عبدالواحد بصری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عبدالواحد بن زید بصری،
کنیهاش ابوعبیده،
زاهد ،
عارف و
واعظ قرن دوم بود.
از او با عنوان امام زاهدان،
شیخ صوفیه در
بصره ، و
حکیم یاد شده است
و چون در مواعظش،
قصه میگفت به او قاص (
قصهگ و) نیز گفتهاند.
از زندگانی او اطلاع چندانی در دست نیست. گفته شده که در مجلس یوسف
بن حسین
توبه کرده و هدایت یافته است.
و با پارسایانی چون
محمد بن واسع ،
مالک بن دینار و دیگران به
بیتالمقدّس و
فارس سفر کرده است.
همچنین او با
راهبان مسیحی رفت و آمد داشت و با آنها دربارۀ برخی معارف گفتگو میکرد.
عبدالواحد شاگرد
حسن بصری بود و از او
اجازۀ روایت داشت و در مجالس خصوصی او شرکت میکرد.
برخی
او را شاگرد کمیل و از
سلسلۀ کمیلیه دانستهاند.
عبدالواحد، افزون بر حسن بصری، از
اسلم کوفی ،
عباده بن نسی و
عبداللّه بن راشد و دیگران نیز
حدیث نقل کرده است
اما احادیث او را ضعیف و ناموثق شمردهاند
به او نسبت
معتزلیقدری نیز دادهاند،
اما
صفدی و
ذهبی نوشتهاند که وی بعدها از آن عقاید روی گردان شد.
محمد بن سماک ،
وکیع ،
ابوسلیمان دارانی و
زید بن حباب از جمله کسانیاند که از او
حدیث روایت کردهاند.
ابوالحسین رزینهروی و
ابویعقوب سوسی از
مریدان او بودند.
به گزارش بیشتر منابع
عبدالواحد در ۱۷۷ درگذشت
(که سال وفات او را ۱۷۰ ذکر کرده است).
اما به نوشتۀ
ذهبی ،
عبدالواحد بن زیاد، کنیهاش ابوبشر، پس از سال ۱۷۰ درگذشت و
عبدالواحد بن زید پس از سال ۱۵۰.
از
عبدالواحد سخنان و حکایاتی ذکر شده که حاکی از سلوک مبتنی بر حزن و خوف اوست. گفتهاند او بسیار میگریست و در مجالس وعظش مردم را بسیار میگریاند، چنان که عدهای از شدت
گریه بیهوش میشدند. وی حقایقی چون
مرگ ، عذاب آتش و حتی شوق به دیدار حق را شایستۀ گریستن میدانست.
او بر
زهد و رضا بیش از سایر مقامات تأکید میورزید و رضا را بزرگترین مقام،
بهشت دنیا و منشأ
محبت به
خدا میدانست.
عبدالواحد در ریاضتها، بیشتر بر گرسنگی سفارش میکرد و معتقد بود گرسنگی موجب هر
کرامتی است و امکان ندارد قلب کسی صاف و خالص شود جز با تحمل گرسنگی.
عبدالواحد از محبت و شوق و انس سخن میگفت و در تبیین رابطۀ خدا و
بن ده از مفهوم محبت استفاده میکرد
اما در حدیثی قدسی، که از او روایت شده، به جای محبت از مفهوم عشق بین خدا و
بن ده سخن رفته است
(که در آن، حدیث مذکور نامعتبر تلقی شده است).
(۱) جمالالدین ابوالفرج ابنجوزی، صفةالصفوة، چاپ محمود فاخوری، محمدرواس قلعهجی، حلب ۱۳۹۳ /۱۹۷۳م.
(۲) ابنحبان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفا و المتروکین، چاپ محمودابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
(۳) ابنحجر عسقلانی، لسانالمیزان، ج ۵، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲م.
(۴) ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳۷، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۶ه/ ۱۹۹۶م.
(۵) ابونصر سراج، اللمع فیالتصوف، چاپ رنولد اِلّن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
(۶) ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، بیروت ۱۳۸۷ /۱۹۶۷.
(۷) ابوالحسن علی
بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، چاپ هلموت ریتر، قیسبادن ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰م.
(۸) عبداللّه انصاری، طبقات الصوفیه، چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۶۲.
(۹) اسماعیل
بن ابراهیم جعفی نجاری، کتاب التاریخ الکبیر، قسم ثانی من الجزء الثالث، بیروت ۱۹۸۶م.
(۱۰) عبدالرحمن بدوی، تاریخ التصوف الاسلامی، کویت، ۱۹۷۸.
(۱۱) نورالدین عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۶ش.
(۱۲) ابراهیم
بن یعقوب جوزجانی، احوال الرجال، چاپ صبیحی و البدری السائری، بیروت ۱۴۰۵ /۱۹۸۵م.
(۱۳) محمد
بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، چاپ بشار عواد معروف، ج ۱۴، بیروت ۲۰۰۲.
(۱۵) محمد شعیب، مرآةالاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۷۸.
(۱۶) عبدالکریم
بن هوازن قشیری نیشابوری، الرسالة القشیریه فی علم التصوف، چاپ معروف زریق و عبداللّه بلطهچی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸م.
(۱۷) معصوم علیشاه، طرایقالحقایق، چاپ محمدجعفر محبوب، تهران.
(۱۸) ابوطالب مکی، قوتالقلوب، بیروت ۱۹۹۵.
(۱۹) عبدالرئوف مناوی، الکواکب الدریه، بیروت ۱۹۹۹.
(۲۰) احمد
بن شعیب نسائی، کتاب الضعفاء و المتروکین، چاپ بوران الفناوی و کمال یوسف الحوت بیروت ۱۴۰۷ه /۱۹۸۷م.
(۲۱) عبداللّه
بن اسعد ریاضی، مرآةالجنان، جزء اول، بیروت ۱۴۰۷ه/ ۱۹۹۷.
(۲۲) یاقوت حموی، معجم الادباء.
(۲۳)، لویی ماسینیون، اسی surles ORI، اینس رقیق lexioue Techniaue د لا رمز و راز Musulmane، پاریس، ۱۹۶۸.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «عبدالواحد بن زید بصری»، شماره۵۹۰۶.