۹۹۵.
(۱۹) عبدالرئوف مناوی، الکواکب الدریه، بیروت ۱۹۹۹.
(۲۰) احمد بن شعیب نسائی، کتاب الضعفاء و المتروکین، چاپ بوران الفناوی و کمال یوسف الحوت بیروت ۱۴۰۷ه /۱۹۸۷م.
(۲۱) عبداللّه‌ بن اسعد ریاضی، مرآةالجنان، جزء اول، بیروت ۱۴۰۷ه/ ۱۹۹۷.
(۲۲) یاقوت حموی، معجم الادباء.
(۲۳)، لویی ماسینیون، اسی surles ORI، اینس رقیق lexioue Techniaue د لا رمز و راز Musulmane، پاریس، ۱۹۶۸.


۱. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب، ج۱، ص۴۵۸، بیروت ۱۹۹۵.
۲. عبداللّه انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۱۳۰، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۶۲.
۳. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۳۹، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
۴. ابراهیم‌ بن یعقوب جوزجانی، احوال الرجال، ج۱، ص۱۱۶، چاپ صبیحی و البدری السائری، بیروت ۱۴۰۵ /۱۹۸۵م.
۵. ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۷، ص۲۲۳، ج ۳۷، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۶ه/ ۱۹۹۶م.
۶. ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۵۶، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
۷. ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۵۵، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
۸. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب، ج۱، ص۳۰۷، بیروت ۱۹۹۵.
۹. معصوم علیشاه، طرایق‌الحقایق، ج۲، ص۹۳، چاپ محمدجعفر محبوب، تهران.
۱۰. نورالدین عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۵۹۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۱۱. معصوم علیشاه، طرایق‌الحقایق، ج۲، ص۸۳، چاپ محمدجعفر محبوب، تهران.
۱۲. معصوم علیشاه، طرایق‌الحقایق، ج۲، ص۹۳، چاپ محمدجعفر محبوب، تهران.
۱۳. اسماعیل‌ بن ابراهیم جعفی نجاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج۶، ص۶۲، قسم ثانی من الجزء الثالث، بیروت ۱۹۸۶م.
۱۴. ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۶۴، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
۱۵. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۳۹، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
۱۶. اسماعیل‌ بن ابراهیم جعفی نجاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج۶، ص۶۲، قسم ثانی من الجزء الثالث، بیروت ۱۹۸۶م.
۱۷. احمد بن شعیب نسائی، کتاب الضعفاء و المتروکین، ج۱، ص۱۶۲، چاپ بوران الفناوی و کمال یوسف الحوت بیروت ۱۴۰۷ه /۱۹۸۷م.
۱۸. ابن‌حبان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفا و المتروکین، ج۲، ص۱۵۵، چاپ محمودابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
۱۹. ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۷، ص۲۲۳، ج ۳۷، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۶ه/ ۱۹۹۶م.
۲۰. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۴۰، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
۲۱. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۴۱، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
۲۲. ابوالحسن علی‌ بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۲۱۴، چاپ هلموت ریتر، قیسبادن ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰م.
۲۳. ابوالحسن علی‌ بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۲۸۶، چاپ هلموت ریتر، قیسبادن ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰م.
۲۴. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۳۹، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
۲۵. ابن‌حجر عسقلانی، لسان‌المیزان، ج۵، ص۲۹۱، ج ۵، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲م.
۲۶. نورالدین عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۸۹ـ۹۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
۲۷. معصوم علیشاه، طرایق‌الحقایق، ج۲، ص۸۳، چاپ محمدجعفر محبوب، تهران.
۲۸. ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۷، ص۲۳۶، ج ۳۷، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۶ه/ ۱۹۹۶م.
۲۹. محمد شعیبی، مرآةالاولیاء، ج۱، ص۱۲۴، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸.
۳۰. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۴۲، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
۳۱. ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۵۹ـ۱۶۰، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
۳۲. جمال‌الدین ابوالفرج ابن‌جوزی، صفةالصفوة، ج۳، ص۳۲۲، چاپ محمود فاخوری، محمدرواس قلعه‌جی، حلب ۱۳۹۳ /۱۹۷۳م.
۳۳. ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۷، ص۲۲۹ـ۲۳۰، ج ۳۷، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۶ه/ ۱۹۹۶م.
۳۴. ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۷، ص۲۳۵، ج ۳۷، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۶ه/ ۱۹۹۶م.
۳۵. عبدالرئوف مناوی، الکواکب الدریه، ج۱، ص۳۶۴، بیروت ۱۹۹۹.
۳۶. ابونصر سراج، اللمع فی‌التصوف، ج۱، ص۴۲۹، چاپ رنولد اِلّن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
۳۷. ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۵۶، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
۳۸. ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۶۳، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
۳۹. عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری نیشابوری، الرسالة القشیریه فی علم التصوف، ج۱، ص۱۹۴، چاپ معروف زریق و عبداللّه بلطه‌چی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸م.
۴۰. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب، ج۲، ص۳۳۲، بیروت ۱۹۹۵.
۴۱. ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۵۷، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
۴۲. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۱۴۱، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
۴۳. عبدالرحمن بدوی، تاریخ التصوف الاسلامی، ج۱، ص۲۱۱، کویت، ۱۹۷۸.
۴۴. ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۶۵، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
۴۵. لویی ماسینیون، اسی surles ORI، ج۱، ص۲۱۴، اینس رقیق lexioue Techniaue د لا رمز و راز Musulmane، پاریس، ۱۹۶۸.
۴۶. ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۱۶۵، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «عبدالواحد بن زید بصری»، شماره۵۹۰۶.    




جعبه ابزار